shadow_IR
پسندها
752

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آیا می دانید؟
    بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه.
    اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه
    این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه!
    مادرتون رو دوست داشته باشید...
    بسیار محظوظ (محضوض،محضوظ،محظوض،محذوظ،محظوذ،محذوض....من واقعاً املاش رو نمیدونم:que::cry::eek:) شدم از این اشعار
    سلام بهاره خانوم من بهرامم. هم رشته اي من ترم 5 هستم.شما ترم چندي! خيلي خوشحال ميشم با هم آشنا بشيم تا همديگرو تو درسمون كمك بكنيم منتظر جوابتونم. لطفا زودتر
    چه کسی می گوید که گرانی است اینجا!
    دوره ارزانی است!
    چه شرافت ارزان...
    تن عریان ارزان...
    و دروغ از همه چیز ارزانتر...
    آبرو قیمت یک تکه نان!
    و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان!
    آری تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین ، مال من است اما سهراب تو قضاوت کن بر دل سنگ زمین جای من است؟ من نمی دانم که چرا این مردم ، دانه های دلشان پیدا نیست. صبر کن ای سهراب قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم به سراغ من اگر می آیید ، تند و آهسته چه فرقی دارد؟ تو به هر جور دلت خواست بیا مثل سهراب دگرجنس تنهایی من چینی نیست، که ترک بردارد مثل مرمر شده است چینی نازک تنهایی من...
    :gol:سلام به خاطر شعر زیبایی که گذاشتین واقعا ممنونم خیلی خیلی عالی بود و کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز گفت با فرزند خردش زندگی با تو عزیزم هست زیبا هست زیبا هست زیبا

    :gol::gol::gol:برای شما که عاشقی که عاشق شقایقی
    سلام امیدوارم بتونم دوست خوبی براتون باشم
    صدیق هستم
    :gol:
    سلام بهاره خانوم
    یاد باران رفته از یاد،...
    واقعا قشنگ بود
    آفرین به طبع لطیفتون
    شعرزیبای بود مخصوصا
    کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز
    یاد باران رفته از یاد ، آرزوها رفته بر باد
    باز باران با ترانه ..می خورد بر بام خانه..
    خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟
    روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟
    ... ...
    یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟
    پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟
    خاطرات خوب و رنگین در پس آن کوی بن بست در دل تو٬ آرزو هست؟
    * * *
    کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز
    یاد باران رفته از یاد ، آرزوها رفته بر باد
    * * *
    باز باران٬ باز باران میخورد بر بام خانه بی ترانه ٬
    بی بهانه شایدم٬ گم کرده خانه !
    دل من دیر زمانی ست که می پندارد
    دوستی نیز گلی ست
    مثل نیلوفر و ناز ،
    ساقه ترد ظریفی دارد
    بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد
    جان این ساقه نازک را
    دانسته
    بیازارد
    سلام بهاره خانوم ازاين كه وقت گذاشتي خيلي جالب بود
    سلام گلم
    ممنون بخاطر رمان زیبای وقتی بزرگ بودم .
    بانو رمان بعدی شما پس پایان رمان در دست تایپ شما تایید خواهد شد .


    موفق باشی گلم .
    سلام خانوم بهاره.بسیار از رمان وقتی بزرگ شدم خوشم اومد و ممنون که این داستان رو آپ لود میکنید.
    سلام دوست عزيز
    رمان ارسالي شما بنام وقتي بزرگ شدم نوشته پريما سراب تائيد شد ميتوانيد ادامه آنرا ارسال كنيد درضمن احتياج به ارسالهاي متعددنبود موفق و پيروز باشيد
    پیشاپیش روز ما موجودات زیبا،دوست داشتنی،حساس،عاقل،مدیر،مدبر،خلاق و فداکار مبارکمون باشه!
    فقط خودمون میدونیم چه جواهراتی هستیم;):D
    چرا امشب اینجوریه؟!!!:eek:
    من اصلاً نمیتونم ف ی س ب و ک برم:mad:
    گفتم خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من ؟
    گفتم خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من ؟
    گفتم خدایا چقدر دوری گفت : تو یا من ؟
    گفتم خدایا تنها ترینم گفت : پس من ؟
    گفتم خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من ؟
    گفتم خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
    گفتم خدایا انقدر نگو من گفت: من توام تو من...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا