حرف شما مانند تمام چیزهای توی دنیا درصدیش درست و درصدیش غلطه !
اینجای حرفتون درسته که انسان محال ( که نه اما خیلی سخته ) بدون رابطه جنسی بتونه زندگی کنه اما همین انسان باز با اینکه سخته اما می تونه تا زمان ازدواج اینکارو نکنه ؟!
به نظر من با اینکه این کار سخته اما قشنگ و انسانی تره که ما تمام...
با کمال احترام به نظر شما دوست عزیز اما به نظرم این فکر شما اندکی اشتباهه . شما نباید راحت حاضر باشین با همچین پسری ازدواج کنید چون این طرز تفکر معنای پاکی رو خدشه دار می کنه یعنی دیگه فرقی بین پسری که فشار جنسی رو تحمل کرده و روحش رو به نفسش نفروخته و کسی که خیلی راحت اینکارو کرده قائل نمی شه ...
با کمال احترام به نظر شما دوست عزیز اما به نظرم این فکر شما اندکی اشتباهه . شما نباید راحت حاضر باشین با همچین پسری ازدواج کنید چون این طرز تفکر معنای پاکی رو خدشه دار می کنه یعنی دیگه فرقی بین پسری که فشار جنسی رو تحمل کرده و روحش رو به نفسش نفروخته و کسی که خیلی راحت اینکارو کرده قائل نمی شه ...
بله اما چرا ؟!
بله اما چرا ؟!
جواب من بله بود
بعضی از دوستان آزاد اندیش و کمی انسان دوست نوشتن اگه دختره یه بار اشتباه کرده باشه ( حالا علتش عشق باشه یا فریب خوردگی فرقی نمی کنه ) حاضرن باهاش ازدواج کنن
اما من می گم فرض کنید طرف یه زن خراب بوده ( باز به هر علتی که مهم نیست ) اما الان پشیمونه...
درخت
درخت
می پرسید چرا درختان با آنکه جان دارند توان و اشتیاق حرکت ندارند !
روزی که کنار یک درخت پیر مرغ عشق کوچکش برای همیشه پرواز کرد ، فهمید که چرا ...
عصیان
عصیان
ندا آمد در راه پروردگار فرزند محبوبت را به قربانگاه ببر
پاسخ داد خدایی که حسد بر محبت بنده بَرد پرستش نمی کنم
باز ندا برخاست پس برای خدایت حیوانی قربانی کن
فریاد برآورد خدایی که قربانی خواهد پرستش نمی کنم
پس حق فرشتگان را بر این عصیانگر حقیقت یاب به سجده خواند ...
زن
زن
شعر را دوست می داشت تا آنکه از فردوسی خواند
زن و اژدها هر دو در خاک به / جهان زین هر دو ناپاک پاک به
و از سعدی
زنان را ستایی سگان را ستا / که یک سگ به از صد زن پارسا
تاریخ را دوست می داشت تا آنکه خواند
زن را خرید و فروش می کردند یا به عوض بدهی می پرداختند ، کنیزان را به مهمان پیش کش...
عصیان
عصیان
ندا آمد در راه پروردگار فرزند محبوبت را به قربانگاه ببر
پاسخ داد خدایی که حسد بر محبت بنده بَرَد پرستش نمی کنم
باز ندا برخاست پس برای خدایت حیوانی قربانی کن
فریاد زد خدایی که قربانی خواهد پرستش نمی کنم
پس حق فرشتگان را بر این عصیانگر حقیقت یاب به سجده خواند ...
عصیان
عصیان
ندا آمد در راه پروردگارت فرزند محبوبت را به قربانگاه ببر
پاسخ داد خدایی که حسد بر محبت بنده بَرَد پرستش نمی کنم
باز ندا برخاست پس برای خدایت حیوانی قربانی کن
فریاد زد خدایی که قربانی خواهد پرستش نمی کنم
پس حق فرشتگان را بر این عصیانگر حقیقت یاب به سجده خواند ...
سلام به همه دوستان
با اجازه از مدیران بخش هنر و ادبیات خیلی دوست داشتم که توی این بخش یه تاپیکی وجود داشته باشه که کسانی که علاقه مندن داستانک هاشونو توش بنویسن بنابراین از همه دوستان دعوت می کنم با نوشته های زیباشون این بخش رو همراهی کنن
و برای شروع خودم چندتا از نوشته هامو با اینکه می دونم...
دانشجو رو باش !
دانشجو رو باش !
یکی از خاطراهام سوتی یی بود که فکر کنم هیچکی به اندازه خودم باهاش حال نکنه !
من آزاده واحد تهران جنوب می خونم اتوبان افسریه بلوار ابوذر . هفته اول که می خواستم بیامو برم دانشگاه واقعا تاریخیه !
موقع رفتن از رسالت سواره ماشینای افسریه میشدم سر بلوار پیاده میشدم و...