ARAMESH
پسندها
5,706

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اینو قبول دارم. ولی تااونجائیکه اطلاعات ما میکشه که التراسونیک انچنان تاثیر بر روکش پلیمری یا حتی خود فلز ندارد. ولی باز هم باید احتیاط کنی و بپرسی!
    سلام خانم مهندس
    به نظرم نمیاد که ارتعاشات بتونه روی پوشش اثر بذاره، به قول ما نساجها و کلا مباحث علمی اول آزمایش کن بعدا اگه دیدی جواب جور در نیومد بشین و دلیل براش پیدا کن!
    nemiduni cheqad dard dare haa

    bihushi ? bihushet kardan ? ya bi hes ?
    bihushi kheyli bahale haaa
    hese qashangi dare makhsusan vakhti hoosh miay
    ki zaleshe emal mire ?

    na aslanam dard nadare
    fekr kon ba mate 8ta surakh tu ostekhunat konan badesh pich konan
    in dard dare ha
    amale badi ham mikhan ina ro dar biaran
    oun vakh begu dard dare :D
    ha aramesh
    ki tone koshte ? si che ?
    nekone ei setayesh pey mazloom nemaeish tone koshte ? haaaaaaaan

    dandunete keshiden ? yani alan aqlet nesf vavide ?
    mani monam mikha dandun aqleshe bekeshe :D darde sar dare haa

    eshkeali ni, doros veymoo
    حیف که من فقط عمرانیا رو مهندس میدونم و الا این روزم به شما خیاط گرامی تبریک میگفتم:D
    خب آره گوجه و كلم و اينا بود ولي بازم
    آخي الهي...آره منم خيلي پلوييم!!
    حالا تا چندروز اين طوري اي؟
    سر غذا نخوردن...تو نمي توني غذا بخوري اون بنده خداهم....
    جالبش اينجاس كه من خودم عاشق تُنم ولي اين تنه از بس بدمزه بود اصلا طرفش نمي رفتم!!نمي دونم اين بنده خدا چه جوري تونست بدون هيچي بخوردش[IMG]
    ای ....،میوه و شیرینی و تنقلات که داری؟اصلا یه کاری می کنیم،برای ناهار میایم خوبه؟ناهار که می خورید؟
    الان دیگه دیر شد هر چی هم فکر می کنم می بینم نمی صرفه الان بیایم[IMG]
    حالا فكر مي كني ناهار ما چي بود؟

    يه ظرف نذري آورده بودن...خودمونم حوصله نداشتيم تخم مرغ درست كرديم

    واااااااااي آرام نبودي!!!!!!!همين طوري مونده بوديم چيكار كنيم......همه چيرو خورده بوديم هيچي نمونده بود..حتي تخم مرغ [IMG]واسش تن گذاشتيم...خوب كه گرم شد تازه فهميديم آبليمو هم تموم شده [IMG] [IMG]اصلا ديگه مونده بوديم چه جوري جمعش كنيم[IMG]
    بنده خدا همونو خورد ديگه!!!!!!!!فكرشو بكن [IMG] [IMG]
    من همه ش ياد تو ميوفتادم!!! [IMG] [IMG]
    پس ميگم تو هم سعي كن خودتو كنترل كني
    گفتم ميرم ناهار....ناهارمونو خورديم دو مين بعدش تلفن زنگ زد شوهر عمه م بود...برگشت گفت ناهار خوردين؟گفتم آره[IMG]گفت پس چرا امروز انقدر زود خوردين!!(گفتم اين طوري مي پرسه مي خواد بياد ها!!)
    بعد گفت ناهار چيزي مونده؟من اين طوري بودم [IMG] [IMG]گفتم قدمتون رو چشم...اينو گفتم گفت من همين جام!!الان ميام!!!! [IMG]

    اينو بخون تا بقيه شم بگم
    سلاااااااام دوباره
    واي آرام وايسا يه چيزي بگم غش كني از خنده
    راستي ايني كه سميرا گفت هم هستم
    سلام آرام خوبی؟در چه حالی؟بهتر شدی؟
    اومدم یه حالی ازت بپرسمو برم
    وفت داری برای شام بیایم عیادت[IMG]؟به ملودی هم میگم با هم میایم یا اینکه بیرون بهمون شام میدی؟[IMG]
    دست خودم نیست دیگه،فکر شام راحتم نمیذاره[IMG]
    خوب خدارو شکر!!!
    بس که غر شنیدم!!:child:
    نازی هم نه والا راستش خبری ندارم ازش! دیگه باهاش تماس نداشتم! با تو هم تماس نداشته؟
    :biggrin:
    سلام عزیزم خوبی؟؟؟
    میبینم که زنده ای!!!!!
    چه طوری؟ احوال فک مبارک چه طوره؟!!![IMG]
    خب ببشخييييييد.اونو همين طوري گذاشتم جو عوض شه [IMG][IMG]
    اتفاقا مي خواستم بگم غذارو چيكار مي كني....الهيييييي!!!!واقعا هيچي هم نتونستي بخوري [IMG] [IMG]
    بتركي ديگه چي مي خواستي بخوري [IMG]
    رنج بشري؟!!!!!!!!!تخيل!!!!!!!
    فداي تو بشم من بيا با هم گريه كنيم
    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]
    من اومدممممممم

    آخه داشتم كرسي رو مي خوندم آرام ديگه پخش شده بودم رو زمين از دست تو....چه حكايتي داشتي!!
    ا هستي؟آخه گفتم رفتي!!
    نه..خب....چيز...آخههه من الان شكلكام كامل نيست گريه ندارم وگرنه پابه پات گريه مي كردم

    آرام من برم ناهار زودي ميام [IMG]
    چرا من هستم تو نيستي تو هستي من نيستم :w39:
    [IMG]مردم از بس خنديدم [IMG] [IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا