sarang saman
پسندها
103

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام خوبین؟مرسی بابت بیام دوستی و متن بسیار زیباتون
    شبی از روی مستی می گذشتم از دم ویرانه ای
    به ناگه چشم مستم خیره شد بر خانه ای
    لنگ لنگان پیش رفتم تا کنار پنجره
    ناگهان دیدم صحنه دیوانه ای
    پدری کور و علیل مادری مات و مبهوت
    پسرک از سوز سرما داندان به لب...
    دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای!!!!!
    زان پس لعنت فرستادم به خود تا دگر
    مست نرم سوی هر کاشانه ای
    تا نبینم دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای...
    سلام
    ممنون از اینکه منو لایق دوستی خودتون دونستین !!!
    امیدوارم که دوست خوبی برای شما باشم ...
    ارادتمند شما مهرازبان
    به نسل های بعدی بگویید:


    نسل ما نه سر پیاز بود و نه ته پیاز...


    نسل ما خود ِ پیاز بود که هرکی دیدمون، گریه کرد . . .
    روزگار اما وفا با ما نداشت/ طاقت خوشبختی مارا نداشت/ پیش پای عشق ما سنگی گذاشت/ بی گمان از مرگ ما پروا نداشت/ با من دیوانه پیمان ساده بست/ ساده هم آن عهدو پیمان راشکست/ آن کبوتر عاقبت از مرز رست/ رفت و با دلدار دیگر عهد بست/ از غمش با دود و دم همدم شدم / باده نوش غصه او من شدم
    عرق نشسته بر شیشه ها
    انگار پنجره
    شرمنده است به جای تو
    از بس چشم به راهت مانده ام
    ...
    شب آرزوهاست بیا دعا کنیم برای آن کودکی که در آن سوی پهناور زمین امشب را گرسنه خواهد خوابید.


    و برای آن بیماری که فردایش را کسی امیدوار نیست.


    بیا از خدا بخواهیم رنج های آدمی را بکاهد و آرامش او را بیافزاید
    خواهش میکنم.......حالتون خوبه؟چه خبرا؟با درسا چیکار میکنین؟
    خدا بیامرزتشون. ایشالا صد سال زنده باشین.
    مادر بزرگ واقعا نعمته.من که عاشقشم
    سلام ...امشب شب ارزوهاست..........منم برا دوستام ارزو میکنم........
    آرزو میکنم بزرگترین آرزوت کوچکترین چیزی باشه که قراره خدا واست رقم بزنه
    آرزو میکنم همیشه سلامت و موفق باشی واینکه به هرچی که دوستداری برسی...وخداهمیشه کنارت باشه....خوشبختی از ان شما بشه..دلتون شادو لبتون خندون....واینکه بهترین بنده ی خدا بشین ..:gol:
    دیاری دیگر

    میان لحظه و خاک، ساقه گرانبار هراسی نیست.
    همراه! ما به ابدیت گل ها پیوسته ایم.
    تابش چشمانت را به ریگ و ستاره بسپار:
    تراوش رمزی در شیار تماشا نیست.
    نه در این خاک رس نشانه ترس
    و نه بر لاجورد بالا نقش شگفت.
    در صدای پرنده فرو شو.
    اظطراب بال و پری سیمای تو را سایه نمی کند.
    در پرواز عقاب
    تصویر ورطه نمی افتد.
    سیاهی خاری میان چشم و تماشا نمی گذرد.
    و فراتر:
    میان خوشه و خورشید
    نهیب داس از هم درید.
    میان لبخند و لب
    خنجر زمان درهم شکست.
    سلام.... نمیدونم میتونم بهت بگم دوست یا نه؟
    من چندتا از متن هاتو خوندم........... واقعا بهشون احساس نزدیکی میکنم!
    ممنون میشم اگه همیشه واسم ازین متن ها بذاری............ منتظرم!
    دلسرد

    قصه ام دیگر زنگار گرفت:
    با نفس های شبم پیوندی است.
    پرتوی لغزد اگر بر لب او،
    گویدم دل: هوس لبخندی است.
    خیره چشمانشبا من گوید:
    کو چراغی که فروزد دل ما؟
    هر که افسرد به جان، با من گفت:
    آتشی کو که بسوزد دل ما؟
    خشت می افتد از این دیوار.
    رنج بیهوده نگهبانش برد.
    دست باید نرود سوی کلنگ،
    سیل اگر آمد آسانش برد.
    باد نمناک زمان میگذرد،
    رنگ می ریزد از پیکر ما.
    خانه را نقش فساد است به سقف،
    سرنگون خواهد شد بر سر ما.
    گاه میلرزد با روی سکوت:
    غولها سر به زمین می سایند.
    پای در پیش مبادا بنهید،
    چشم ها در ره شب می پایند!
    تکیه گاهم اگر امشب لرزید،
    بایدم دست به دیوار گرفت.
    با نفس های شبم پیوندی است:
    قصه ام دیگر زنگار گرفت.
    خدایا مست باید شد
    من زهوشیاری گریزانم
    من نمیدانم چرا وقت بیداری دلم میگیرد
    یا که با چشمان باز چرا نمیبینم کسی دست تنهایی مرا میگیرد
    مست اگر باشم و خواب
    یار از پرده برون می آید
    باز شکوفا میکند لبهای مرا با خنده ای از سر شوق
    یا که در آسمان دلم پرتوی از یک ستاره میشود
    خدایا مستیم ده
    از بامداد خمارش نمیترسم
    آن به این می ارزد که لحظاتی غرق در عشق و شادی باشم
    روزگاری از تصور لمس دستان مردانه ات
    لرزه بر تنم می افتاد ...و حالا
    دست هر مرد ونامردی را
    بی عذاب وجدان می فشارم...
    دلم هوای معصومیت از دست رفته ام را کرده....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا