منم محتاج دعای پاسی ام :دی
میدونی چی بود ؟ چیزایی که مامان میگف با اونی که میدیدم جور نبود :دی
یه شلوار کتون سیفید دارم ، تاوزه خریدمش .. بعد اینخده شست و شست و شست و آب کشید و آب کشید و آب کشید و خشک کرد و خشک کرد و خشک کرد ... که نخاش درومد : (
آوره
مخسی ، خودت چی ؟! خوش گذشت ؟ امتحانت چطو بود ؟!
دس نخاششم درد نکنه
ممری نبیدی چ دسّ گلی به آب دادم .. میگم کار با لباسشویی هم سخته ها خودمانیم :دی
مامان اینا هنو نیومدن ، زنگ زدم یه ساعت با مامان مشورت کردم در خصوص استفاده از ماشین لباسشویی ، دفترچه راهنماشم تا ته خوندم .. بعدش از ساعت 5 -6 عصر تا 9 شب داش چار تا تیکه رو میشست !
کلا بلت نشدم تنظیماتشو ریدیف کنم :دی
پول آب و برقه که بیادا ، قطعه گنده ام گوشمه یعنیا :دی