Recent content by Ghourub

  1. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    همیشه بدم می آمد از لحظه هایی که زندگی دو همگام را که دل هایشان باهم است، جدامی کرد و هریک را به راهی میفرستاد. حالا از گام هایی می ترسم که باهمند و اما دل هایشان نه. دلم هزار با شکست که توکه همگام بودنت را خواسته بودم ارزش شادی و غم دلم را با پول های داشته و نداشته ات هزار بار پایین آوردی...
  2. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    چشم هایم می ترسند تو را آشنا بگیرند دوباره بروی غریبه شوی.. چه کنند؟
  3. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    اخر صفحه های دست نوشته هایم را چند خطی بغض کرده ام.... و چقدر زمان می برد مرور خط های سکوت و بغض دفترم.
  4. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    پر از هراسم... پر از هراس رفتنم... یه بار یه جا دیدم نوشته بود هر کس به اندازه غم هایی که متحمل می شه بزرگ می شه... به خودم نگاه می کنم چه زود بزرگ شدم.
  5. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    آخرای پروژمه...نتایج صفحه جستجوی گوگل رو نگاه می کنم... هیچ کدومش به موضوعی که به دنبالش بودم مرتبط نیست... برمی گردم بالای صفحه تا کلمات کلیدی رو عوضشون کنم ... نگاه که می کنم می بینم نوشتم "غصه بیتابی من".... خودم هم می مونم...
  6. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    یه مدتیه هر شب چشام زیر بارون می خوابه.... یه آسمون مهتابی می خوام
  7. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    کاش بلند شم از خواب.
  8. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    یه کم خستم...... شونه هام....... بار روی شونه هام سنگین شده..........
  9. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    بادی در می پیچد حسی جان می گیرد............. وای می دانم دوباره جشمانم هوای طوفان کرده .....
  10. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    گاه بودنت .... گاه نبودنت....... بگو زخمی کدام یک باشم.
  11. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    حس قشنگي دارم.... فكر كن بعد از ساعت ها توي يه رودخونه ي سرد پا برهنه راه رفتن ، رفتي نشستي كنار آتيشو به خودت پتو پيچيدي و... يه گرماي مطبوع. فكر كن.....
  12. Ghourub

    دست‌نوشته‌ها

    آخ كه دلم تاب مي خواد....
  13. Ghourub

    ظهور خيلي نزديك است

    اين روزا همه جا حرف از ظهور رو مي شنوم... حس عجيبي بهم دست مي ده... با خودم مي گم من واسه ظهور چكار كردم...
  14. Ghourub

    به قول خلیل جبران: زیبایی، نگاره‌ای نیست که ببینیدش یا نوایی که بشنویدش! زیبایی، نگاره‌ای...

    به قول خلیل جبران: زیبایی، نگاره‌ای نیست که ببینیدش یا نوایی که بشنویدش! زیبایی، نگاره‌ای است که می‌توانیدش دید، گرچه چشمانتان بسته باشد و نوایی است که می‌توانیدش شنید، گرچه گوش‌هاتان بسته باشد. زیبایی، شیره‌ی تنه‌ی پرشیار درخت نیست، و نه بالی که به چنگالی بسته باشد، بلکه باغی است...
  15. Ghourub

    واي بر من گر تو آن گم كرده ام باشي ايران...

    واي بر من گر تو آن گم كرده ام باشي ايران...
بالا