سلام دوست عزیزم...ممنون شمت خوب هستین..نخیر من حذف نکردم
quester
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
كجايي؟ ميخواي بري؟
من دختری بودم
تنها در دنیای خودم
آروزیم خانه ای بود در بین درختان ...
من یک رویا داشتم
که از بلندترین نقطه پرواز کنم !
...
میان برگها قدم زدم
و از خدا پرسیدم
من کجا هستم ؟!
...
ستاره ها به من لبخند زدند
و خدا با خیالی آرام به من گفت
در من ...
...
حالا که زمان گذشته است
و خاکستری شده ام
آماده ام تا
از بالاترین نقطه پرواز کنم
...
وحالا میفهمم خدا به من چه گفت ...!
در ابتدای زمین
کنار آسمان نشستیم
و دعا کردیم
شاید ...
تمام آرزوهایمان
باران شود ...
ندانستیم
تمام خاکسترمان را
آب خواهد برد
.
.
.
با چشمهایی سرخ و سنگین
به آرزوهای دور و دراز خوابهای کودکیمان
نگاه می کنیم ...
و بی هیچ قصه ای
به خواب می رویم ...!
سلام مجید خان.. بابت لطفتون ممنون.. واقعاً قشنگه....
سلام مجید خان.. بابت لطفتون ممنون.. واقعاً قشنگه....
خاطرات کودکي من ... کودکي تو ...
خوشبختي را
به رنگ ديروزها
ترسيم کرده اند ...
روزها چه زود گذشت ...
و ما چه ساده گم شديم ...!
مجید جان با اجازت من برم
شب بخیر
اونام خوبن
سلامتی خبری نیست
شما چه خبر؟
خوبم ممنون
سلام آقا مجید خوبی؟
سلام
شب بخیر
هر فاصله اي مي تواند به خوشبختي تبديل شود و هر خوشبختي و سعادتي مي تواند به فاصله تبديل شود .
اگر خود را براي آينده آماده نسازيد، بزودي متوجه خواهيد شد که متعلق به گذشته هستيد
بزرگترین اشتباهات را کسانی مرتکب می شوند که فکرمیکنندفقط دیگران اشتباه می کنند.
اگر از هرچیز بهترینش را نداریم ، از هر چیزکه داریم بهترین
استفاده را بکنیم.
در زندگی لحظاتی هست
غرق شان که باشی
نه می بینی و نه دیده می شوی !
نه باران خیس می بارد
نه زمین سرگردان خودش است ...
نه سیب ممنوع است و نه گندم
.
.
.
لحظاتی که می شود دور از چشم دنیا
با تنهایی عشق بازی کرد !
لحظاتی که خدا از تنهایی زاده می شود ...!
مرسي عزيزم
خوشحالم !
لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...
چگونه بگویم ؟!
دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...
دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...
چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...
دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...
و روحم ... شوق پرواز دارد !
همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...
و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!
سلام
خوبين؟
ممنون از عگس قشنگت
بیا کودکانه و بی خبر امید ببندیم
به تک تک شاخه های درخت خیالمان !
نگاه هایمان را گره بزنیم
به آبی بی کران آسمان
و دست هایمان را ، به هم ...
بیا ساز بزنیم ، تا روزگار بی وقفه برقصد برایمان !
و پاک کنیم
رد پای تمامی این رهگذران مضطرب را !
چه فرقی می کند خوب ِ من ؟!
تا آن هنگام که این باران دلتنگی بند بیاید
زیر چتر خیال می خوابیم ...
کودکانه و بی خبر ...!
نیلوفر
این پرنده ی کوچک نازنین
که بی خبر
از کنار پنجره ام پریدو رفت که رفت…
بی گمان نام عزیزش :
«خوشبختی» بود!!! -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
