DDDIQ
پسندها
21,183

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • درود صدیق جان...
    سپاس از تصحیح ِ مکانی ِ پست...:smile::gol:

    پ.ن:آخر ما رو هم شب زنده دار کردید رفت....:D
    :(کاپتان کوجا رفتی...داشتیم ارتقاء میدادیمت شاید ورزشکار شدی باز!
    ما جاتونو رزو کردیم..منتظر حظور گرمتون هستیم..شب بر شوما خوش:smile:
    غمگین نیستم...دلگیرم...:دی

    ولی این شکلکه همینجوری بود قصد نداشتم ناراحتی ابراز کنم....:D
    آقو همساده رو که جلو زدی...رونالدو و ریوالدو هم که گذاشتی تو جیبت..دیوبهکامم که هیچی...شوت...
    ا مربی ها هم که رفتی زدیشون کنار (حالا شکست بکنار)ولی تو حق نیستا..حروم شدی بخدا کاکوووووووو


    (صرفا جهت خنده):D
    توبه توبه توبه!

    شاباش شاباش! [IMG]

    ووووووووووویی جانا! نرووووووووو!!!! [IMG]

    الکی دعا نکن! از تهِ دلت دعا کن که نصیبم بشه! الکی نگو انشالا [IMG][IMG]

    جانا فکر نکنی من بی حیامااااا! از اینور آب شدم... من الان پخش زمینم! اصن له لهم از حیا [IMG]
    الهی...صدیق جانا..تی فدا..من معذرت شوما ذخیره بشینی کفایت میکنه:redface:
    بالا سره:smile:
    کنار عاغامون آرامش می گیره که مهندس معماریه! : شکلک شرم و حیا و خجالت و عصن یه وعضی:
    والا من همیشه دوست داشتم که عاغامون مهندس معماری باشه : شکلک شرم و حیا و خجالت و عصن یه وعضی:

    میگم که ایشالا خدا قسمتمون کنه دیگه! شما هم بگو عامین! :d
    :surprised:


    جــانم؟! چـی شد؟!

    نگـو مهندس جـان الان ملتی میرن سرکار بهم تبریک میگن! :w15:
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/446834-دانلود-رمان-آنه-شرلى-Anne-of-Green-Gables?p=6246794#post6246794
    ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ

    ﻣﻦ ﻫﻢ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ

    ﻭ ﺟﻬﺎﻥ

    ﺩﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ،

    ﻧﯿﻠﻮﻓﺮﯼ ﺳﺖ ﺁﺑﯽ؛

    ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺒﯿﻦ

    ﺗﺎ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽِ ﭘﻠﮏ ﻫﺎﯾﺖ

    ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﺒﺴﺘﻪ،

    ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﯾﺪ؛

    ﻭ ﻣﻦ

    ﻣﮋﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ

    ﭼﻮﻥ ﺳﺘﻮﻧﯽ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ

    ﺑﯿﻦ ﭘﻠﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﻡ؛

    ﭘﻠﮏ ﻧﺰﻥ!

    ﭘﻠﮏ ﻧﺰﻥ!

    ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﯾﺪ.
    معمــآري يعنــي سآختن خانه وجود تو!
    معمــآري ارادت زمان است كه به فضا تبديل شده است.
    معمــآري مي تواند با دميدن روح در كالبد مصالح زندگي بخشد!
    روز معمـــآري شآد بآش! :gol:

    پ.ن.خدآ قسمتمون کنه! :D
    در طریق ِ عشقبازی امن و آسایش بلاست / ریش باد آن دل که با درد ِ تو خواهد مرهمی

    اهل ِ کام و ناز را در کوی رندی راه نیست / ره روی باید ، جهان سوزی ، نه خامی بی‌غمی

    آدمی در عالم ِ خاکی نمی‌آید به دست / عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی . . .

    :gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا