N
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • خاطرات کودکي من ... کودکي تو ...

    خوشبختي را

    به رنگ ديروزها

    ترسيم کرده اند ...

    روزها چه زود گذشت ...

    و ما چه ساده گم شديم ...!


    در زندگی لحظاتی هست

    غرق شان که باشی

    نه می بینی و نه دیده می شوی !

    نه باران خیس می بارد

    نه زمین سرگردان خودش است ...

    نه سیب ممنوع است و نه گندم

    .

    .

    .

    لحظاتی که می شود دور از چشم دنیا

    با تنهایی عشق بازی کرد !

    لحظاتی که خدا از تنهایی زاده می شود ...!


    خوشحالم !

    لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...

    چگونه بگویم ؟!

    دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...

    دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...

    چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...

    دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...

    و روحم ... شوق پرواز دارد !

    همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...

    و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!
    ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد و ا فزون شده جفای تو این نیز بگذرد
    زین بیش نیک بود به من بنده رای تو گر بد شدست رای تو این نیز بگذرد
    گر هست بی گناه دل زار مستمند در محنت و بلای تو این نیز بگذرد
    وصل تو کی بود نظر دلگشای تو گر نیست دلگشای تو این نیز بگذرد
    گر دوری از هوای من و هست روز و شب جای دگر هوای تو این نیز بگذرد
    بگذشت آن زمانه که بودم سزای تو اکنون نیم سزای تو این نیز بگذرد
    گر سر گشتی تو از من و خواهی که نگذرم گرد در سرای تو این نیز بگذرد


    بیا کودکانه و بی خبر امید ببندیم

    به تک تک شاخه های درخت خیالمان !

    نگاه هایمان را گره بزنیم

    به آبی بی کران آسمان

    و دست هایمان را ، به هم ...

    بیا ساز بزنیم ، تا روزگار بی وقفه برقصد برایمان !

    و پاک کنیم

    رد پای تمامی این رهگذران مضطرب را !

    چه فرقی می کند خوب ِ من ؟!

    تا آن هنگام که این باران دلتنگی بند بیاید

    زیر چتر خیال می خوابیم ...

    کودکانه و بی خبر ...!


    نیلوفر
    خدایا !
    مرا قلبی شریف ببخش
    تا چون رود مهر
    در این دنیای تشنه جاری باشد.
    به جست و جوی آسایش و زیبایی نیستم
    که همه چیز در گذر است.

    silenta



    [IMG]اندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 650x433 است.[IMG]اندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 650x433 است.[IMG]


    [IMG]
    سلام ندا جان خوبین ؟
    خیلی خیلی ممنون به خاطر متن زیبایی که فرستادید
    موفق باشید
    یا حق
    خدايا
    به من زيستني عطا كن كه در لحظه مرگ بر بي ثمري لحظه اي كه براي زيستن گذشته است حسرت نخورم
    و مردني عطا كن كه بر بيهوده گي اش سوگوار نباشم.

    ممنون از جملات زیباتون
    سربلند باشید
    مننیاز به همکاری بچه های که در رشته های معماری عمران سیالات کامپیوتر حسابداری کشاورزی سد درحال تحصیلن یا تحصیلشونتموم شده دارم


    امروز دیدم ...

    فهمیدم

    چقدر ...

    چقدر زیباست ...

    انعکاس آسمان بر روی زمین خیس از باران ...

    آسمانی سربی ...

    خاکستری های متفاوت ...

    و چشمانی که نیاز به بالا نگریستن نداشت ...

    باران که می بارد تو همیشه می آیی ...

    انعکاس زندگی همین دور و برهاست

    نگاه کن شکوه زندگی را ...

    خدا همین جاست ...!
    سلام عزیزم من برای طراحی دهکده المپیک نیاز به کمک علاقمندان دارم این یک طرح دانشگاهی نیست مطالعات اولیه اش در حال اجراست این پروژه محدودیت متراژ نداره من میخوام توش یه استادیوم فوتبال چند تا زمین تمرین فوتبال چند سالن چند منظوره هتل واستخرسرباز وسر پوشیده البته اونجا یه سد شنی با هسته رسی هم درحال مطالعه هست ضمنا بزرکپگترین تله کابین جهان به طول 12 کیلومتراونجا کلنگ خورده از لحاظ اقلیم هم اونجا دارای منطقه کوهستانیه حدود 600 متر بالاتر ازسطح دریا اگه به شمال اومده باشی وقتی از شهر رودبار رد میشی به یه شهری میرسی به اسم رستم آباد که این منطقه از رستم آباد حدود 11کیلومتر فاصله داره واسم روستاش پنج خاله هست که نزدیکترین راه پیاده روی تا قله درفک که دومین قله گیلانه به ارتفاع 2520 متر وبا اتوبان جدید تهران رشت وخط آهن درحال ساخت حدود 4تا5 کیلومتر فاصله داره
    نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز

    چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز

    ز جمع آشنایان می گریزم ، به کنجی می خزم آرام و خاموش

    نگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش

    گریزانم از این مردم که با من، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند

    ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستند

    از این مردم که تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شکفتند

    ولی آن دم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند

    دل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی ها

    مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها


    می خواهم راه بروم ...

    سوت بزنم ...

    دور شوم

    کمی از این همه صندلی های پر دود ...

    کمی از این همه چشم و عینک های سیاه ...

    می خواهم در ماه ترین

    ایستگاه زمین

    گریه کنم ...!


    هیوا مسیح
    سلام من برای طراحی دهکده المپیک نیاز به ایده های جالب دارم پیشاپیش ممنون ضمنا طرحهای جالب از لحاظ مالی هم بد نیست
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا