سلام عزیز دلبرکم منم خوبم
گفته بودم که شاید دیگه نیام چون اون موقعه دلم گرفته بود باید یکم زمان به دلم میدادم که بخواد برات تنگ بشه قدرتو بدونه بیاد دوباره سراغت آخه رویا جان نمیدونی که...این شعرمم دیدم گفتم نامردیه همین جوری برم
خيلي سخته اون کسي که گفت واسه چشات ميميره
بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره
خيلي سخته توي پاييز با غريبي آشنا شي
اما وقتي که بهار شد يه جوري ازش جدا شي
خيلي سخته که دلي رو با نگات دزديده باشي
وسط راه اما از عشق يه کمي ترسيده باشي
خيلي سخته بري يک شب واسه چيدن ستاره
ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره
گل من دوست نازنین من ، رویا جون میخوام که بدونی اگه دوباره اومدم اگه پیام عاشقانه ای دادم از سر چیزی نیست خدا شاهده که هیچ وقت نخواستم تو زندگیم مانعی بشم واسه کسی میدونی حرفم چیه ..پس بدون نمیدونم اسمشو چی بزارم ولی هرچیزی که حس اعتمادو آرامش وبهت بده تا هروقت تو بخوای کنارتم
این رو از ته دلم میگم
واقعا مهرت بدلم افتاده واسه همین دوست دارم بیام پیشت و کنارت لحظه ای باهات باشم.امیدوارم ....