shiva.vahed
پسندها
589

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/430187-شاید-یادتون-نیاد-اون-روزارو?p=5960402&posted=1#post5960402
    این روزهـا کسـی،

    به خـودش زحمـت نمیدهـد یک نفـر را کشـف کنـد !

    زیبـایی هـایش را بیـرون بکشـد …

    … تلخـی هـایش را صبـر کنـد …

    آدمهـای ِ امـروز، دوستـی هـای ِ کنسـروی می خواهنـد !

    یک کنسـرو که درش را بـاز کننـد …


    … بعـد …


    یکنفـر، شیرین و مهـربـان، از تویش بپـردبیـرون !

    و هی لبخنـد بزنـد و بگویـد :


    “حـق بـا تـوسـت“:gol:
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
    تولدت مریم جونم مبارکککککککککککککک


    دستیار شدنت میثم جونم مبارکککککککک
    آقـای ِ شهـردار ... بـگوییـد ایـن قـدرعـوض نکـننـد ...
    رنـگ و روی ِ ایـن شــــهرِ لـعنتـی را ...
    ایـن پیــــاده رو هـا ...
    میـدان هـا ...
    رنـگ و روی ِ دیـوار هـا ...
    *خـاطراتـم* دارنـد از بیـن می رونـد !
    ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه . تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه .دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بیندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابید . دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چندساعته بیدار نشده . یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب...

    این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند . دوستشون داریم و دوستمون دارند ولی ما رونمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما میکنند
    شرمگینم از سنگ فرش پیاده روهای اطراف
    که هر شب میهمان سرزده ی ضیافتشان هستم
    و کف کفش هایم از من ناراضی اند
    آنقدر که داغشان می کنم
    سردسته ی سگ های ولگرد برایم پارس می کند
    و گربه ها با دیدنم خونسردی شان را حفظ می کنند
    گاهی که دلگیرم کمی قدم می زنم
    فقط وقتی که دلم گرفته است
    وقتی حرف های زیادی برای نگفتن دارم
    گشت کلانتری محل نام تحصیلات و شغل مرا خوب می دانند
    سیگار فروش سر چهار راه مرا به اسم می شناسد
    ته سیگار هایم از جاروی رفتگران بیزارند
    من این همه گناهکارم
    مرا می شناسی غریبه ؟
    به کدام کنیه و کدام نام و کدامصفت ؟
    همه اش دروغ است باور کن
    من بیست و نه سال در خودم گم شدم
    مثل تمام عمر همشهریانم
    شاید روز بعد این چنین نباشد
    تنها در پیاده روهای شب به دنبال خود میگردم
    موهایم سیاه است...چشمانم هم...و این روزها...روزگارم هم...

    درد ِ دل دارم...!

    ب خدایت بگو نه حوریان بهشتی اش را میخواهم نه از گداز جهنمش ترسی دارم...!
    بگو نه دنیایش را میخواهم نه جهنمش را...
    میترساند از آتش جهنمش..؟؟!
    میترسانم از سوز دلم...

    مـــیتـــرســـانـــد از مـــــرگــــــ..؟
    اینجا زنده ای نمیبینم...مرده ایم ما...از نوع متحرک
    صورتهایمان پر از وصله پینه است...
    وصله ی تلخندها...پینه ی دردها...!

    ما فراموشی گرفته ایم...دیگر خدا ک هیچ...خودمان را هم نمیشناسیم...!
    Hard Times Are Like a Washing Machine
    , They Twist, Turn & Knock Us Around,
    But In The End we Come Out Cleaner
    , Brighter & Better Than Before…



    Our Life Begins With Our Cry ?
    Our Life Ends With Others cry
    ?Utilize This Gap & Laugh As Much As Possible Between these Cries ?
    امان از این بوی پاییز و آسمان ابری ،
    که آدم نه خودش میداند دردش چیست
    و نه هیچ‌کس دیگری .
    فقط میدانی که هر چه هوا سردتر ميشود
    دلت آغوش ِگرمتری می خواهد...
    وای از وقتي‌كه کسی نباشد تا شانه‌ای بر آشفتگی
    ... روزهای پاييزی‌‌ات بزند و تو مجبوری تک و تنها
    پاهایت را درسینه جمع کنی و بخوابی .....

    /*- چقدر پیر شدیم آسمان، حواست هست ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا