لا به لای من زنی پنهان است
که هیچ وقت مثل گذشته ها نخواهد شد...
مثل دیواری که قسمتی از آن فرو ریخته
مثل #لبخند بر روی کاغذی #مچاله
گاهی اوقات پای من به این زن گیر می کند
زمین میخورم
با عجله خودم را جمع جور می کنم
دور می شوم
انگار اتفاقی نیفتاده است
درون من زنی است زخمی
زنی که پیچ و تاب می خورد
زنی که #دردناک #می رقصد...