آدم ها همیشه عادت دارن توی زندگی از کاه کوه بسازن، توی زندگیم هر وقت به یه مشکلی بر خرودم ساده ساده گرفتمش و نترسیدم و رفتم جلو، تا قبل از اون وقتی با پدرم بودم جرائت ریسک کردن داشتم، بعدش که جدا شدم و رفتم اولش میترسیدم ولی گفتم میرم جلو ببینم چی میشه، هی رفتم و رفتم بدون مشکلی، مشکل هست نه اینکه مانع کارهای آدم بشه، از نظر من فقط مرگ هستش که مانع کار آدم میشه، آدمی باید از زندگیش لذت ببره، لذت اون نیست که بشینه روی کاناپه و کنار زندگیش باشه و از عیزانش لذت ببره، نه این نیست، این فقط یه تفکر اشتباه هستش، زندگی یعنی سختی و شادی و غم، اگر اون جوری باشه که یک نواخت هستش. همین الان که شما میگی توان ندارم این خودش یه لذت میشه. یک کمی استراحت و بعدش تلاش و استقامت. هر روز صبح ساعت 4 بلند میشم میرم میدوم توی سرما چون میخوام صبحم رو شاداب باشم کنار اعضای خانواده، بعضی وقتا صبحانه رو تنهایی می خورم بعضی وقتا با همه.....سخت نگیر گلاب جان.