sheyda_star
پسندها
1,068

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام :gol:
    دوست ندارم کسی دلش بگیره
    اواتارت خیلی غمگینه امیدوارم خودتون دلگرفته نباشین:(:gol:
    مواظب خودت باش..
    برام دعا كن ...

    دوست دارم خواهري...:love:
    از طرف من خودتو ببوس...(بلدي..؟)...:biggrin:

    ديگه اينكه بچه خوبي باش...ايقدر مامانت را حرص نده...

    خيلي گلي...
    باي تا هاي...
    شيدا..
    مامانم اومد...
    ميگه بيا شااااااااااااااااااام.:w42::w42::w42::w42::w15::w15::w15::w15::w15::w15:

    من كم كم برم...
    كاري با من نداري عزيزم..؟؟
    حواسم هم به گوشواره توش هم هست..(خنده)
    شيدا جان بيا ...
    يه لقمه نون پنير براي خودم گرفتم... شما هم مي خوري؟؟
    شيدا جان..
    من مي خوام برم يه چيزي درست كنم بخورم..واقعا گشنمه..
    شما تا كي هستي؟؟
    نه آخه...
    بليط هاي قطارمون را شوراي مسجد كه هر ساله ميبره مشهد آماده كرده بود....
    بعدشم مشهد خيلي شلوغ ميشه...
    باشگاه هم از اول تير ميشه برم...

    ديكه تموم شد...
    حالا اينا به كنار.....
    تا 9 تير آخه نمن چي كار كنم...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    نه نميشه آخه..
    قرار بود 2 تير بريم مشهد با دوستام...ماليد
    قرار بود بريم برسيم 3 ماهه را باشگاه.....ماليد
    قرار بود ....
    خودمم ماليدم ....اه ه ه ه ه ه
    انداختند بعد از كنكور.
    از 4 تير كنكور شروع ميشه...
    الان هم علافم تا امتحانا تازه شروع بشه...كوووووووو تا 9 تير...
    هيچي فعلا...

    امتحاناي ما رفت تا 9 تير ..
    از 9 تير تا 17 تير...
    شيدا گند زدند به تابستونمون....
    من نميخوام.....ماه رمضون هم كه اول شهريور شروع ميشه..
    ديگه كاري نميشه كرد...
    سلام شيدا جان...
    شما اومدي من نبودم...
    من اومدم شما نبودي...:w09:
    دلم تنگيده برات.....:cry:

    فعلا تا بعد...
    از دست تو.....:biggrin::biggrin:
    نه هواسم را جمع مي كنم......

    خيلي خوشحالم كه باهات آشنا شدم......:thumbsup2: :w42:
    دوست دارم...

    تا بعد...
    باي تا هاي...
    نه... فكر نكنم نتيجه اي داشته باشه...
    با باتوم گرفتند تا ميخوردند زدنشون...چند تا را هم بازداشت كردند...
    شيدا جان...مامان داره صدام ميكنه.
    احتمالا ميگه بيا ناهار
    شما تشريف نميارين با هم ناهار بزنيم..؟
    نه ديگه...
    با آرامشي كه فعلا هست اونا هم ميتونن بيان بيرون...
    نقليه حدودا 50 تا اتوبوس داره توش كه سرويس هاي دانشگاه اند...

    به قول خودت اينا كه اصلا آدم نيستن...
    چيزي از خدا و پيغمبر حاليشون نيست...
    من بعديش 30 ام...
    انداختند بعد از اينكه امتحانا تموم شد..
    امروز صبح رفتم دانشگاه...
    متاسفانه خبر هايي كه شنيده بودم صحت داشت..
    تالار 8 و‌ آمفي تئاتر كاملا سوخته بود
    1 اتوبوس هم توي نقليه آتيش زده بودند..
    ولي نفهميدم آخر كه اون 3 نفر واقعا كشته شدند يا نه...
    امتحاناي امروز هم لغو شد...
    الحمدلله....ممنون ...خوبم.

    قربون تو...
    انشالله از سر همه امتحانا كه مياي شاد باشي...
    دعا ميكنم همشو 20شي....

    امتحان بعديت كيه؟؟
    خواهش ميكنم عزيزم..
    حتما خواهر جونم.....محتاجيم به دعا.
    برو به سلامت....
    مطمئن باش از پسش بر مياي...
    منتظر خبراي خوبتم...
    دوست دارم.

    باي تا هاي...
    آروم باش عزيزم...
    اينم مثه بقيه امتحانا....تموم ميشه ميره پي كارش....
    فقط يه ذره بايد همت كني تمومش كني...همين..
    فردا هم يه امتحان خوبه خوب ميدي...
    بعد هم مياي به من ميگي كه بهترين امتحاني بوده كه تا حالا دادي...
    مطمئن باش.....(چشمك..)
    شيدا....امتحان فردا را بچسب...
    تابستون كه بشه اينقدر تو سر و كله هم بزنيم...
    كه خسته شيم از دست همديگه...

    باشه خواهري؟؟
    چي هست امتحانت...؟؟
    ممنون... خوبم الحمدلله...
    خوب اشكالي نداره...(گريه نداره كه...مگه مي خواي آمپول بزني؟)
    رو امتحانت تمركز كن...
    همه چي درست ميشه...

    متن نامه ميرحسين را خوندي...؟
    مي گفت برنده انتخابات اونه...
    ميگفت به سلامت انتخابت شك داره...
    مي گفت شكايت ميكنه...
    eeee...سلامممممممممم.
    ممنون خوبم...
    خوبي خواهر جونم...؟
    امتحانت خوب شد؟؟؟

    نميدونم ...فردا امتحان داريم...نداريم..
    چي كار بايد بكنيم...
    توي سايت دانشگاه هم هيچي نميزنن....
    ببخشين..اول سلام...
    بيخيال خواهر....
    اصلا الان نبايد بهت ميگفتم...
    رو امتحانت تمركز كن...
    بعدي در موردش حرف ميزنيم با هم...
    حواست را بده به امتحانت...
    من اصلا نمي خوام زبونم لال يه وقت امتحانت بد بشه...
    باشه...؟

    يه وقت جسارت نباشه ها...
    داداشيانه(=برادرانه)..ميگم به خدا
    شيدا دانشگاه با خاك يكسان شده...
    من صنعتي اصفهان هستم...
    من 1:30 تاريخ تحليلي داشتم....صبح مي خواستم برم...
    اصلا صندلي اي نمونده كه بخواي روش بشيني كه امتحان بدي...از در دانشگاه ردمون كردند بيرون...كسي نميتونه بره تو..يا بياد بيرون...
    نميدونم ميدوني يا نه...خيلي بزرگه دانشگاه ما...ايستگاه اتوبوس داره توش...
    تالارها كه يه مجموعه خيلي بزرگه را به آتيش كشيدند....
    سلف را همين طور....
    تمام شيشه هاي دانشكده ها...با اتاق هاي اساتيد را شكسته بودند...
    بعد از اين كارا گرفتند دانشجو ها را با باتوم به زدن...
    از ديشب بعد از درگيريشون تا الان كه ساعت 8 شده توي خوبگاها شون زنداني كردند.....
    همه اين اتفاقا ديشب افتاده...

    اين را خودم نميدونم...ميگفتند كه 3 نفر از طبقه سوم دانشكده پرت كردند پايين....متاسفانه كشته شدند...
    از دانشگاه تهرون هم 5 نفر را ميگفتند كه كشته شدند.
    شيدا من الان مطمئن شدم كه تقلب شده...
    2 تا از دوستام توي سرويس... با چشماي خودشون ديدند..
    به بهونه اينكه تعرفه ها تموم شده...در مسجد ها و مدرسه ها را بستند...
    بعد كه از فرمانداري اومدند بهشون برگ راي بدند...ديدند كه پلمپ هاي صندوق ها را شكستند..تموم راي هاي مير حسين را كشيدند بيرون..
    خدا مي دونه سر بقيه صندوق ها چي آوردند...
    مگه ميشه با احتمال هايي كه اينا مي دن كه احتمال تقلب 0000001.% است...چطور ممكنه توي 2 تا شعبه اخذ راي كنار هم اين اتفاق بيفته؟؟؟؟؟!!!!!!
    سر بقيه صندوق ها هم همين بلا را آوردند...
    ---------------------------------------------------------
    حتما خواهر جون...
    راستي ميتونم بهتون بگم خواهر..؟؟

    نه ديشب عقدش بود...امشب هم خونه عمم هستيم
    عروس خانوم را ميارن...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا