*FARZAN*
پسندها
4,327

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اره اصن
    همه چی تو دل
    این سختی ها
    بعد اون مرحله گذار
    بعد جدا شدنن از نقطه عطف
    فک کنم
    به مرور بهتر بشه
    نوشته های منم همین طور
    بهتر میشه
    خدا کنه خو نویسنده اش که من باشم بهتر باشم این مهمتره:D
    یاد ادل افتادم
    صدا رسا و همچین خاص
    واقعا عالی بود
    ممنونم
    فقط بدیش اینه که رنج میبرم از اینکه نمی دونم چی میگن تو ترانه ها
    نه بابا اونقدم دیگه خوب نیست
    که بخواد حیف باشه
    اینقد از این چیزا می نویسم
    فک کنم اخر قاطی همین کلمات و جملات غرق بشم
    اما یجای کارم اعتراف کنم درست نبود
    که نوشته خودم برداشتم و بردم تو نوشته های ماندگار
    این خب یجور خودخواهی هست
    اما چون کسی نمی دونه گفتم عیب نداره قبلنم یکی ذوبتر از این کارا کردم اینبار پرسیدین گفتم از خودمه
    عیبی نداره
    تاثیر پذیریش رو ار گفتنتون انتقال دادین
    منم جدیدا کم طاقت
    می ترسم ببینم
    چرا من نمی شناسم اینایی که می گین رو :(
    و وای که چقدر ناشناخته دارم تو این دنیای بزررررگ
    حتما یه سوزی یه حس خاصی داشته
    که تحت تاثیر قرارداده
    ببخشین من برم
    قرار بود فقط ده مین آن باشم که زمان از دستم در رفت

    شبت بخیر

    "منم .......... ":w30:
    اشک خودش بی صدا هست

    ولی غلیان درونی، طغیانش، استیصالش، بی صدا نیست اوج هیجان یا افت و خیزش با صدا می شه اگه از کسی رو در واسی نداشته باشه حتی توو خلوت خودش
    بدون شناخت، برای مرگ چرا گریه می کنن؟
    ولی بیاد خلوت باشه صدا هم سکوت رو می شکنه بدجور
    " این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر هست"
    قضیه اش همونه
    ی چیزی هم بود می نویسن:
    مردا چشاشونو می گیرن زنا دهنشونو وقتی گریه می کنن؛ اصلاً درست نیس
    خب
    خدارو شکر
    بازهم ارزوی سلامتی کامل
    خیلی زود زود
    ببخشید اشتباهی تایپ کردم
    ناسزا منظورم بود
    بله صداشون جالب نیست
    اما خب شعرشون تا حدی جالب بو برام
    من از چند تا پروفسور شنیدم که هر از چندی برین مزار!
    همون هایی که می گن مثلاً هسته میوه که می خوری رو به خاک برگردون! ننداز توو سطل زباله!
    سر تا پایم را خلاصه کنند
    می شوم "مشتی خاک"
    که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
    یا "سنگی" در دامان یک کوه
    یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
    شاید "خاکی" از گلدان‌
    یا حتی "غباری" بر پنجره

    اما مرا از این میان برگزیدند :
    برای" نهایت"
    برای" شرافت"
    برای" انسانیت"
    و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :
    " نفس کشیدن "
    " دیدن "
    " شنیدن "
    " فهمیدن "
    و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
    من منتخب گشته ام :
    برای" قرب "
    برای" رجعت "
    برای" سعادت "
    من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
    به" انتخاب "
    به" تغییر "
    به" شوریدن "
    به" محبت "

    وای بر من اگر قدر ندانم
    تصادف :eek:
    خوبین؟:(
    راستش رو بگین .خوبین جدی جدی؟
    از گروه بزرگ
    من بقییه ترک هاشونو گوش ندادم و شایدم ندم
    گاهی ناسطا می گن
    اماا این اثر بعید بو ازشون
    واقعا برام دلنشین بود
    مشتی خاک- mp3- امیر ناصر کاتوزیان - دکلمه از رضا پیربادیان
    برای تلطیف روح
    برای اینکه خو بگیری ترس از موت و اموات ازت بپره
    فکر کنی
    که زندگی محدوده
    که باید بجنبی
    کاری؛ عملی؛ هنری؛ اثری؛ راهی از خودت بجا بذاری
    اونجا حسی که ب دست میاره آدم، سوای صدای گریه و شیون یک عده؛ حس آرامش هست
    هیچ دهانی تکون نمی خوره
    همه گوش هستن
    همه البته از دیدگاه من، احترام خاصی دارن،
    سلام می دم قبل ورود
    به سکوت گوش می دم

    در حال خاک شدن هستن
    درسته که از نظر علمیش داره می پوسه، ولی از نظر عرفانی، داره همونی می شه که بود؛ مشتی خاک

    یاد یک متن جالبی افتادم
    سلام
    شکر
    شما خوبین؟
    نیستینااااا
    رفتم کتابخونه پیدا نکردم
    فک کنم بایستی اخرم بخرم
    گوش دادین نظر بدین پس
    راستی پنج شنبه هست، یه فاتحه برای امواتت بخون. خدا رحمتشون کنه
    سر خاک رفتن رو پروفسورها توصیه می کنن
    از یه سنی قبل تر نمی تونستم برم چه برسه گل ببرم
    گل یا درخت که سر مزارش کاشته می شه، قشنگ تره
    مگنولیا قشنگه
    یکی دیگه هم هست دوس دارم
    یادم رفته اسمش، شباهت زیادی به زنبق داره ولی خال دار هست، یه چیزی توو مایه های آزالیا، بگونیا هست منتها اینا نیستن

    آره ارکیده رو معمولاً توو ایران می برن برا خواستگاری:smile:، سر مزار هم قشنگ می شه سفیدش، بکنی بزاری روو سنگ مزار (دور از جونت)
    خووووو پس خوب شد یه پارتی پیدا کردم -هر وخ خواستن اخراجم کنن تو بیا ضامنم شو -بالاخره هم ولایتی بودن باید یه جا به کار بیاد دیگه
    حالا که منم فک کردم -فهمیدم که شوما درست فکر میکردید که من فکر میکنم نپرسیدم ازت :) خو منم اصفهانی نیستم -الانم یه ماهی که اومدم اصفهان :D قبلشم فولادسیتی
    باشه رسیدگی میکنم شوما نگران نباش بنشین و سیر وقوع تحولات رو نظاره کن باشد که و راوی این فداکاری ها و از جان گذشتگی های من باشی برای نسل بعد و این سرگذشت چراغ راهی باشد برای ایندگان در کوره راه زندگی :D

    حتما قطعا ;)
    راسدی گفدی هم ولایتی -تو ک اصفهونی نبودی :razz: بودی؟ مخم فک کنم به رفرش نیاز داره :D
    ععععع مسابقه هایکو رو الان دیدم -من کلی کتاب دارم -منم شرکت میکنم -چند ورز دیگه عکسشو میفرستم برات :D
    نخیر
    اون ارکیده هست دلبندم
    که گلهاش درست حسابی باز نمی شن
    توو طول ساقه هم هست تازه
    ساقه هاش هم بلندن نی قلیونی

    این گل رنگیش خوشگلتره، ولی سفید موجود بود! اسمش رو هم همیشه قاطی می کنم
    سلام
    خواهش -دیدم سطح علمی سایت اومده پایین گفتم دیگه وقتشه شخصا ورود پیدا کنم و این نابه سامانی ها رو ی سامانی بدم :D

    کیف حالک یا حبیبی؟


    بیا اینم گل سفید ماگنولیا باید باشه، فقط پرز داره زیاد بینیتو نزدیکش نکن
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا