mmbidhendi
پسندها
2,590

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بازم سلام. ینی یه چرخی تو بخش سازه های معماری بزنی. ببینی کدوم تاپیکا میتونن با هم ترکیب بشن. برای دسترسی بهتر بهشون. اونارو توی یه لیستی بگی. البته اگه خیلی وقتتو نمیگیره.
    راستی میشه خواهش کنم یه سر به تالار معماری بخش سازه ها بزنی.
    اول اینگکه هر جا به نظرت مطلبا یکی بود و مشابه بودو بگی که ترکیب کنیم. بعد هم میخواستم نظرتو بدونم که بهتر نیست برای مصالح همه ی مطالب ترکیب بشن. ساروج و اجر و چوب و اینا...
    شما لطف دارید. بلاخره باید یه فرقی بین بچه ها فعال و اونایی که فقط میخونن باشه دیگه. این فرق هم متاسفانه اینجا فقط با این امتیازا مشخص میشه.
    ببخشید. انقدر از دیشب تا حالا امتیاز دادم امتیازام ته کشیده. مطالبتون واقعا عالیه. ممنون
    اره دیگه باید برم. خوابو دوست ندارم. اونم تو شب . اما اجبار است....حیف این قشنگی شب نیست.
    شب بخیر
    همون چیزی که استاد میخوادو باید تحویل بدیم...:surprised:
    شریعتی هستم...:razz:
    تا آخر هفته باید یه شیت از کارمونو تحویل بدیم. وای نه نگران شدم. باز استرس گرفتم.... خدااااااااا:cry:
    منم سرمایی..:whistle:
    هویجوری :)) خوش بگذره ... لباس گرم ببر :)) هوا سرده :) میذاشتی آخر هفته با هم میرفتیم دور همی خوش میگذروندیم :))
    من که منظور تورو نفهمیدم. اما باشه قبول هر چی تو میگی...
    اره از تجریش میرم. چه طور؟
    نمیدونم . شاید. امیدوارم که این طور نباشه. چون به جای اینکه جا بیفته بدتر داره با لحنش ... بگذریم. من که یه خانوم هستم از حرفاش خوشم نیومد. مثلا طرفداری هم بود. بگذریم مهم نیست.
    امشب دیگه باید زود بخوابم. فردا دنبال بدبختی روستا خواهیم بود.
    نه دیگه تو هم الان زبون درازی کردی تا بیشتر حرص طرفو در بیاری...این واضحتر از ابراز کم اوردنه بود.
    از بچه های اینجاست ینی چی؟؟؟ ینی یکی با یه نام دیگه وارد شده؟؟؟
    یاد دعواهای بچگیام افتادم. هر وقت بقیه مخصوصا مامانم میگفت دیگه نباید دعواتو ادامه بدی یا اگه خودم نمیخواستم برای حسن ختام دعوا میرفتم به طرف زبون درازی میکردم. الان هم تو دقیقا همین کارو کردی
    اطرافش...یه جایی به نام ناصر اباد. یا یکی دیگه هم روستای انباج
    البته چند تا دیگه هم هست
    در حال حاضر مسنجرم مشکل داره. اگه بتونم درستش کنم میام. مرسی. پس امیدوار باشم؟
    سلام.... برای پروژه روستا ی 1 ، روستامون اونجاست. فردا باید بریم چند تا نقشه و امار و اینا میخوایم... اشنای چه مدلی داری؟؟؟ینی میتونه کمکمون کنه؟
    میدونم مطمئنن همه به خاطر خودم میگن... اما چه کنم... نمیشه. ینی هنوز نشده. سخته
    :surprised::cry::crying2:آسایشگاه توانبخشی؟؟؟؟؟
    خیلی داری امیدوارم میکنی. خوبه.. حتما میرم بخوابم.:razz:
    تو هم داری زور میگی... بابا به جون خودم خوابم نمیاد. حالا هی بگیدا...
    من میخوام سعی نکنم.. اما بقیه نمیزارن. دارن بهم تلقین میکنن که اگه زود نخوابی مریض میشی..
    میترسم انقدر بهم میگن بیفتم رو دستشون...
    سلام.. هستیم بابا... دیشب سعی کردم که مثلا زود بخوابم... البته فقط سعی کردم ...
    نشد.:(
    سلام شرمنده... گفتم که چرا نمیای کافه؟ بعد دیم وقتی خودم نرفتم چرا یکی دیگه رو دعوت کنم.
    اون موقع شلوغ بود حسش نبود... حالا الان حس کافه داری؟؟ البته با چاشنی نادر ابراهیمی...
    سلام اقا مصطفی... منتظر شعرای قشنگتون تو کافه نادری هستیم...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا