تولّدی دیگر
در شام سیه نور و صفا دیده ام امشب
از یار جفاپیشه وفا دیده ام امشب
سررشتهٌ عمرم به غم و رنج گره خورد
آن مایهٌ شادی و ضیا دیده ام امشب
از عمر تلف گشتهً بی حاصل و بی بَر
گَردِ رهِ نکبت به قفا دیده ام امشب
در دام بلا بسته بود این قلب پُر از غم
در بستر تب حور شفا دیده ام امشب
برجاست نهم پیش در دوست دو زانو
آن برکت انوار دعا دیده ام امشب
صد شکر که از فیض جمال به کمالش
آن لطف و عنایات خدا دیده ام امشب
در پردهً ابهام همی سوخت وجودم
آن جلوه هستی بی ریا دیده ام امشب
پشت این همه من...
پشت این همه تو...
این چهره خط خطی را بیشتر دوست دارم!
می دانی چرا؟؟
به یاد کسی می افتم
که خط های مبهم چهره اش مرا به خود کشید...
وقتی که خوب نگاه کردم
دیدم پشت آن همه زیبایی
زشت ترین چهره دنیا را می نگریسته ام!
...
ومن این خاطره تلخ رادوست دارم!
تا دیگر...
به سمت چهره های خط خطی وعجیب نروم!
سادگی نگاه عجیب ترین قصه عاشقی دنیاست!
فرياد پنجره
سكوت را شكسته
مرگ بي اعتنا
در گذر
است
شبي سرد
بر روحم نشسته
بر دست چپم
شيطانكي كوچك
لحظه هاي مرا مي شمارد تا گام پسين .
نه همگام ضربه هاي قلبم
ونه همراه گام هايم
كه با پتك هر لحظه مي كوفد بر دريچه ام
در شبي كه چشمانم از عطش خواب
آتش گرفته است
سلام خانومی مرسی از شعر و عکس قشنگت. مثل همیشه خوش سلیقه ای واسه کریسمس میخواستم برات پیام تبریک بفرستم ولی نمیدونم چرا نمیشد...حالا اگه ازم قبول کنی سال نو با تاخیر فراوام مبارکبوس بوس