مشاعرۀ سنّتی

[tanin67]

يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از چشم حسود چمنش

شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت
با دلی پر گله از ناخوشی خوی تو رفت

 

[malmal_r]

شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت
با دلی پر گله از ناخوشی خوی تو رفت

تاتو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است!

 

[tanin67]

تاتو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است!

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت.......

 

[eghlimaa]

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت.......

تـــا بــدیــن جـــا بــهر دینــار آمـــدم
چـــون رســیدم مســت دیــدار آمـــدم

 

[Shahab]

تـــا بــدیــن جـــا بــهر دینــار آمـــدم
چـــون رســیدم مســت دیــدار آمـــدم

من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه
صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه

 

[vajiheh.kh]

من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه
صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه

هرکس به طریقی دل ما می شکند
دوست جدا، دشمن جدا می شکند
دشمن اگر می شکند حرفی نیست
ازدوست بپرسید که او چرا می شکند

 

[Shahab]

هرکس به طریقی دل ما می شکند
دوست جدا، دشمن جدا می شکند
دشمن اگر می شکند حرفی نیست
ازدوست بپرسید که او چرا می شکند

دائم گل اين بستان شاداب نميماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي

 

[tanin67]

دائم گل اين بستان شاداب نميماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

 

[vajiheh.kh]

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

تمام نا تمام من با تو تمام می شود..

 

[Shahab]

تمام نا تمام من با تو تمام می شود..

دي ميشد و گفتم صنما عهد به جاي ار
گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست

 

[AinOs]

دي ميشد و گفتم صنما عهد به جاي ار
گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است

 

[Shahab]

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است

به به سلام چوطوري؟

تو مو ميبيني و من پيچش مو
تو ابرو او اشارت هاي ابرو

 

['nobody']

تو مو ميبيني و من پيچش مو
تو ابرو او اشارت هاي ابرو

وقتـــی رفــــتقرصهای رنــگارنگ جایـــش را گرفتنداما هیچـــــکدام ،به انـــدازه ی او آرام بخـــش نــبودند...​

 

[Shahab]

وقتـــی رفــــتقرصهای رنــگارنگ جایـــش را گرفتنداما هیچـــــکدام ،به انـــدازه ی او آرام بخـــش نــبودند...​

دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

 

[hiva13]

وقتـــی رفــــتقرصهای رنــگارنگ جایـــش را گرفتنداما هیچـــــکدام ،به انـــدازه ی او آرام بخـــش نــبودند...​

داستان چشم گریان مرا از شب بپرس
ای بسا گوهر که دست غم از ایت دریا گرفت

 

[hiva13]

دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

مخوان بیهوده بر من قصه ی عشق
که ما این نامه را خواندیم وبستیم

 

[AinOs]

مخوان بیهوده بر من قصه ی عشق
که ما این نامه را خواندیم وبستیم

مرا در منزل جانان جه امن و عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها

 

['nobody']

مخوان بیهوده بر من قصه ی عشق
که ما این نامه را خواندیم وبستیم

من ملک بودم و فردوس برین بود جایم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

 

['nobody']

مرا در منزل جانان جه امن و عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید​
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

 

[AinOs]

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید​
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

دی در گذار بود و یک نظر سوی ما نکرد
بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر

 

[مهران.ن]

دی در گذار بود و یک نظر سوی ما نکرد
بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست

 

[tracer]

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست

تا گوش نهادم نه صدا بود و نه ساز//ای شور جوانی! تو کجا رفتی باز

 

[tanin67]

تا گوش نهادم نه صدا بود و نه ساز//ای شور جوانی! تو کجا رفتی باز

زلیخا مرد از غم حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که با ز آرد پشیمانی........

 

[tracer]

زلیخا مرد از غم حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که با ز آرد پشیمانی........

یارب دردی که ناله آغاز کنم//شوری که سرود شوق را ساز کنم
چشمی که به سوی خویش چون باز کنم//آن گمشده را ز دور آواز کنم

 

[سایرس]

یارب دردی که ناله آغاز کنم//شوری که سرود شوق را ساز کنم
چشمی که به سوی خویش چون باز کنم//آن گمشده را ز دور آواز کنم

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن		منم که دیده نیالودم به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم		که در طریقت ما کافریست رنجیدن

 

[tracer]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن		منم که دیده نیالودم به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم		که در طریقت ما کافریست رنجیدن

نرگش خمار او، ای که خدا یار او// دوش ز گلزار او هرچه بچیدی بگو

 

[امالیا]

نرگش خمار او، ای که خدا یار او// دوش ز گلزار او هرچه بچیدی بگو

وگر خشم گیری به قدر گناه
بدوزخ فرست و ترازو مخواه

 

[Shahab]

وگر خشم گیری به قدر گناه
بدوزخ فرست و ترازو مخواه

همي گويم و گفته ام بارها
بود كيش من مهر دلدارها

 

[امالیا]

همي گويم و گفته ام بارها
بود كيش من مهر دلدارها

از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

 

[Shahab]

از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه
صدبار تو را گفتم كم خور دوسه پيمانه