مگر تو شانه زدي زلف عنبرافشان را
كه باد غاليه سا گشت و خاك عنبربوست
نثار روي تو هر برگ گل كه در چمن است
فداي قد تو هر سروبن كه بر لب جوست
زبان ناطقه در وصف شوق نالان است
چه جاي كلك بريده زبان بيهده گوست
با شه عزیز در خدمت شما هستیم
ببخشید که اشتباهی پیامتون رو فهمیدم
چشم بعد از این مزاحم میشم
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
كه هر چه بر سر ما مي رود ارادت اوست
نظير دوست نديدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آينه ها در مقابل رخ دوست
صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
كه چون شكنج ورق هاي غنچه تو بر توست
خدایا !
مرا متبرک گردان
تا در راه تو گام بردارم ،
مهر بورزم و بخندم.
به همه مهر بورزم ،
هر چند از من بیزار باشند
و در هر شرایطی ،
هر چند ناگوار
پیوسته خندان باشم.
به من بیاموز
در هر موقعیتی به تو تکیه کنم
و نوای باشکوهت را بشنوم.
چون هر آنکه نوای تو را بشنود
با خویشتن و دنیا به آرامش می رسد.