همیشه بدم می آمد از لحظه هایی که زندگی دو همگام را که دل هایشان باهم است، جدامی کرد و هریک را به راهی میفرستاد.
حالا از گام هایی می ترسم که باهمند و اما دل هایشان نه.
دلم هزار با شکست که توکه همگام بودنت را خواسته بودم ارزش شادی و غم دلم را با پول های داشته و نداشته ات هزار بار پایین آوردی...