مشاعرۀ سنّتی

[anna]

در یک قفس سیاه و تاریک
رنجی که تو برده ای ز غولان
بر چهر من است نقش بسته
زخمی که تو خورده ای ز دیوان


سیمین بهبهانی

 

[sepid_68]

ن

ن

نقاش تیره روزم از دست زندگانی
شب و روزم سیاهه از دست این جوانی

 

[anna]

ی

ی

یکی را دوست می دارم
ولی افسوس که او هرگز نمی داند

 

[فاطیما]

یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده ام
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا
زخمی دگر بزن که نیفتاده ام هنوز

 

[sara_hyperactive]

ز پا این بند خونین بر کنم نیست
امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست
مشیری

 

[anna]

تو نیز همره دجال می روی هشدار
به رودخانه بیندیش
که آسمان را در خویش می برد سیال ..

شفیعی کدکنی

 

[bbromeo1001]

سکوت سرشار از سخنان نا گفته است
اعتراف به عشقهای نهان و شگفتیهای بر زبان نیامده

 

[alijan]

هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند

 

[alijan]

د بدین دیگه

 

[PATRIOT]

دلا طمع مبر از لطف بي‌نهايت دوست
چو لاف عشق زدي سر بباز چابک و چست

 

[alijan]

ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بشارتی ده پیران پارسا را

 

[PATRIOT]

الا يا ايها الساقي ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکل‌ها

 

[alijan]

آنکس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزندو عیال و خانمان را چه کند
باباطاهر

 

[tarane]

دوش وقت سحر از غصه نجام دادند
واندر ان ظلمت شب اب حياتم دادند

 

[alijan]

در میان ماه رویان ماه روی من توئی
گر نترسم از خدا گویم خدای من توئی

 

[PATRIOT]

یاد یاران یار را میمون بود
خاص اندو لیلی و مجنون بود

 

[pashe_naz2001]

دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما

 

[anna]

این قفس را نبود روزنی ای مرغ پریش
آرزو ساخته بستان طرب زای دگر
از تو زیبا صنم اینقدر جفا زیبا نیست
گیرم این دل نتوان داد به زیبای دگر



​

عماد خراسانی

 

[PATRIOT]

روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خواست
كز بهر فلك بال و پر خويش بياراست

 

[anna]

ترنم صدایت
آواز خوش قناریست...
قناری کوچکم
به داشتنت دل خوشم

 

[PATRIOT]

ميان او که خدا آفريده است از هيچ
دقيقه‌ايست که هيچ آفريده نگشادست

 

[pashe_naz2001]

تیمار غریبان سبب ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست

 

[melika]

میتوانی تو به من زندگانی بخشی
یا بگیری از من آنچه را می بخشی.

 

[PATRIOT]

يا رب اين شمع دل افروز ز کاشانه کيست
جان ما سوخت بپرسيد که جانانه کيست

 

[anna]

تا دیده ام تو را
خاموش بوده ای
در ذهن همگان
بیگانه بوده ای
فراموش بوده ای

حمید مصدق

 

[mar_mar]

یاد من باشد فردا بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم
یاد من باشد هر چه پروانه که می افتد در آب زود از آب در آرم
یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بربخورد
یاد من باشد تنها هستم ماه بالای سر تنهایی است.

 

[PATRIOT]

تا چه بازي رخ نمايد بيدقي خواهيم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نيست

 

[*azam]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت ازرده ی گزند مباد

 

[maxer]

در فراغت روز ها ایلار شد
آنکه نباید برایم یار شد
در فراغ دست هایت نازمن
چشم هایم باز هم پینار شد
رفتی و بعد از رفتنت ای بهترین
سهم من گوشه ی دیوار شد
زنده ام اما بعد از رفتنت
آخر من طناب دار شد

شاعر:ساجد بهشتی

 

[alijan]

دیو چوبیرون رود فرشته درآید
رهبر محبوب خلق از سفر آید