@ RESPINA @
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
سلام عزیزم
ممنون نظر لطف شماست
من 10 روزی نبودم
ببخشید که دیر جواب دادم
از اینکه من رو دوست خطاب کردین خیلی خوشحالم
نوشته هاااااااا هم اصلا قابل شما رو نداره گلم
سلامی چو بوی خوش آشنایی, بدان مردم دیده روشنایی
http://saeediran.persiangig.com/yellow-rose-flowers-8284.jpg
بدو تاپیکم
سلام حمیدِ عزیز ،ممنونم از شعرهایِ قشنگت:
salam, kheili chakeram dooste khoobe man, manam be yadet hastam, yadesh bekheir, cheqad enrgy dashtim oon zamoona,
سلام داداش حميد گلم...ممنونم از محبتت...خيلي شعرهاي قشنگيه...خصوصا اين آخري معركه بود
خيلي لذت بردم از خوندنشون.
مرسي داداشي.
منم همین طور حمید جان
اخیار دارین شما مراحمی
آره یادش بخیر
محمد صادق همون سال سال on میشه
سودابه توی یه فروم دیگه چند ماه پیش زیارت کردم کلی خوش شدم انگار خواهرمو بعد چند سال میبینم ...ذوق مرگ شده بودم
بقیه هم منم مثل شما
آره حیف که دیگه اون صمیمیت و دوستی نیست
سلام ممنونم شما خوبی؟
منم دیدم یه آشنای قدیمی پست داده کلی رفتم تو حال و هوای اون شبایی که نزدیکای صبح بخاطر هم صحبتی با معصومه و پاکر و آرامش و محمد صادق و ... و خوش گذرونی تو تاپیک بیدار میموندم
یادمه اولین پستام جز این تاپیک بود به همراه نوش آفرین و شما و civil-boy پاکر ...داشتیم هندونه میخوردیم
وقتی خدا زن را افرید
وادی عشق یا خیانت؟!بازیگر هالیوودی در نقش «ابوعلي سينا»
گاهی نگاهش که میکنی میبینی
دوستش داری، مهربان است و بی ریا...
در خیالت برای احساست به او، لباس عشق میدوزی!
اما هرجور که اندازه میگیری میبینی به قدوقواره اش نمیخورد
دلگیر میشوی، دوباره محاسبه میکنی
اما...
نه نمیشود، قدوقامت احساست به او، به پای عشق نمیرسد
دوباره اسیر تردید میشوی،
آرام آرام احساست را کنار میزنی ،
و تنها میشوی...
با پیراهنی که هنوز اندازه "هیچکس" نیست...
مرسی ا زاینکه گاهی یادم می کنید..زیبابود
ختم قران کریم در تاپیک مهدیه یک.... ختم بیست و دوم .... هفته چهل و هفتم
خواهش ميكنم داداشي اين چه حرفيه...
اتفاقا تو هميشه به موقع ميرسي...راس ساعت دلتنگي...
ممنونم بخاطر همه محبتات...از خوندن اشعارت واقعااااااااااااااااااااااا لذت ميبرم حميدجان[IMG]
سلام به روي ماهت داداش گلم.
قربونت برم كه هميشه به يادم هستي و همين برام يه دنيا ارزش داره...مرسي مرسي مرسي حميدجان.
دیدم در آن کویر درختی غریب را
محروم از نوازش یک سنگ رهگذر
تنها نشسته ای
بی برگ و بار زیر نفسهای آفتاب
در التهاب
در انتظار قطره باران
در آرزوی آب
ابری رسید
چهر درخت از شعف شکفت
دلشاد گشت و گفت
ای ابر ای بشارت باران
ایا دل سیاه تو از آه من بسوخت؟
غرید تیره ابر
برقی جهید و چوب درخت کهن بسوخت
چون آن درخت سوخته ام در کویر عمر
ای کاش
خکستر وجود مرا با خویش
می برد باد
باد بیابانگرد
ای داد
دیدم که گرد باد
حتی
خاکستر وجود مرا با خود نمی برد.
درود بر حميد عزيز
واقعا هميشه با اين شعر ها منو به وجد مياري دستت درد نكنه
فدااااااااي تو بشم عزيزم...مرسي خيلي لطف داري....
اتفاقا منم نبودم ...پس به موقع هم بود...ممنونم مهربونم.
هميشه شاد و دلخوش و سرزنده باشي
دست بوست هستند ...تو هم به خانومت سلام برسون و تبركي بگو گلم.
[IMG][IMG][IMG][IMG]
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
