sufia89
پسندها
392

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام جیگرم
    خوبی که؟
    مثل اینکه باید یه روز بیارمش ببینیش ولی به یه شرط که نخوریشا

    داشتم شیرنی میخوردم که اومد و خودش رو لوس کرد، منم یه کمی شیرینی خامه ای بهش دادم
    عاشق اینه که یکیازش عکس بگیره و اونم فیگور بگیره.
    شاد باشی و موفق گلم.
    [IMG]
    مقام زن از نظر اسلام...حمله اي به منتقدين اسلام از اين جنبه...
    آخه این باشگاه چه فایده ای واسه من داره؟!
    راستی اون رمز گشایی رو به من نگفتی...چی میشه جوابش؟
    ممنون و متشكر از شما،
    معذرت بابت تاخير در جبران لطفتون،

    سلام جوون پر انرژی
    چطوری عزیزم
    خوب و شادی که
    خواهش می کنم ، نا قابل بود
    تو به اندازه تنهایی من خوشبختی ،
    من به اندازه زیبایی تو غمگینم

    نمیدونم شعره مال کیه ولی یه جورایی شبیه امضای شماست
    قلبهای کوچک چشم انتظار قلبهای بزرگ هستند
    مؤسسه خيريه

    من فقط فکرم رو میگم، اون چیزی که واقعا به نظرم درسته و لازمه که بگم رو میگم...مریض که نیستم. اما اگه تو طاقت شنیدن انتقاد و پی بردن به اشتباهاتتو نداری، اون یه مساله دیگه است. البته درکت میکنم...در این مواقع آدم دوست داره یکی باشه که حرفاش رو بشنوه، درک کنه و تاییدکنه...درست نمیگم. وقتی یکی بهت بگه داری اشتباه میکنی، ازش فاصله میگیری و با خودت میگی که اون نمیفهمه...درست نمیگم؟
    به هر حال...من میخوام به دوستم کمک کنم.
    البته این ب خودت بستگی داره که اینو بخوای یانه...تو اگه خودت ارلده نداشته باشی...هیچ کس نمیتونه بهت کمک کنه...حتی خدا که میگه: از تو حرکت، از من برکت.
    چی میگی دختر؟! چه جیز و ویلیزی کردی! آروم بگیر...بگو...مطمئن باش که من...حرفی برای گفتن دارم
    همدردی؟!
    تو دیگه چرا؟!
    عوض این حرفا بشین موضوع و برنامه مسابقات همایش کشوری اردیبهشت و لیست هزینه ها رو تهیه کن...فردا باید طرح رو بنویسم...با زبل خان هم که مشورت کردی...بدو، بدو که دیر شده ها
    منظوری نداشتم...فقط حس آشنایی در این شعر هست و انگار که منم یه روزی همین شعرو با تمام وجودم زمزمه میکردم ...خیلی حس نزدیکیه...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا