مناجات با خدا

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام بچه ها.......
یه مناجاتی هست که من هر روز چند بار میخونم و واقعا از خوندنش لذت میبرم، یه آرامش خاصی به انسان میده......
نمیدونم شاید قبلا خیلی خونده باشید ولی خواستم شما رو هم توی این آرامش شریک کنم........:gol::gol::gol:
فقط چون خودم تایپ کردم شاید اعرابش یه خورده کم باشه........:redface:
التماس دعا.........................
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مناجات با خدا
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِِ
اِلهی بِاَخَصِّ صِفاتِکَ وَ بِعِزِّ جَلالِکَ وَ بِاَعظَمِ اَسمایِکَ وَ بِنورِ اَنبیایِکَ وَ بِعِصمَةِ اَولیایِکَ وَ بِدِماءِ شُهَدایِکَ وَ بِمُناجاتِ فُقَرایِکَ نَسیَلُکَ زیادَةً فَی العِلمِ وَ صِحَّةً فِی الجِسمِ وَ بَرِکَةً فِی الرِّزقِ وَ طولاً فِی العُمرِ وَ تَوبَةً قَبلَ المَوتِ وَ راحَةً عِندَ المَوتِ وَ مَغفِرَةً بَعدَ المَوتِ وَ نَجاةً مِنَ النّارِ وَ دُخولًا فِی الجَنَّةِ وَ عافیَةً فِی الدّینِ وَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین.
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
خدایا، سوگند بر صفات ویژه ات و به شکوه و جلالت وبه بزرگترین نامهایت و بفروغ پیامبرانت و به عصمت دوستانت و به خونهای شهیدانت و به مناجات نیازمندانت از تو میخواهم فزونی در علم و تندرستی در پیکر و برکت در روزی و درازی در عمر و توبه پیش از مرگ و آسایش هنگام مردن وآمرزش پس از مرگ و رهایی از آتش و ورود در بهشت و عافیت در دین و دنیا و آخرت را به رحمت خودت ای مهربانترین مهربانان...........
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مناجات با خدا
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِِ
اِلهی بِاَخَصِّ صِفاتِکَ وَ بِعِزِّ جَلالِکَ وَ بِاَعظَمِ اَسمایِکَ وَ بِنورِ اَنبیایِکَ وَ بِعِصمَةِ اَولیایِکَ وَ بِدِماءِ شُهَدایِکَ وَ بِمُناجاتِ فُقَرایِکَ نَسیَلُکَ زیادَةً فَی العِلمِ وَ صِحَّةً فِی الجِسمِ وَ بَرِکَةً فِی الرِّزقِ وَ طولاً فِی العُمرِ وَ تَوبَةً قَبلَ المَوتِ وَ راحَةً عِندَ المَوتِ وَ مَغفِرَةً بَعدَ المَوتِ وَ نَجاةً مِنَ النّارِ وَ دُخولًا فِی الجَنَّةِ وَ عافیَةً فِی الدّینِ وَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین.
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
خدایا، سوگند بر صفات ویژه ات و به شکوه و جلالت وبه بزرگترین نامهایت و بفروغ پیامبرانت و به عصمت دوستانت و به خونهای شهیدانت و به مناجات نیازمندانت از تو میخواهم فزونی در علم و تندرستی در پیکر و برکت در روزی و درازی در عمر و توبه پیش از مرگ و آسایش هنگام مردن وآمرزش پس از مرگ و رهایی از آتش و ورود در بهشت و عافیت در دین و دنیا و آخرت را به رحمت خودت ای مهربانترین مهربانان...........
خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی فکر میکنم وظیفه ات هست که همه چیز رو بهم بدی و یه جورایی همیشه ازت طلبکارم...

خدایا منو ببخش اگه بابت اون چیزهایی که بهم ندادی اون جور که باید شکرت رو به جا نمی آرم...

خدایا منو ببخش که همیشه تو ناخوشی ها یادم می افته که یه خدایی هم دارم...

خدایا منو ببخش که همیشه تو نمازم همه جا هستم الا در نماز...

خدایا منو ببخش یه وقتایی به خاطر نماز هیچ و پوچ و بی روحی که می خونم فکر میکنم لایق بهترین ها هستم.
خدایا منو ببخش که همیشه برای همه چیز و همه کس به اندازه ی کافی وقت دارم؛ جز برای نماز خوندن و با تو بودن...

خدایا منو ببخش که ساعتهای متوالی رو با دیگران می گذرونم ولی موقع نماز خوندن از همه مستحبات فاکتور میگیرم...

خدایا منو ببخش که بهت اعتراض میکنم وقتایی که دستم رو با مهربانی می گیری و از پرتگاه نجاتم میدی...

خدایا منو ببخش اگه همیشه به فکر رضای همه ی هیچ ها هستم؛ ولی به فکر رضای تو که همه هستی نیستم...

خدایا منو ببخش که فکر کردن به هیچ ها ، غبار بر دلم نشانده تا نتوانم تو را بشناسم...

خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی تورو دشمن خودم میدونم و همه ی هیچ ها رو دوست خودم...

خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی یادم میره که تو خدایی و من بنده ات...
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی فکر میکنم وظیفه ات هست که همه چیز رو بهم بدی و یه جورایی همیشه ازت طلبکارم...

خدایا منو ببخش اگه بابت اون چیزهایی که بهم ندادی اون جور که باید شکرت رو به جا نمی آرم...

خدایا منو ببخش که همیشه تو ناخوشی ها یادم می افته که یه خدایی هم دارم...

خدایا منو ببخش که همیشه تو نمازم همه جا هستم الا در نماز...

خدایا منو ببخش یه وقتایی به خاطر نماز هیچ و پوچ و بی روحی که می خونم فکر میکنم لایق بهترین ها هستم.
خدایا منو ببخش که همیشه برای همه چیز و همه کس به اندازه ی کافی وقت دارم؛ جز برای نماز خوندن و با تو بودن...

خدایا منو ببخش که ساعتهای متوالی رو با دیگران می گذرونم ولی موقع نماز خوندن از همه مستحبات فاکتور میگیرم...

خدایا منو ببخش که بهت اعتراض میکنم وقتایی که دستم رو با مهربانی می گیری و از پرتگاه نجاتم میدی...

خدایا منو ببخش اگه همیشه به فکر رضای همه ی هیچ ها هستم؛ ولی به فکر رضای تو که همه هستی نیستم...

خدایا منو ببخش که فکر کردن به هیچ ها ، غبار بر دلم نشانده تا نتوانم تو را بشناسم...

خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی تورو دشمن خودم میدونم و همه ی هیچ ها رو دوست خودم...

خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی یادم میره که تو خدایی و من بنده ات...


خدایا مارو ببخش .............................
محشر یود........................
:gol::gol::gol:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا!
هرکه مست از شراب چشم تو نیست، زنده به چیست؟
خدایا!
ما بنده توئیم و بنده را جز اطاعت نشاید.به ما الفبای بندگی بیاموز.
خدایا!
بی نگاه لطف تو،هیچ کار به سامان نمی رسد.نگاهت را از ما دریغ نکن.
خدایا!
عنانمان را از دست نفسمان بستان و یاد خودت را چنان در دلمان بنشان که تو از چشممان ببینی و از گوشمان بشنوی و از زبانمان بگویی.
خدایا!
نگاهمان را از غیر خودت بگردان و ما را نگران خودت بگردان.
خدایا!
به ما آداب عاشقی بیاموز و اصول عشقبازی و راه و رسم کرشمه شناسی.
خدایا!
چشم دیدن جلوه های جمالت را به کوردلان زیبایی نشناس عنایت کن.
خدایا!
در قیامت با چه رویی به چشمهای تو نگاه کنیم که در مقابل عمری نعمت،جزگناه و معصیت نیاورده ایم.شرمساریِ آن روز از هر عذابی دردناک تراست.دستمان بگیر.
خدایا!
دین و دیانت را برای اهل تدیّن معنا کن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اين روزها چه آسان اشك مي ریختم ...

اشك هايي كه از درياي وجودم جدا افتاده بودند .

اشك هايي كه بوي غربت مي داد....

بوي تنهايي ...

انگار فراموش كرده بودم كه تو عاشقانه ترين نگاه هايت را نثار من كرده اي .

من در اوج با تو بودن تنها بودم.......

زيرا فراموش كرده بودم در تنهاترين تنهايي هايم هم در آغوش توام.

ولي تو هنوز هم عاشقانه نگاهم مي كني ،

دوستم داري

و قلم در دستم گذاشته اي

و ديكته مي كني

تا بنويسم......

.. و من هنوز هم چه كودكانه فكر مي كنم:

كه اين منم كه مي نويسم .!!

آري!

اين هميشه ترفند شيرين تو بوده است .....

گاهي از اين بچه گانه ها خنده ام مي گيرد .

از اين كه تو در زرورق پوچي ها من را به مرز عميق ترين عاشقانه هاي نابت مي كشاني ...

به گونه اي كه شايد هيچ گاه فكر نمي كردم زير پوچ ترين پوچي ها هم لبخند تو پنهان شده باشد ..

اما پوچ ترين پوچي ها هم عاشق شدند

و خواستند تا وسيله اي باشند كه من را به مرز با تو بودن برسانند

و من شايد دوباره فراموش كردم كه اگر تو بخواهي پوچ ترين پوچي ها هم دچار مي شوند ...

و ((دچار يعني عاشق! ))..........
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر آینه، تصویر آشنای تو بود و هر حجم ، پر از فریاد حضور تو ...
تو را داشتم و همه چیز داشتم.
گفتم : تا آخر جاده بمان که بودنت ستاره تا ستاره آسمان را ازان من می کند.
گفتم : نگاهت که با من است ، تا آخر این جاده با نور چشمانت طلوع خواهم ماند.
... نمی دانم به کدامین گناه ، یک گمشده افتادم در این کوچه پس کوچه ها !
و تو را در خم این کوچه گم کردم !!
من ، مدعی تمام عاشقانه های ساده و کودکانه ، آسان تر از هر بهانه گمت کردم.
دیگر آینه را به چشم می دیدم و به دل تکذیب می کردم.
تو نبودی ... شاید هم من نبودم! و دیگر آسمان نبود.
نگاهت را بین هزاران نگاه گم کردم و راه لحظه به لحظه تاریک تر شد.
من ، مدعی با تو بودن ، کم آوردم . گم شدم . خاموش شدم و خسته ...
دیگر هیچ چیز و هیچ کس مرا از خود نمی رهاند.
بال های خسته ام اما هنوز هم شوق پر کشیدن از این بن بست تا آسمان ستارهباران تو را دارد آنجا که هر ستاره به حرمت چشمان تو جــان می گیرد ...
بال های خسته ام هنوز شوق پر کشیدن از این بن بست ها را دارد با اوج نگــاه تــو .
گاه شکوه و گاه شکر .
گاهی فریاد و گاه زمزمه .
اما این بار انگار از هر احساس ِ ساده ی اینجایی ، تهی به سراغت می آیم.
خاموش تر از همیشه . تنهای تنها ...
نه شکوه و نه شکر!
نه فریاد و نه زمزمه .
آنقدر تنها که حتی احساسی را همسفر خویش نمی بینم و آنقدر ساده که جز باورت روی بالهایم سنگینی دیگری را لمس نمی کنم!
تنها که می شوم ؛ دیگر تا تو راهی نیست .
سبک بال که می شوم ؛ دیگر حتی به پرواز هم نیازی نیست.
تنها که می شوم ؛ انگار پشت پرده ی رنگارنگ زندگی ، سپیدی را ساده تر حس می کنم و حالا از اینجا چقدر صحنه بی معناست!
بی پرده بگویمت ! تنهایی حقیقت را نثارم می کند و حقیقت جز تو نیست.
کاش دیگر هرگز عادت و فراموشی ؛ مرا به آن طرف صحنه نکشاند ! ...
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرسیدم...
چطور ، بهتر زندگي کنم؟
با كمي مكث جواب داد :
گذشته ات را بدون هيچ تأسفي بپذير ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
وبدون ترس براي آينده آماده شو .
ايمان را نگهدار وترس را به گوشه اي انداز .
شک هايت را باور نکن ،
وهيچگاه به باورهايت شک نکن .
زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه بداني چطور زندگي کني .
پرسيدم ،
آخر .... ،
و او بدون اينكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم اين نيست که قشنگ باشي ... ،
قشنگ اين است که مهم باشي ! حتي براي يک نفر .
كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود ميداند آئين بزرگ كردنت را ..
بگذارعشق خاصيت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسي .
موفقيت، پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن ..
داشتم به سخنانش فكر ميكردم كه نفسي تازه كرد وادامه داد ... :
هر روز صبح در آفريقا ، آهويي از خواب بيدار ميشود و براي زندگي كردن و امرار معاش در صحرا ميچرايد ،
آهو ميداند كه بايد از شير سريعتر بدود ، در غير اينصورت طعمه شير خواهد شد ،
شير نيز براي زندگي و امرار معاش در صحرا ميگردد ، كه ميداند بايد از آهو سريعتر بدود ، تا گرسنه نماند .
مهم اين نيست كه تو شير باشي يا آهو ... ،
مهم اينست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خيزي و براي زندگيت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دويدن كني ..
به خوبي پرسشم را پاسخ گفته بود ولي ميخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
كه چين از چروك پيشانيش باز كرد و با نگاهي به من اضافه كرد :
زلال باش ... ،‌ زلال باش .... ،
فرقي نميكند كه گودال كوچك آبي باشي ، يا درياي بيكران ،
زلال كه باشي ، آسمان در توست
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟خدا جواب داد:- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟خدا پاسخ داد:- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟خدا لبخندی زد و گفت:فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"
 
آخرین ویرایش:

nafis...

مدیر بازنشسته
مناجات با خدا
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِِ
اِلهی بِاَخَصِّ صِفاتِکَ وَ بِعِزِّ جَلالِکَ وَ بِاَعظَمِ اَسمایِکَ وَ بِنورِ اَنبیایِکَ وَ بِعِصمَةِ اَولیایِکَ وَ بِدِماءِ شُهَدایِکَ وَ بِمُناجاتِ فُقَرایِکَ نَسیَلُکَ زیادَةً فَی العِلمِ وَ صِحَّةً فِی الجِسمِ وَ بَرِکَةً فِی الرِّزقِ وَ طولاً فِی العُمرِ وَ تَوبَةً قَبلَ المَوتِ وَ راحَةً عِندَ المَوتِ وَ مَغفِرَةً بَعدَ المَوتِ وَ نَجاةً مِنَ النّارِ وَ دُخولًا فِی الجَنَّةِ وَ عافیَةً فِی الدّینِ وَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین.

من عاشق این دعا هستم:cry:،این دعا رو یه خانمی تو مسجد جمکران بهم داد گفت همیشه بعد نمازت این دعا رو بخون:cry:

خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی فکر میکنم وظیفه ات هست که همه چیز رو بهم بدی و یه جورایی همیشه ازت طلبکارم...
خدایا منو ببخش که همیشه تو نمازم همه جا هستم الا در نماز...
خدایا منو ببخش یه وقتایی به خاطر نماز هیچ و پوچ و بی روحی که می خونم فکر میکنم لایق بهترین ها هستم.
خدایا منو ببخش که همیشه برای همه چیز و همه کس به اندازه ی کافی وقت دارم؛ جز برای نماز خوندن و با تو بودن...
خدایا منو ببخش که ساعتهای متوالی رو با دیگران می گذرونم ولی موقع نماز خوندن از همه مستحبات فاکتور میگیرم...
خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی تورو دشمن خودم میدونم و همه ی هیچ ها رو دوست خودم...
:(:cry:
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خداوندا..[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] آنچه را تو زود میخواهی دیر نخواهم[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]و آنچه را تو دیر میخواهی زود نخواهم[/FONT]​

زنده یاد دکتر علی شریعتی


مشاهده پیوست 101628
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدای من ! به آنها که دوستشان دارم و از دوستی با من گریزانند بیاموزکه:"دوست داشتن
عشق ورزیدن آنها حق منست
آنان مختارند مرا دوست بدارند یا که رد کنند
اما دوست داشتن عشق ورزیدن به آنها حق منست
حقی ست که خداوند متعال
آنرا بر من
مسلم نموده است!...
پس آنان با ظلم بر من
نمی توانند حق مرا از من باز ستانند
وبا خود خواهی مرا از دوست داشتن خویش باز بدارند!..."
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انسان درخت توحيد است ميوه ي اين درخت ظهور صفات خدايي است وتا اين ثمره را نداده كامل نيست حد كمال انسان اين است كه به خدا برسد يعني مظهر صفات حق شودپس سعي كنيم كه صفات خدايي در ما زنده شود: او كريم است ما هم كريم باشيم . او رحيم است ما هم رحيم باشيم. او ستار است ما هم ستار باشيم......
اگر مي خواهي خدا تو را صدا كند قدري معرفت پيدا كن و با او معامله كن......

زهر چه غير يار استغفر الله ز بود مستعار استغفر الله
دمي كان بگذرد بي ياد رويش از آن دم بي شمار استغفرالله
زبان كان تر به ذكر دوست نبود ز سرش الحذر استغفر الله
سر آمد عمر ويك ساعت زغفلت نگشتم هوشيار استغفر الله
جواني رفت وپيري هم سر آمد نكردم هيچ كار استغفر الله
(بر گرفته از كتاي كيمياي محبت)


 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوندا
اي خداي من.اي آفريدگار من .اي همه ي هستيم

بر من اين نعمت را ارزاني دار كه:

بيشتر در پي تسلا دادن باشم تا تسلي يافتن

بيشتر در پي فهميدن باشم تا فهميده شدن

بيشتر پي دوست داشتن باشم تا دوست داشته شدن

زيرا در بخشيدن است كه مي يابيم

و در عفو كردن است كه بخشيده مي شويم

و در مردن است كه حيات جاويد مي يابيم
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتم : خسته ام
گفت:* لا تقنطوا من رحمة الله *
"از رحمت خدا نا اميد نشويد ."(زمر/53)

گفتم:انگار مرا فراموش كرده اي ؟
گفت:* فاذ كروني اذكركم*
" مرا ياد كنير تا شما را ياد كنم."(بقرة/152)

گفتم: تا كي بايد صبر كرد؟
گفت:*وما يدريك لعل الساعة تكون قريبآ*
"تو چه مي داني ! شايد موعدش نزديك باشد"(احزاب/63)

گفتم: تو بزرگي ونزديكيت براي من كوچك خيلي دوره! تا ان موقع چكار كنم؟
گفت:*و اتبع ما يوحي اليك واصبر حتي يحكم الله*
" كارهايي را كه به گفتم انجام بده وصبر كن تا خحدا خودش حكم كند.(يونس/109)

گفتم: تو خدايي وصبور ! من بنده ات هستم وظرف صبرم كوچك است...يك اشاره كني تمامه!
گفت"*عسي ان تحبوا شيئآ وهو شرّ لكم*
"شايد چيزي كه تو دوست داري به صلاحت نباشد!."(بقرة/216)

گفتم: انا عبدك الذليل الضعيف...اصلآچطور دلت مياد؟
گفت:* ان الله باالناس لرئوف الرحيم*
" خدا نسبت به همه ي مردم مهربان است"

گفتم: دلم گرفته
گفت: * بفضل الله و برحمته فبذلك فليفرحوا*
" (مردم به چي دلخوش كردن؟) بايد به فضل ورحمت خدا شاد باشند)"(يونس/58)

گفتم: اصلآ بي خيال! توكلت علي الله
گفت:* ان الله يحب المتوكلين*
"خدا آنهايي را كه توكل مي كنند دوست دارد."(آل عمران /159)

گفتم: خييلي چاكريم ! ولي اين بار انگار گفتي ك حواست رو خوب جمع كن يادت باشه:
گفت:* و من الناس من يعبد الله علي حرف فان اصابه خير اطمان به و ران اصابته فتنة انقلب علي وجهه خسر الدنيا و الآخرة*
" بعضي از مردم خدا را فقط به زبان عبادت مي كنند. اگر خيري به آنها برسد امن آ رامش پيدا مي كنند واگر بلايي سرشان بيايد تا امتحان شوند رو گردان مي شوند . به خودشان در دنيا وآخرت ضرر مي رسانند."(حج/11)

گفتم:چقدر احساس تنهايي مي كنم
گفت:*فاني قريب*
" من كه نزديكم"(بقره/186)

گفتم: تو هميشه نزديكي من دورم كاش مي شد به تو نزديك شوم
گفت: واذكر ربك في نفسك تضرعآ وخيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال *
"هر صبح وعصر پروردگارت را پيش خودت با تضرع و خوف و با صداي آهسته ياد كن"(اعراف/؟؟؟)

نا خواسته گفتم: الهي وربي من لي غيرك
گفت:* اليس الله بكاف عبده*
"خدا براي بنده اش كافيست"(زمر/؟؟)

گفتم در برابر اين هنه مهربانيت چه كنم؟
گفت:*يا ايها الذين آمنوا اذكرو الله ذكرآ كثيرآ و سبحوه بكرة واصيلآ هو الذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمت الي النور و كان بالمومنين رحيمآ*
"اي مومنين! خدا را زياد ياد كنيد و صبح وشب تسبيحش كنيد او كسي است كه خودش و فرشته هايش برشما درود مي فرستند تا شما را از تايكيها به سوي نور بيرون برند خدا نسبت به مومنين مهربان است."(احزاب/؟-؟)

گفتم:غير از تو كسي را ندارم
گفت: *نحن اقرب اليه من حبل الوريد*
"از رگ گردن به انسان نزديكترم."(ق/16)

گفتم: ...
گفت: ...
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه ی اوّل
که اوّل ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان
جهان را با همه ی زیبایی و زشتی
به روی یکدیگر، ویرانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
که می دیدم یکی عریان و لرزان،دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین
زمین و آسمان را
واژگون مستانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو
آواره و دیوانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
چرا من جای او باشم
همین بهتر که او جای خود بنشسته و تاب تماشای زشتکاریهای این
مخلوق را دارد
وگر نه من به جای او بودم
یک نفس کی عادلانه سازشی
با جاهل و فرزانه می کردم
عجب صبری خدا دارد، عجب صبری خدا دارد
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدای عزیز من
مناجات با خدا، زيباست و آنان كه اين زيبايى را چشيده‏اند و دريافته‏اند، لحظه‏اى از آن حال خوش را با دنيا و حتى آخرت عوض نمى‏كنند و از دوست جز دوست نمى‏طلبند.
معصومان‏عليهم السلام راه اين‏گونه راز و نياز را به ما نموده‏اند و چه زيباست با دعاهاى آنان، خدا را بخوانيم و درد دل بر دوست ببريم و بدين وسيله از غير دوست ببريم.
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اي خدا مرا اين عزت بس كه بنده ي تو باشم
اين فخرم بش كه پروردگارم تو باشي
تو آنچناني كه من دوست دارم
پس مرا آنسان كه مي خواهي بگردان
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خداوندا !

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنان که به من بدی کردند ، سکوت را به من آموختند .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنان که از من انتقاد کردند ، راه درست زيستن را به من آموختند .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنان که مرا تحقير کردند ، صبر و تحمل را به من آموختند .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنان که به من خوبی کردند ، انسانيت را به من آموختند .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پس ای مهربانم ![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به همه آنهايی که در رشد من سهمی داشتند ، خير دنيا و آخرت عطا کن .[/FONT]
[/FONT]

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداي عزيزم ....
بازم منم همون مزاحم هميشگي همون كه هر وقت دلش ميگيره به يادت ميوفته
خدايا من جز تو از هيشكي كمك نخواستم و جز تو تملق هيشكي رو نكردم
خداي خوب من ميدوني الان تو چه فكري هستم
ميدونم حسابي درموندم و موندم چيكار كنم
خدايا چقدر ميخواي امتحانم كني؟
اصلآ من ارزش امتحان شدن رو دارم مگه؟
خدايا راضيم به رضاي تو
هر چي صلاحم هست همون بشه
البته چه من بخوام و چه نخوام تو كار خودت رو ميكني ولي من همه جوره مطيع امر تو هستم
خدايا قربون مهربونيات برم كه من نميفهمم ولي بازم كمكم كن و تنهام نذار
من زياد زجر كشيدم خدايا ديگه زجر رو واسم صلاح ندون.....
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداي عزيزم ....
بازم منم همون مزاحم هميشگي همون كه هر وقت دلش ميگيره به يادت ميوفته
خدايا من جز تو از هيشكي كمك نخواستم و جز تو تملق هيشكي رو نكردم
خداي خوب من ميدوني الان تو چه فكري هستم
ميدونم حسابي درموندم و موندم چيكار كنم
خدايا چقدر ميخواي امتحانم كني؟
اصلآ من ارزش امتحان شدن رو دارم مگه؟
خدايا راضيم به رضاي تو
هر چي صلاحم هست همون بشه
البته چه من بخوام و چه نخوام تو كار خودت رو ميكني ولي من همه جوره مطيع امر تو هستم
خدايا قربون مهربونيات برم كه من نميفهمم ولي بازم كمكم كن و تنهام نذار
من زياد زجر كشيدم خدايا ديگه زجر رو واسم صلاح ندون.....


من زياد زجر كشيدم خدايا ديگه زجر رو واسم صلاح ندون.....
مرسی
:gol:
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـــــــــــــــه درگــــــه تــــو آمـــدم ز درگـــــــهت مــــــــکن ردم

اگــــــر کــه خـــوب اگـــر بَـــــــدم کـــه واجب الـــعطا تــــــوئــی




گدا منم، خدا تـوئی امـید جـان مـا توئـی



بـــــــه بـــــی نــــوا تــــوئی نـــــوا بـــــه درد مـــــا تـــــــویی دوا

بـــه ســـــــینه ها تــــــــویی صـــفا بـــه دیـــــده ها ضــــیاء تـوئی



گدا منم، خدا تـوئی امـید جـان مـا توئـی

بــه مـــــــروه و صـــــــــــفا قَــسَم بــــه ذکــــــــــــر ربـــنا قـــسم

ز درگـــهت کـــــــــــــــــــجا روم روم بـــه هــــر کـــجا تـــوئــی



گدا منم، خدا تـوئی امـید جـان مـا توئـی



خـــــــــــــــــدای مـــهربان مـــــن شـــــدی تــــــو مــــیزبان مــن

تـــــوان مــــــن، امـــــــان مـــــن بــــه جــان مــن صـــفا تــوئی



گدا منم، خدا تـوئی امـید جـان مـا توئـی



از رحــــــــــمت تـــــــــابنـــده ات بــــــده جـــــــــواب بـــــنده ات

ایـــــن بـــــــــــــنده شــــرمنده ات کـــــه غــــافر الـــخطا تــــوئـی



گدا منم، خدا تـوئی امـید جـان مـا توئـی

بیــــــــتاب و در تــــبــــم بـــــبیـن فـــــــریاد یـــــا ربـــم بـــبیــــن

لــــبیک بـــر لــــــــــبـــــم بــــبین مُـــــــجیب هــــر دعــــا تـوئـی



گدا منم، خدا تـوئی امـید جـان مـا توئـی



اِحـــــرام کـــــــــویت بــــــسته ام بــــا ایـــن دل بــــشــــــکسته ام

بـــــــــــه درگـــهت نــــــشسته ام امـــــید جـــــان مـــــــا تـــــوئی


گدا منم، خدا تـوئی امـید جـان مـا توئـی

منبع:شایت باب الحرم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پيش از اينها فكر مي كردم خدا
خانه اي دارد كنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتي از الماس و خشتي از طلا
پايه ها ي برجش از عاج و بلور
برسر تختي نشسته با غرور
ماه، برق كوچكي از تاج او
هر ستاره، پولكي از تاج او
اطلس پيراهن او، آسمان
نقش روي دامن او، كهكشان
رعد و برق شب، طنين خنده اش
سيل و توفان، نعره توفنده اش
دكمه پيراهن او، آفتاب
برق تيغ و خنجر او، ماهتاب
پيش از اينها خاطرم دلگير بود
از خدا، در ذهنم اين تصوير بود
آن خدا بي رحم بود و خشمگين
خانه اش در آسمان، دور از زمين
بود، اما در ميان ما نبود
مهربان و ساده و زيبا نبود
در دل او دوستي جايي نداشت
مهرباني هيج معنايي نداشت
هرچه مي پرسيدم، از خود، از خدا
از زمين، از آسمان، از ابرها
زود مي گفتند: اين كار خداست
پرس و جو از كار او كاري خطاست
هر چه مي پرسي، جوابش آتش است
آب اگر خوردي، عذابش آتش است
تا ببندي چشم، كورت مي كند
تا شدي نزديك، دورت مي كند
كج گشودي دست، سنگت مي كند
كج نهادي پاي، لنگت مي كند
با همين قصه، دلم مشغول بود
خوابهايم، خواب ديو و غول بود
خواب مي ديدم كه غرق آتشم
در دهان شعله هاي سركشم
در دهان اژدهايي خشمگين
برسرم باران گُرزِ آتشين
محو مي شد نعره هايم، بي صدا
در طنين خنده خشم خدا...
نيت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه مي كردم، همه از ترس بود
مثل از بركردن يك درس بود
مثل تمرين حساب و هندسه
مثل تنبيه مدير مدرسه
تلخ، مثل خنده اي بي حوصله
سخت، مثل حلّ صدها مسئله
مثل تكليف رياضي سخت بود
مثل صرف فعل ماضي سخت بود
تا كه يك شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد يك سفر
در ميان راه، در يك روستا
خانه اي ديديم، خوب و آشنا
زود پرسيدم: پدر اينجا كجاست ؟
گفت: اينجا خانة خوب خداست !
گفت: اينجا مي شود يك لحظه ماند
گوشه اي خلوت، نمازي ساده خواند
باوضويي، دست و رويي تازه كرد
با دل خود، گفتگويي تازه كرد
گفتمش: پس آن خداي خشمگين
خانه اش اينجاست ؟ اينجا، در زمين ؟
گفت: آري، خانه او بي رياست
فرشهايش از گليم و بورياست
مهربان و ساده و بي كينه است
مثل نوري در دل آيينه است
عادت او نيست خشم و دشمني
نام او نور و نشانش روشني
قهر او از آشتي، شيرين تر است
مثل قهر مهربانِِ مادر است
دوستي را دوست، معني مي دهد
قهر هم با دوست، معني مي دهد
هيچ كس با دشمن خود، قهر نيست
قهري او هم نشان دوستي است ...
تازه فهميدم خدايم، اين خداست
اين خداي مهربان و آشناست
دوستي، از من به من نزديكتر
از رگ گردن به من نزديكتر
آن خداي پيش از اين را باد برد
نام او را هم دلم از ياد برد
آن خدا مثل خيال و خواب بود
چون حبابي، نقش روي آب بود
مي توانم بعد از اين، با اين خدا
دوست باشم، دوست ، پاك و بي ريا
مي توان با اين خدا پرواز كرد
سفره دل را برايش باز كرد
مي توان در باره گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چكه چكه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صدهزاران راز گفت
مي توان با او صميمي حرف زد
مثل ياران قديمي حرف زد
مي توان تصنيفي از پرواز خواند
با الفباي سكوت آواز خواند
مي توان مثل علف ها حرف زد
بازباني بي الفبا حرف زد
مي توان در باره هر چيز گفت
مي توان شعري خيال انگيز گفت
مثل اين شعر روان و آشنا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
*بهترين دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر يک گل به او تقديم کنيد،دسته گلی تقديم تان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آبداديم، دسته گل هايش را پس بگيرد.
* اگر پيام خدا را خوب دريافت نکرديد، به «فرستنده ها» دست نزنيد، «گيرنده ها» را تنظيم کنيد.
* خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است ، تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنيم.
* خود را ارزان نفروشيم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قيمت=خدا!
* وقتی احساس غربت می کنيد، يادتان باشد که خدا همين نزديکی است.
* يادمان باشد که خدا هيچ وقت ما را از ياد نبرده است.
* کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.
* آن که خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.
* کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشتی نمی کند.
* خدا بی گناه است در پرونده نگاه تان تجديد نظر کنيد.
* ما خليفه خداييم، مثل خدا باشيم، قابل دسترس در همه جا و همه گاه.
* آن که خدا را از زندگيش سانسورکند،هميشه دچار خود سانسوری خواهد بود.
* خدا از آن کس که روزهايش بيهوده می گذرد، نمی گذرد.
* بيهوده گفته اند: تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.
* روزی که خدا همه چيز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشيد.
* برای اثبات کوری کافی است که انسان چشم های نگران خدا را نبيند.
* شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است.
* به چشم های خود دروغ نگوييم، خدا ديدنی است.
* چشم هايی که خدا را نبينند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.
* امروز از ديروز به مرگ نزديک تريم ، به خدا چطور؟
*اگراز خدا بپرسيد: کيستی؟ در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد! ما بهترين معرفخداييم، آيا اگر از ما بپرسند : کيستی؟ خدا را معرفی خواهيم کرد؟
* وقتی خدا هست ، هيچ دليلی برای نااميدی نيست.
* آسمان، چشم آبی خداست، نگران هميشه من و تو.
* خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمين خانه ندارند ، امضا کرده است.
 
بالا