از صفر من تا بیست تو راهی به جز تقدیر نیست.دلخوش به استادم مکن حذف اضطراری دیر نیست.من غایبم یا در سکوت.تو حاضر و در گفتگو.من غافل از استاد و درس.تو جزوه می نویسی مو به مو با جزوه و فرمول بیاتا پاس کنم یک واحدی،چیزی نخواندن بهتر از یک شب تلاش بیخودی.
با عشق در دانشکده جایی برای درس نیست.
البته ترم هفت و هشت دیگر مجال ترس نیست.
دانشجو گر عاشق شود،بی پرده مشروط می شود،چیزی شبیه آب هویج با کوفته مخلوط می شود... .