Fo.Roo.GH Jan 8, 2010 ای ثنایی....یه مبحثی رو دارم میخونم که دوسش ندارم هر چی می خونم بیشتر کش میاد مخم پوکید دیگه
adrineh Jan 7, 2010 باشه عمویی قبوله من که چیزی نگفتم دیگه یواش یواش باید برم میبوسمت عمویی مراقب خودت باش کاری نداری؟
adrineh Jan 7, 2010 نه عمو جون این چه حرفیه خدا خیلی از وقتها توسط بندهاش باهات حرف میزنه من همیشه جواب سوالمو که از خدا پرسیدم از زبون بنده هاش دریافت میکنم فقط باید خیلی دقیق باشی تا جوابتو بگیری
نه عمو جون این چه حرفیه خدا خیلی از وقتها توسط بندهاش باهات حرف میزنه من همیشه جواب سوالمو که از خدا پرسیدم از زبون بنده هاش دریافت میکنم فقط باید خیلی دقیق باشی تا جوابتو بگیری
adrineh Jan 7, 2010 نه اتفاقا بهتر شد شاید دیگه داشت کم کم فراموشم میشد ندونسته لطف بزرگی در حقم کردی عمویی
adrineh Jan 7, 2010 یه آب خواستیم ها خوب اگه میخواستم عمه ات بیاره که بهش میگفتم بچه هم بچه های قدیم تو نخود سیاه نمیدونی چیه؟
یه آب خواستیم ها خوب اگه میخواستم عمه ات بیاره که بهش میگفتم بچه هم بچه های قدیم تو نخود سیاه نمیدونی چیه؟
sara@fshar Jan 7, 2010 خب عمه چیکار کنم دختر رو که به زور شوهر بدن همینه دیگه اما خب من همیشه یعنی تا وقتی که سایه اش بالای سرمه بهش وفادارم
خب عمه چیکار کنم دختر رو که به زور شوهر بدن همینه دیگه اما خب من همیشه یعنی تا وقتی که سایه اش بالای سرمه بهش وفادارم
adrineh Jan 7, 2010 آره من اون شیرین تو منظومه نظامی هستم که گیر خسور پرویز نامرد افتادم آی نفسسسسسسسسسسس کششششششششششششششششش کجایی خسرو
آره من اون شیرین تو منظومه نظامی هستم که گیر خسور پرویز نامرد افتادم آی نفسسسسسسسسسسس کششششششششششششششششش کجایی خسرو