سالها پیش از این
زیر یک سنگ گوشه ای از زمین
من فقط یک کمی خاک بودم همین
خاک هر شب دعا کرد
از ته دل خدا را صدا کرد
یک شب اخر دعایش اثر کرد
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
و خدا تکه ای خاک برداشت
اسمان را در ان کاشت
خاک را توی دستان خود ورز داد
روح خود را به او قرض داد
خاک توی دست خدا نور شد
پر گرفت از زمین دور شد
راستی من همان خاک خوشبخت
من همان نور هستم
پس چرا گاهی اوقات
اینهمه از خدا دور هستم!!!
دریا باش که اگه کسی سنگ به سویت پرتاپ کرد ... سنگ غرق شود نه انکه تو متلاطم شوی.
hi dooste khobam.
khoobi?
4-5 shanbe emtehan daram.
plz baram doa konin.
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد چی بهم گفت:؟ جایی که می ری مردمی داره که میشکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم، تو تنها نیستی، تو کوله بارت عشـق میذارم که بگذری، قلـب میذارم که جا بدی، اشـک میدم که همراهیت کنه، و مـرگ که بدونی بر می گردی پیشم
when the egg breaks by an external power,a life ends...
when an egg breaks by an internal power,a life begins..
great changes always begin with that internal power.
فکر کنم این رو بشنوی سکته می کنی ولی اول بخون بعد هر چند بار که خواستی سکته کن یا سرت رو بزن به دیوار یا ملق بزن آقای ساسان فرامرزی تبریک می گم مقاله مون تو کانادا پذیرفته شد باید بیایی پیش خودم برای دفاعیه اگه نتونستی خودم دفاع می کنم برو خوشحالی کن عروسی بگیر