شب تهی از مهتاب
شب تهی از اختر
ابر خاكستری بی باران پوشانده
آسمان را یكسر
ابر خاكستری بی باران دلگیر است
و سكوت تو ، پس پرده خاكستری سرد كدورت ، افسوس
سخت دلگیر تر است
....
شوق باز آمدن سوی توام هست ، اما
تلخی سرد كدورت در تو
پای پوینده ی راهم بسته
ابر خاكستری بی باران
راه بر مرغ نگاهم بسته
....
وای ، باران ، باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش ترا خواهد شست ؟؟؟