MEMOL...
پسندها
3,684

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آخرین تکه قلبم را به پروانه ای دادم که رنگ پرهایش سوی دیدن را از من گرفت ، به او دادم چون از تمامی چیزهای دور و برم پاکتر بود ، حتی آبی تر از حوض آبی كلبه ی تنهایی ام ...
    این پرنده ی کوچک نازنین



    که بی خبر


    از کنار پنجره ام پریدو رفت که رفت…



    بی گمان نام عزیزش :


    «خوشبختی» بود!!!
    خدایا !
    مرا قلبی شریف ببخش
    تا چون رود مهر
    در این دنیای تشنه جاری باشد.
    به جست و جوی آسایش و زیبایی نیستم
    که همه چیز در گذر است.

    silenta
    سلام عزيزم
    مرسی من خوبم
    ممنون از پيامات
    مث هميشه فوق العاده بود:gol:
    فاصله ها تنها چيزي بود كه مرا و تو را به هم وصل مي كرد...
    شايد هم اشك هاي دور از خانه ي من، مثل دانه هاي زنجير ما را به هم متصل كرد...
    نمي دانم..
    ديگر حتي حوصله ي ورق زدن خاطرات قديمي را ندارم...
    امروز تو از من دوري...
    كيلومترها دورتر..
    و من هنوز در همان شهري هستم كه تو تا ديروز بر روي سنگفرش هايش قدم مي گذاشتي..

    ديگر فرصتي براي گريستن هم نمانده...
    فاصله هايي كه روزي مرا به تو پيوند مي زد، اكنون تو را از آغوش من ربوده ست...

    من هم فردا خواهم رفت..
    بگذار از فردا باد در گوش درختان نارنج قصه ي دلدادگي ما را شرح دهد...
    Bedo0ne hich moghadame in akharin nameye zendegime

    alan ke daram harfaye akharo minevisam akset neshaste

    jelo cheshmaye zaeefo khisam Alan dige sohbati az ghoro0r nist

    harfi be joz safar be rahe do0r nist

    Emshab neshastam khateratemo0no dore kardam

    Didam dige behtare pishe to bar nagardam

    Rasty vedaye ma bebin shode ajab vedaee

    mono ye akso halgheye talaee ke kheyli baram azize

    tanha neshastim ba ye tigh ke ro0 be ro0m, ro0 mize

    Rasty azizam emro0z nemido0ni negam chejo0ri dar be dar bo0d

    hamash chesham be dar bo0d az harkasi soragheto gereftam

    har kasi mishnakhtam azizam, az to bikhabar bo0d

    Nemito0nam harf bezanam ye boghze kheyli sangin

    rahe galo0mo baste nemikham az harfaye man

    beshi dobare khaste

    Golam bebakhsh age sedaye mano gham gerefte

    bayad mano bebakhshi ke cheshamo nam gerefte

    chekar konam daste khodam nist

    Bekhoda delam yekam gerefte


    دريا، - صبور وسنگين -
    مي خواند و مي نوشت
    - "... من خواب نيستم !
    خاموش اگر نشستم،
    مرداب نيستم !
    روزي كه برخروشم وزنجير بگسلم
    روشن شود كه آتشم وآب نيستم !"
    بیچاره دلم

    دکتر برایش نیم ساعت گریه تجویز کرده است

    آن قدر ساده است

    که اگر صدای شر شر باران بشنود

    خیس می شود

    هی ...

    تو که رفته ای چه خوب کردی !

    رفتن از شعر گفتن

    ساده تر است
    یک عبور ساده بودم
    اما تو برای من دلیل زنده بودن بودی
    و عشق تو همه اعتبار من بود
    و من
    چگونه بی تو
    بی اعتبار
    به زیستن ادامه دهم
    دلم می سوزد
    برای پروانه هایی که درون پیله می مانند
    و تو پا می گذاری
    بر فرش
    از تن پوش پروانه هایم
    بی آنکه قدم بگذاری
    شانه هایت بی سر می مانند
    آنگاه که در فکر پروانه هایم
    پیله وار در خود می پیچیم
    و تو پا می گذاری
    چه غربت وار
    بر اندیشه هایی که در هوای پرواز
    درون پیله می میرند
    و تو هنوز ، بی اندیشه ، بی قدم
    پا بر روی بافت اندیشه ها می گذاری
    پایت را بردار
    عمر پروانه ها کوتاه است
    تمام زندگي را از دريا بياموز چون براي در آغوش گرفتن معشوقه خود دائم در تلاطم هست
    خدایا،مرا با درد آشنا کن که به ارزش کیمیایی درد پی ببرم ونا خالصی های وجودم را در آتش درد بسوزانم وخواسته های نفسانی خود را زیرکوه غم ودرد بکوبم وهنگام راه رفتن بر روی زمین ونفس کشیدن هوا ،وجدانم آسوده وخاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم وخوش دارم که فقیری بی نیاز باشم تا جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی وعظمت تو غافل نگرداند.
    مرسی مرضیه جونم
    پیاماتو خیلی دوست دارم:gol::gol::gol::heart::heart::heart::heart:
    شاد باشی عزیزم

    کسی دیگه سراغ عاشق مرده نمیاد هرچی هست تو حرکته و بخار گرفتن ایینه جلوی بازدم ادمهاست..
    خسته ام از زندگی در شهری که نفس میکشم ولی هیچم می انگارند..
    انگار یه عاشق مرده ام من
    عشق يعنی شادی و سر زندگی

    عشق يعنی منتهای بندگی

    عشق يعنی ، سوختن و افروختن

    شـیـــوه دریــا دلان آمــوخــتــن

    عشق يعنی سوزش پروانه ها

    شورش دل ، خون سرخ لاله ها

    عشق یـعنی صـوت بـلبـل در بهـار

    خــنــده گـُل بــر فــراز شـاخسار

    عشق یـعـنی وامـق و عَـذرا شـدن

    بهــر صــید دُر سوی در یا شدن

    عشـق یـعـنی زنــدگــی را سـاختن

    دل بـه مـعــبــود گــرامــی باختن

    عشـق یــعــنی در ره او ســربــدار

    عشق یـعنی لـحظه های بی قرار

    عشق یـعـنـی بــیــسـتون را تاختن

    چهــره زیـبـای شـیـریـن ساختن

    عشق یعنی همچو مجنون سوختن

    راه و رســم عـــاشــقــی آموختن

    عشـق یـعـنی یــوسف کنعان شـدن

    از زلــیــخا های دون پنهان شدن

    عشق یـعـنی جــاودانــی و غــرور

    درس مـهــرو عاطفه کردن مرور
    من قصد بی احترامی به سلیقه شما رو نداشتم نظرمو گفتم ....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا