دختر شرقی
پسندها
5,918

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ها ياد اون افتادم كه دير رسيدن بهتر از زشت رسيدنه :دييييييي
    ها فكر خوبيه دستش درست :دي
    خواهش ميشه لطيفي از خودته باو
    اره باو شهرتي به هم زده واسه خودش بعيد ني سيندرلا هم اصليتش شيرازي باشه ها فكر كنم اين دشمناي نابكار ازمون دزديدنش :دييييييي
    ها ياد اون افتادم كه دير رسيدن بهتر از زشت رسيدنه :دييييييي
    ها فكر خوبيه دستش درست :دي
    خواهش ميشه لطيفي از خودته باو
    اره باو شهرتي به هم زده واسه خودش بعيد ني سيندرلا هم اصليتش شيرازي باشه ها فكر كنم اين دشمناي نابكار ازمون دزديدنش :دييييييي
    سلام!
    حال همه‌ی ما خوب است
    ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
    که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
    با این همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
    نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

    تا یادم نرفته است بنویسم
    ... حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
    می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است
    اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
    ببین انعکاس تبسم رویا
    شبیه شمایل شقایق نیست!
    راستی خبرت بدهم
    خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام
    بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار ... هی بخند!
    بی‌پرده بگویمت
    چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
    فردا را به فال نیک خواهم گرفت
    دارد همین لحظه
    یک فوج کبوتر سپید
    از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
    باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
    یادت می‌آید رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
    نه ری‌را جان
    نامه‌ام باید کوتاه باشد
    ساده باشد
    بی حرفی از ابهام و آینه،
    از نو برایت می‌نویسم
    حال همه‌ی ما خوب است
    اما تو باور نکن!
    گل زنبق:d
    خو این عکسو نزار
    به اسم اصلیت صدات میکنما ( تهدید)
    اشکال نداره گند بزن
    همون ضرب المثل چینی که میگه گاهی باید آب را ترجیح داد به چای بیب بچه:d
    غم انگیز است پاییز
    و غم انگیزتر
    وقتی تو باشی و
    من برگها را با خیالَت
    تنها قدم بزنم . . .
    پاییز منم که هر روز چهره ی زردم را
    با سیلی دروغهایت
    سرخ می کنم
    تا هرگز نفهمی
    آنکه بهار سبزم را
    به خزان نشاند تو بودی . . .
    پاییز منم که هر روز چهره ی زردم را
    با سیلی دروغهایت
    سرخ می کنم
    تا هرگز نفهمی
    آنکه بهار سبزم را
    به خزان نشاند تو بودی . . .
    بخور فرصت طلب جان!

    کوفته، هرچی بود سفت شد دیگه :دی

    نمیخوام، با اون لبای کجت!
    پاییز منم که هر روز چهره ی زردم را
    با سیلی دروغهایت
    سرخ می کنم
    تا هرگز نفهمی
    آنکه بهار سبزم را
    به خزان نشاند تو بودی . . .
    سبزی نخورده، تموم بشه باید خودت پاک کنی هااا !

    خو بیا پس بخوریم، پاتو عوض کن لااقل درد میگیره ها :دییییی

    باوشه، ماشین فینخیلا رو ببین :دییی
    کوفت بخوری سبزی نیمیدم بهت :دی

    شششششش، خودم میخورم همشو اصن!

    ها، دارم برقش میندازم بریم قان قان سواری :دی
    کوفته خلخلی با سبزی تاوزه :دی

    ممممممم، چشت دنبال همین قابلیت ماست ها !
    نمیدونم، شاید نتم قندی شدی، دیابت گرفته اصن :دی

    ایول عجب چیزیه، خدا دید پرنده ای نصیب کنه :دی
    ها نیگا کن تا صدیخ نیومده جمعمون کنه :دی

    اینو ببین، اووووووووووووووووف

    ها
    خو من زاویه دیدم با تو فرق داشت، من از دید ناظر میدیدم تو از دید محل کار میبینی :دییییی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا