massom11111

سلام عزیزممممم
خوبی؟؟
قربونت برم من
منم دلم تنگ شده بود
کجایین شماها؟؟؟؟
والا درس و مخشو که نپرس!! فعلا بیچاره شدم!!
تو خوبی؟ خوش میگذره؟ مارو نمبینی خوشی؟

عسیس من که آبی دوس داره کجاااااااست؟:w21:
خوبی معصومی؟:gol:

سلام آبجی معصوم .خوبید . دستتون درد نکنه . عکس خوشجلیه . عکس کوچیکیتونه کنار دریا کاشکی ما هم بودیم با هم آب بازی میکردیم

فرا رسيدن عيد سعيد قربان ، بر همه مسلمانان جهان مبارک باد .


عيد قربان، روز کامل شدن خويشتن خويش است و روز رهيدن از خويشتن خويش نيز است و در اين طريق روز رسيدن به اوج دلداگي نيز محسوب مي شود. حال که وادي عرفات که مرحله شناخت است را با ذکر و دعا و
خودشناسي پشت سر نهاده اي و مشعر را که محل شعور و آگاهي است، تجربه کرده اي و سلاحي براي مبارزه با شيطان اندوخته اي، اکنون به مني رسيده اي که سرزمين رسيدن به عشق و دلباختگي است.عيد قربان، جشن رهيدگي از بندگي نفس است .

[IMG]

امروز نهيب ابراهيم خليل، از منا به گوش مي رسد که اي حاجي بايد از تعلقات دنيوي ببري، تعلق تو هر چه باشد، از جنس اين دنيايي است، ولي تعلق من اسماعيل تنها پسرم بود که در پاسخ عشق به معبود به قربانگاهش بردم. عيد قربان عيد رهايي از تعلقات دنيوي و هر آنچه غيرخدايي است محسوب مي شود. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجود را قرباني مي کند تا سبکبال شود و با ره توشه اي عظيم به سفر آخرت عزيمت کند.

پیشاپیش تبریک عید ....

گویند صدای خفاش ها آنقدر بلند است که ما تونایی شنیدن آن را نداریم
و چه زیباست این گوهر ناب ...
خدایی که در همین نزدیکی است
اما دریغ
بارها دچار عجز و ناتوانی شدیم
و تو را ندیدیم

سلام و وقت بخیر مصومی ....

چه خبر عزیز .... خوبی خوشی ....

هر وقت میگی پنج ستاره .... من یاد کارتون معاون کلانتر میوفتم که اولش .... وقتی ماسکی میخواست معرفیش کنه .... می گفت زیر این ستاره حلبی قلبی از طلا داره ....

در ضمن ممنون که نصایح منو میپذیری .... ایشالا رستگار میشی ....

در مورد اون موضوع هم اصلا نگران نباش .... میام جای شما امتحان میدم ....

هیچ کسی هم متوجه نمیشه ....

به هر حال .... هر چی باشه .... خوشگلیام از شما بیشتر نباشه کمترم نیست .... بعید میدونم کسی شک کنه ....

باز فکراتو بکن .... خواستی سه سوته تو سالن امتحانم با تیریپ مبدل ....

نه !‌
شکايت نکن
کوه هم که باشد
گاهي
دم غروب که مي شود
انگار دلش مي لرزد ...
به خدا قسم
اصلا انگار طور ديگري ست !‌
انگار ايستاده مي افتد
ايستاده مي گريد
و ايستاده مي ميرد ...
پس گلايه نکن !‌

...

از تو چه پنهان
با تمام بي پناهي ام
گاهي ايستاده
در پس همين وجود
در پس همين خنده هاي سرد
در پس همين گريه هاي گرم
هي مي ميرم و زنده مي شوم !

...

سخت است
صبور باشي ...
و در حجم اين سکوت
نـفـسـت بنـد نيـايـد ...!

سلااااااااااام دختر خوب

واای آخ جوووووووون آب بازی خیلی دوست دارم

منم دوست دارم زیااااااااااد. بوس

دروووووووود مصّوم چطوري ؟!

مرسي بد نيستم ميزون ميزون كه نه ولي اگه همزادي بياد حتما ميشم !

ارغي بايد خودش بياد سر بزنه نه اينكه با پيغوم و پسغوم (درست گفتم؟!) پا شه دو ديقه بياد بعد دو باره بره يه قرن ديگه برگرده !

ميگم مصّوم تو رشته ت كامپيوتره چيزي هم از كامپيوتر ميفهمي؟!
آخه اين ترم گير اين برنامه نويسي افتادم خود استادمونم ميگه همتون ميفتين! مگر اينكه روزي دو ساعت تمرين كنيد! :confused: من فك كنم از وقتي دانشجو شدم تا الان 2 ساعت درس نخوندم ! :w12: حالا بگو ببينم اين برنامه ي visual studio 2006 رو از كجا تو نت ميشه پيدا كرد؟ اگه تونستي يه لينك دانلود واسم پيدا كني پس حتما" توي رشته ت يه دانشجوي موفقي !:whistle:

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم---همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم----شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم رخ یاد تو درخشید----بوی صد خاطره پیچید یاد صد خاطره خندید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم----پرگشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم
به تو گفتن حذر از عشق ندانم نتوانم----سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
روز اول که دلم به تمنای تو پر زد----چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی-----من نگسستم نپریدم نرمیدم
.
.
.
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم؟؟؟؟؟

سلام دخملم خوبی؟خوشی؟دستت شطوره؟اره بابا ازت مثل . . . میترسم باید شعر میذاشتم ممنون خوشت اومده

اي قربون شكل ماه دخترم برم....گل سر سبد دخترامممممممممممممم...جيگرتو برم ماماني
يه وقت خودتو خيس نكني هوا سرده سرما ميخوري مامان... [IMG]
فداي دخترم بشم اينقده فعاله و درس خون... [IMG]
ماماني اگه چيزي خواستي بگو خودم برات بگيرم... [IMG]
تا اين حسود مسودا چشمشون دراد [IMG]
يكي از اسيراتم خودمم مادريييييييييييييييييي.... [IMG]

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خووووووووووووووووووبی ؟ چطوریایی ؟
الان میخوام برم یونی
چه خبرااا ؟
خوشی ؟

مهصوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم
خوبی ؟

قدم می‌زنم، همیشه یه مسیر چندین کیلومتری رو قدم میزنم، برای آرامش درونیم که کاملن آشفته است، آنکه نه چایی‌های فراوان آرامشش را فراهم می‌کنند، نه خنده‌های زهراگین‌ ِ جیمز هتفیلد که از درد بچه دورگه‌ای که پدرش رو از دست داده بود خندید، از درد خندید ! هوا گرم، ولی سردی و یخ بودن دستانم رو هنوز هم حس می‌کنم، گاه گرم می‌شوند، و گاه امیدوارتر از گذشته، ولی هنوز منتظر لحظه‌ای برای فشردن، فشرده شدن، و گرم شدن ....
گرمی ِ هوا جز عرق سردی بر پیشانی نشاندن چیزی برایم نداشت، قدم‌ها نیز مرا آروم نکرد، آنقدر که سر کلاس، هیچ مسئله‌ای را حل نکردم، آرام آن جلو، نشستم، آرام در حدی که جز خیره شدن با تابلوی خط خطی شده توسط استاد، کار دیگری انجام نمی‌دادم ...
آهنگی رو گوش می‌دهم، سردی نگاه رو بشکن ... فاصله سزای ما نیست ...

آرامم بگذارید، می‌خواهم خاطراتم رو مرور کنم

ضمن عرض سلام ....

مدامم مست می​دارد نسیم جعد گیسویت_____خرابم می​کند هر دم فریب چشم جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن_____که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم_____که جان را نسخه​ای باشد ز لوح خال هندویت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی_____صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی_____برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی​حاصل_____من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی_____نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر کویت

هیچ کس نیست که باری ز دلم بردارد
عاقبت دردو غم و داد کند نابودم
اشک بس ریخته ام هر که ببیند گوید
سرو خم گشته ی بشکسته کنار رودم
گه ز حق مرگ طلب میکنم و گه گویم
کاش می بودم و غمخوار علی می بودم
من نفس میزنم و او کف افسوس به هم
من چه چون گویم و او چون شنود بدرودم
ای اجل پا به سر من ز محبت بگذار
گر بیایی کنی از امدنت خشنودم

واااااااااااااااااااااای مصوووووووووووم خانومی .... خوبی خوشی ....

ببین کی اومده .... مصوم پنجتا یک خودمون ....

کی اومدی باشگاه .... به به .... می بینم که نصایح منو پذیرفتی و تند تند میای باشگاه ....

درسا رو زیاد جدی نگیر .... اول باشگاه .... بعد تو اوقات فراغت هم اگه دوست داشتی درس بخون ....

خوش باشی ....

روز خوش ....

سلام معصوم خانوم.ی
خوبی یا بهتری؟


هیشکی نیست!!!

چشم هایم را میبندم
و دست هایم را به سوی تو بالا میگیریم
تا بگویم
به تو ایمان دارم

بهترین آواتار را چه کسی دارد؟دوست عزیز اگر لایق میدونید به من رای بدید

مععصوم
مععصصوم
مععصصووم
معصصوومم
ممعصصوومم

سلاااااااااااااااام عرض میشود همی
خوووبی آیا؟حالت خوب است آیا
کی اومدی حالا؟چرا نبودم اینجااا
افسوس کی نبودم همی
دلمان برایت تنگ شده است همی
باز هم بیا همی
معصوووووووووووووووووووووم

به چشم بر هم زدنی

مادرم کودکی هایم را

گذاشت پشت در!

همه چیز شد خاطره ای

برای روزهای مبادا!

برای روزهای "یادش بخیر"

" ای کاش"و...

اما نه من دکتر شدم

و نه تو خلبان !

تنها یادگاری آن روزها

همان تیله های سیاه زیر کمد است

که وقتی در خانه تکانی عید

پیدایشان می کردیم

از شادی، هر بار بزرگتر می شدیم ...

حالا اما ...

آداب این بزرگ شدن، گاهی عذابم می دهد!

بزرگ شدنی که یادم داد

به آدمها لبخند بزنم

حتی اگر دوستشان ندارم!

یاد گرفتم،گریه نکنم

و بلند بلند نخندم!

فریاد نکشم،اخم نکنم و ...

یادم داد، دروغ بگویم!

...

چه احمقانه بزرگ می شویم!

بزرگ شدنی که رسیدن ندارد ...

بازی...حرف...خنده...سلام... ندارد!

آنچه مانده فقط

سایه ی سیاهی از من است

بر دیوار "دوستت ندارم"!

با اینکه من مثل بازیهای کودکی

هنوز لباس سفید بر تن دارم ...

سلاااااااام معصوم جونم چه عجب اومدیااااا

خواهش میکنم عزیزم کاری نکردم که. قربانت