ترافیک بود همیشه نیم ساعت زودتر میرسیدم دانشگاه اونروز تصادف شده بود ترافیک بدفرم،با دوتا ازدوستام بودم
رئیس دانشگاه یهو جلومون سبز شد اگه اون ندیده بودمون میزاشتن مراقبای دیگه از استادامون بودن کاریمون نداشتن از شانس کج ما رئیس دانشگاه اومده بود نظارت شانس ندارم دیگه اصا" یه وضی
استادمون میگفت یکم گریه کن ناراحت باشید
به جون خودم نمیشد من واسه این چیزا گریه نمیکنم اگه تنها بودم چرا ولی دوستامم بودن خندمون گرفته بود حالا هرکی رد میشد میگفت سوال فلان چی میشد انگار ما امتحان دادیم ،کل دانشگاهم فهمیدن نذاشتن امتحان بدیم کلی آبرمون رفت مشهور شدیم خلاصه