helya.azad
پسندها
312

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام هلیا جونم ، خوبی ؟
    راهم ندادن تو صنعت واسه همین میگم
    آزمون آزاد فردا عصر هست نوبت ما
    مرسی از لطفت بعدا میام برات خصوصی میزارم
    سلام مهندس ممنونم بد نیستم ای میگذره دیگه - فعلا که یکی از نمراتمون رو زدن - با اجازتون حسابرسی رو 20 گرفتیم :D;)
    من که خیری از صنعت ندیدم زدم تو کار فروش موبایل ماهی 350 بهم میده
    حالا چرا میخوای از مشاوره بیای بیرون ؟؟؟ کلی کار داشتم باهات :دی
    سلام هلیا جونم ، خوبی عزیز؟؟
    واااااااای هلیا ارشدو خراب کردم در حد لیگ ایران رتبم 1200 شد فکر نکنم جای خوب قبول بشم دارم میخونم واسه آزاد
    چند روز اول اعلام نتایج که اوضاع روحیم خراب بود الان یکم بهترم
    تو چی کار میکنی؟؟
    خب مامانش دیروز به من گف 6 روزمن علم غیب ندارم که:cry:
    منم میخوام برم دیدنش
    اصلا معلوم نیس چی به چیه
    این دختره شیلا کیه میگه آوردنش خونه
    ولی من الان با داداشش حرفیدم خیلی ناراحت بود گفت شاید فردا بیارنش:crying2:
    هیلی قضیه دکی چیه ؟چند روز پیش اس ام اس دادم داداش بود گفت حالش خوب نیس چی شده واقعا ؟:cry:
    من برم خیر سرم جلسه داریم
    فقط اومدم به بچه ها بگم بهتره حال مهدیه
    کاری باری
    راستی مجاز شدم:biggrin:
    سلاااااااااااااام خوفی
    شنیدی مهدیه بیمارستانه:cry:
    نه بابااااااااااااااااااااا،خیلی کار میکنینا:biggrin:
    اوزون اوشاخسان:razz:
    م ارزو دارما:) ت برو اون دنیا حلوا سوختت با من :دی



    آرام باش

    آرام باش عزیز من آرام باش

    حکایت دریاست زندگى

    گاهى درخشش آفتاب، برق و بوى نمک، ترشح شادمانى

    گاهى هم فرو مى‏رویم، چشم‏هاى‏مان را مى‏بندیم، همه جا تاریکى است،


    آرام باش عزیز من

    آرام باش

    دوباره سر از آب بیرون مى‏آوریم

    و تلألوء آفتاب را مى‏بینیم

    زیر بوته‏ئى از برف

    که این دفعه

    درست از جائى که تو دوست دارى طالع مى‏شود. "
    سلام خوبین؟ تشریف بیارین اینجااااااااااااااااا
    آره بودجه که نبود یه امانتی بود پس دادیم خیال خودمونو راحت کردیم
    به ما مث بعضیا کمک بلاعوض نمیکنن:w12:
    درضمن به تقی پورتون بگو یه بار دیگه واسه من موعظه کنه من میدونمو اون:razz:
    حلوا بلدی بپزی؟:دی


    آدمها ازین ک ب دنبال مهمترین رویاهاشان بروند میترسند
    زیرا احساس میکنند شایسته ان رویاها نیستند و قادر نخواهند بود ب انها برسند
    ما قلبها فقط با فکر رفتن محبوبمان برای همیشه
    یا از دس دادن لحظاتی ک میتوانستند خوب باشند ولی نشدند
    یا گنجی ک ممکن بود پیدا شود ولی نشد
    میترسیم زیرا وقتی این حوادث رخ بدهند رنج شدیدی میکشیم
    ب قلبت بگو ترس رنج کشیدن دردناک تر از خود رنج کشیدن است
    و قلبی ک در پی تحقق رویایش میرود هیچگاه دچار رنج نمیشود
    چون هر لحظه ای ک دنبال گنج میگردد لحظه رویارویی با خداوند و ابدیت است


    کیمیاگر-پائولو کوئیلو
    نه بابا من قبلا کنار اومدم - این متن اخری شوخی بود :biggrin:مگه میشه ادم ازدواج نکنه میشه ها ولی همیشه مسطرب هست و اصلا ارامش نداره
    ولی خوب باور میکنی دیشب باز من یک استخاره گرفتم واسه اینکه ایا من به فکر ازدواج دیگه ای باشم بد اومد باور میکنی :biggrin:نمیدونم به قران کاش میشد سر از کار سرنوشت در اورد
    ولی هرچی خدا بخواد .
    ابجی شرمنده این چند روز خیلی ازیتت کردم باور کن نمیخواستم ازیت بشی
    بازهم ممنون
    چرا خبر داشتن - باید صبر کنم ببینم چی میشه -فقط ایدفعه من دیگه غرورمو نمیشکونم - اگر خدشون اومدن که اومدن اگر نیومدم تا اخر عمرم ازدواج نمیکنم
    اخه بدبختی من اینکه باید حتما سر در بیارم اگر سر در نیارم نمیتونم اصن نمیشه هم خودمو سرگرم کنم . نه درسی .نه جای . فشار های روزمره هم بزار کنارش
    خوب همون دیگه بلاخره نتیجه رو اشتباه پیش بینی کردم البته زیاد هم تقصیر من نبود
    میدونی وقتی ادم زیاد بدونه واقعا به قول قدیمی ها خل وضع میشه به جان خودم اصن خیلی عجیب هرچی که به قول گفتنی ها میخوای سر از کارهای خداوند در بیاری نمیشه از اخر منو میفرستن تیمارستان :biggrin:
    هرچی تحلیل میکنم میبینم تو ای وسط یا باید مشکل از من باشه یا مشکل از اونطرف . اگر از من باشه کجاست . اگر از اون طرف باشه تقصیر من چی ولی اگر قسمت بوده پس چرا قبل از این قضیه نشونها و اثار یکطوری نشون داده میشد همین که یکذره گیج شدم کاش میشد ببینم مشکل چی فکر کنم از خودم باشه . چون احساس میکنم که تقریبا یکطرفه داشتم پیش میرفتم چون خیالم راحت بود که اتفاق خوش ایندی در اینده اتفاق می افته و تلاشم کم شده بود؟ نمیدونم گیج شدم
    هه هه هه هه باز گفته خودمو به خودم میگی مهندس داشتیم :biggrin:خداکنه حداقل در اینده بفهمم که اشتباهم کجا بود - بتونم اینو واسه خودم استدلال کنم و گرنه همینجوری اگر پیش بره هر روز باید سردرد بکشم
    مرسی مهندس - بابت نصحیت های ارزنده - اره میدونم - نه من خودم میتونم جمع و جور کنم چیزی نیست - مطمئن باش که اونم اگر میخواست ادامه بده - میتونست ادامه بده خودش نخواسته است .
    همچنین شما شب خوبی داشته باشید
    اره این نیز بگذرد
    اخ تعجب من از اینه که همشری گرامی شما به من میگه من سیم کارتم شکسته من دوتا سوال دارم
    1- ایا سیم کارتی که در گوشی تلفن قرار دارد میشکند؟
    2- ایا سیم کارت شکسته قابل تعویض نمیباشد ؟:biggrin:
    شدیم ارسطو ها :biggrin:
    خوب از اول بگو من نمیخوام دیگه بگو خانوادم نمیزان دیگه نیاز نبود سیم کارتتو عوض کنی - من تعجب میکنم 2 سال منو میشناسه میدونه من ازارم به یک مورچه هم نرسیده بعد ... چی بگم
    ولش کن ابجی اینطور حرف ها فقط زخم دل ادمو باز میکنه
    یک شعر گفتم
    کاش میشد زخم دل را باز کرد
    حالا تحصیحش میکنم میگم کاش میشد زخم دل را باز نکرد :biggrin:
    نه ابجی منظورم بعد از این ماجرا هست . من به این موضوع رسیدم که نیاز به یک همدم دارم و واقعا هم موقعی که حتی با این بنده خدا اس میدادم واقعا اگر اعصابم از زمین و زمان هم خورد بود باز هم موقعی که با هم حرف میزدیم ارامش عجیبی میگرفتم اصن خودش هم مهینطوری بود میگفت حمید تو مثل گل گاوزبون هستی .حالا شما بگو من توی خاطرم حک کرده بودم که سرنوشتم اینه بعد یک دفعه یک اتفاق بیفته چکار میکنی ؟اصلا بعد از اون دیگه حسی برات باقی میمونه . اصلا میتونی خودتو جمع و جور کنی . من که دیگه خسته شدم اینقدر توی جریانهای مختلف روزگار شنا کردم که دستام شکسته تمام عضلاتم پاره شده فقط با دیدم دارم میرم جلو خودمو ول کردم دیگه توان جنگیدن ندارم :cry:عجب فیلم هندی شد ها
    والا چی بگم ابجی والا من که فقط میخوام تکلیفمو انجام بدم وگرنه دیگه نه حالی و نه حوصالی واسه اینجور کارها دارم باورکن اگر تکلیف نبود هیچ وقت ازدواج نمیکردم - فقط واسه تکلیفه اصلا باورم نمیشه
    اصلا
    خدا خودش درست میکنه ;)
    اخه من قبل از اینکه ارتباط برقرار کنم از همه لحاظ احساس میکردم که خداوند یکجورای ما رو با هم میخواد برسونه زبون لال بشه اگر بخوام دروغ بگم . اما نمیدونم چی شد یکدفعه تغییر کرد . من تو کار خدا موندم وگرنه غم از دست دادن که زیاد سخت نیست حل میشه رو خودم فشار میاره اما چیزی نیست که زمینم بزنه . اما من موندم توی این ازمایش جدید . هر چی خدا بخواد . راضیم به رضا خدا
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا