Recent content by vida

  1. vida

    اگه خدا بپرسه ازت....

    فقط خودشو چون وقتی خدا رو داشته باشی همه چیز داری
  2. vida

    راهنمای آپلود فایل و عکس از سرور‌های مختلف

    مرسی دوست عزیز ،عالی بود موفق باشی
  3. vida

    بهترین متن که در تمام زندگی خواندید چیه ؟

    بالهایت را کـــجا گذاشتی؟ پرنده بر شانه های انسان نشست.انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی. پرنده گفت: من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم.اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم. انسان خندید و به نظرش این بزرگترین اشتباه ممکن...
  4. vida

    جنبه های مسدود شده آگاهی افراد

    بحث جالبیه،باعث یه کنکاش تو ذهن میشه،عواملی که به ذهن من میرسه چیزایی مثل 1- خرافات 2-عدم ارتباط مناسب با دنیای پیرامون 3- اطلاعات غلط 4- ترس 5- نبود ازادی 6- تعصب 7- عدم اعتماد به نفس 8- نداشتن هدف 9- عدم علاقه..........فعلا همی نا به ذهنم میرسه
  5. vida

    سلام کاش متن های قشنگتو فارسی تایپ میکردی یه کم مشکل خوندنشون ممنون

    سلام کاش متن های قشنگتو فارسی تایپ میکردی یه کم مشکل خوندنشون ممنون
  6. vida

    خواهش میکنم تا جایی که بتونم سعی میکنم کمکتون کنم

    خواهش میکنم تا جایی که بتونم سعی میکنم کمکتون کنم
  7. vida

    من عاشق روانشناسیم مثل اینکه شمام دوس داری روانشناسی رو

    من عاشق روانشناسیم مثل اینکه شمام دوس داری روانشناسی رو
  8. vida

    گرایشم عمومیه.

    گرایشم عمومیه.
  9. vida

    سال جدید بهتون تبریک میگم خوشحال میشم اگه بتونم کمکی بکنم

    سال جدید بهتون تبریک میگم خوشحال میشم اگه بتونم کمکی بکنم
  10. vida

    خواهش میکنم

    خواهش میکنم
  11. vida

    بالهایت را کـــجا گذاشتی؟ پرنده بر شانه های انسان نشست.انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما...

    بالهایت را کـــجا گذاشتی؟ پرنده بر شانه های انسان نشست.انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی. پرنده گفت: من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم.اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم. انسان خندید و به نظرش این بزرگترین اشتباه ممکن...
  12. vida

    پرنده این را گفت و پر زد. انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به...

    پرنده این را گفت و پر زد. انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیـــــزی شبیـــه دلتنگی توی دلش موج زد. آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت: یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم؟زمین و...
  13. vida

    سلام ممنونم انشاا... سال خوبی داشته باشین همراه با بهترین ها و موفقیت

    سلام ممنونم انشاا... سال خوبی داشته باشین همراه با بهترین ها و موفقیت
  14. vida

    میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات میکرد بهت چی گفت؟ جایی که میری مردمی داره که می شکننت.نکنه قصه...

    میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات میکرد بهت چی گفت؟ جایی که میری مردمی داره که می شکننت.نکنه قصه بخوری.... من همه جا باهاتم. توتنها نیستی .تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری. قلب میدم که جا بدی . اشک میدم که همراهیت کنه. و مرگ......که بدونی بر میگردی پیشم......................
  15. vida

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    یا چنان نمای که هستی ،یا چنا باش که می نمایی . بایزید بسطامی
بالا