K
پسندها
964

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من نمیدونم...میگن دروغه......خیلی باحال شده اینجا...
    دیگه وقت نشد حمید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!عکس بگیرم..حالا بذار نمره کوفتی بگیرم ...بعدش برات عکسارو میفرستم... .تو چطوری؟چه میکنی؟؟!جریان فوت حامد چیه راستی؟؟؟
    سلام علیکم...:w05:..تحویل دادم کارم..:w09:.حمید!!!!!!!!!:w02:!دعا کن..پاس شم فقط:w05:...
    :w33:
    واي واي واي!!
    بيا ديگه اي بابا!
    پاكر خيلي ضايع ميشد بيشتر طول ميدادم،گفتم،تو هم بيا ديگه شب شد!!
    بيا ديگه.
    شروع نكردم تا بياي
    اگه اومدي من نبودم شروع كن منم بعدش ميام ادامه ميدم
    مهندس جان خوبم :D مهندس پروژه ها در چه حاله؟ کمک خواستی من مهندس در خدمتم :cool:
    شرمنده اشتباه تايپي شده منظورم اين بود
    رسم رفاقت اين بوده و هست ايام بكام
    نه اصلا...چون باید ساعت 1:30 برم بیمارستان رو سر مامان بزرگم باشم تا صبح...دست و پای راستش ترکیده بیچاره...
    سلام وحيد جان رسم رفاقت اين نبود و نيست
    ايام بكام
    مگه نگفتم صدات نیاد؟؟؟هان؟؟:mad:
    علیک...خوبیی انشا الله تعالی؟:lol:
    وا ااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!پاکر پاشو مرد گنده خجالت بکش پاشو زشته یکی میاد میبینه آبرومون میره
    هان ؟؟مگه من خودم پا ندارم که از تو پا بخوام!!!!
    خدا رو شکر دو تا پامم سالمن باور کن
    بابا بد رفتی توتوهم فانتزی رجب کیه راستی به جا نمیارم من نمیشناسمش!!:biggrin:
    رجب؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!:eek:
    آهان آره خوبه پاکر خیلی از تو خوشش اومده
    همش به من میگه این آقا پاکر ومنو انگار یه سیبیم که از وسط نصف کردن جون تو:w07:
    مگه من عاشق شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بهت اشتباه خبر دادن پسر
    گفتم که من اصلا نمیدونم عشق چی چی هست!!!!!
    تو جیب جا میشه پاکری نه چیزه وحید جان:biggrin:
    اوا خدا مر گم بده گربه چیه پسر !!!!!!!!:cool:
    شما سرور مایی وحید جان (حالا بعدا حساب میکنیم)
    اسم کی چیه گربمون؟؟:w05:
    ها؟ عاشخ شدم! آره .نمیدونم.نه بابا تو هم گیجم کردی عاشخ چی بشم مثلا. اصلا من نمیدونم چی جوری عاشخ میشن!!!!!!!!:question:
    حرف میذاری تو دهن مردم تواما.
    نه بابا تو تالار ادبیات رفتیم تو کل مشاعره اینا ته مونده هاش بود گذاشتم واسه تو:cool:
    راستی اول علیک سلام
    من خوفم شما خوفی پاکری ؟
    مرا چشميست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
    جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو

    غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستي
    نگارين گلشنش روي است و مشکين سايبان ابرو

    هلالي شد تنم زين غم که با طغراي ابرويش
    که باشد مه که بنمايد ز طاق آسمان ابرو

    رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم
    هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو

    روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست
    که بر طرف سمن زارش همي‌گردد چمان ابرو

    دگر حور و پري را کس نگويد با چنين حسني
    که اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو

    تو کافردل نمي‌بندي نقاب زلف و مي‌ترسم
    که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

    اگر چه مرغ زيرک بود حافظ در هواداري
    به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمان ابرو
    حافظ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا