چه زود فراموش شدم آن زمان كه نگاهم از نگاهت دور شد .... مقصد من در این راه عاشقی بیراهه بود این همه انتظار و دلتنگی بیهوده بود ! با اینكه دلتنگ هستم اما چاره ای جز تحملش ندارم ... راهی جز تنها ماندن ندارم ! چه زود قصه عشقمان به سر رسید ....آرزوی دلم تبدیل به رویا شد ، تنها ماندم و عشقم افسانه شد ... هرچه به انتظار آمدنت نشستم نیامدی ، هرچه اشك ریختم كسی اشكهایم را پاك نكرد، خواستم بی خیال شوم ، بی خیالی مرا دیوانه كرد ، خواستم تنها باشم ، تنهایی مرا بیچاره كرد .چه زود گذشت لحظه های با تو بودن ، چه دیر گذشت لحظه های دور از تو بودن و دیگر نگذشت آنگاه كه تو رفتی و هیچ گاه نیامدی !باور داشته باش هنوز هم برای تو زنده ام ، هر گاه دیدی نیستم بدان كه از عشقت مرده ام ! می خواستم عاشق ترین باشم ، برای تو بهترین باشم ، اما نمی دانستم دیگر جایی درقلبت ندارم ... چه زود فراموش شدم آن زمان كه دیگر تو را ندیدم !