مشاعرۀ سنّتی

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
این حوالی

کسی هست

که بوی تازگی می دهد عطر تنش

دستانش گرم است

و نگاهش

کاش تا همیشه برای من بماند

آری این حوالی

هنوز هم فرصت عاشقی هست

اما نیست کسی که جای تو را بگیرد

درد دارد !

وقــتـی می رود ..

و هـمه می گــویـند : دوستـت نــداشـت ...

و تــو نمـی تــوانـی بـه هـمه ثــابـت كــنی

كه هــرشـب

بــا عـاشـقانـه هــایـش خـــوابت می كـــرد !!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد دارد !

وقــتـی می رود ..

و هـمه می گــویـند : دوستـت نــداشـت ...

و تــو نمـی تــوانـی بـه هـمه ثــابـت كــنی

كه هــرشـب

بــا عـاشـقانـه هــایـش خـــوابت می كـــرد !!
دیگــر نـمی نــویسـمتــ

هــرکـس بــه چشــم هــایــم نگــــــاه کنــد

تـــو را خــواهــد خــوانـد.
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگــر نـمی نــویسـمتــ

هــرکـس بــه چشــم هــایــم نگــــــاه کنــد

تـــو را خــواهــد خــوانـد.

در کویری سوت و کور

در میان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت ازمرگ محبت مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در کویری سوت و کور

در میان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت ازمرگ محبت مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است !!!
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد؟
یا فقط باگریه های بی قرار آرام شد؟
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار؟
خسته ام از زندگی با قصه های بی شمار​
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد؟
یا فقط باگریه های بی قرار آرام شد؟
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار؟
خسته ام از زندگی با قصه های بی شمار​

رها ترین هم که باشی،دلت گاهی هوس قفسیمیکند
که نه جنسش از آهن است ونه طلا!
جنسش از عشق شاید تعهد شاید هوس!!!
رهاترین هم که باشی،گاهی دلت هوس مخالفت میکند
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کویری سوت و کور

در میان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت ازمرگ محبت مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است !!!


تو چه میفهمی حال و روز کسی را که دیگر
هیـــــــــــچ نگاهی دلش را نمی لرزاند..؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو چه میفهمی حال و روز کسی را که دیگر
هیـــــــــــچ نگاهی دلش را نمی لرزاند..؟
دیگــر نـمی نــویسـمتــ

هــرکـس بــه چشــم هــایــم نگــــــاه کنــد

تـــو را خــواهــد خــوانـد.
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگــر نـمی نــویسـمتــ

هــرکـس بــه چشــم هــایــم نگــــــاه کنــد

تـــو را خــواهــد خــوانـد.

دلخـــــوشم با غزلی
تکه نانی ، آبی
جــمله ی کــــوتاهی
یا به شـــعر نابی
و اگر باز بپرسی گــــویم:
دلخوشم با نــــفسی
حبه قندی ، چـــائی
صحبت اهل دلـــــــی
فـــارغ از هــــمهمه ی دنیـــایی..!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلخـــــوشم با غزلی
تکه نانی ، آبی
جــمله ی کــــوتاهی
یا به شـــعر نابی
و اگر باز بپرسی گــــویم:
دلخوشم با نــــفسی
حبه قندی ، چـــائی
صحبت اهل دلـــــــی
فـــارغ از هــــمهمه ی دنیـــایی..!
یادت هست ، روزی پرسیدی این جاده کجا میرود
و من سکوت کردم
دیدی !
جاده جایی نرفت
آن که رفت ، تو بودی
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادت هست ، روزی پرسیدی این جاده کجا میرود
و من سکوت کردم
دیدی !
جاده جایی نرفت
آن که رفت ، تو بودی

یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا ! کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم !
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادت هست ، روزی پرسیدی این جاده کجا میرود
و من سکوت کردم
دیدی !
جاده جایی نرفت
آن که رفت ، تو بودی
ياد قلبت باشد، يک نفر هست که چشمش به رهتدوخته بر در مانده
و شب و روز دعايش اين است زير اين سقف بلند، هر کجايي هستي، به سلامتباشي
و دلت همواره، مهو شادي و تبسم باشد ...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا ! کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم !

مهربانم اي خوب!
ياد قلبت باشد يک نفر هست که دنيايش را
همه ي هستي و رويايش را، به شکوفايي احساس تو پيوند زده
و دلش مي خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهربانم اي خوب!
ياد قلبت باشد يک نفر هست که دنيايش را
همه ي هستي و رويايش را، به شکوفايي احساس تو پيوند زده
و دلش مي خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد...
دوست داشتن ، لحظه ای ایست که بدون بیان ، در قلب یکدیگر هم را احساس کنیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به روزای بی تو عادت نکرده بودم
جزتو عشقو باهیچ کس قسمت نکرده بودم
من به دنبال نگاهی بودم

که مرا از پس ديوانگی ام ميفهميد

آرزويم اين بود

دور اما چه قشنگ

که روم تا در دروازه نور

تا شوم چيره به شفافی صبح
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به دنبال نگاهی بودم

که مرا از پس ديوانگی ام ميفهميد

آرزويم اين بود

دور اما چه قشنگ

که روم تا در دروازه نور

تا شوم چيره به شفافی صبح
حس می کنم بدون تو برباد رفته ام.....................
آرزویت ، ساکن ِ کوچه ی بن بست ، مباداهرگز ...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به دنبال نگاهی بودم

که مرا از پس ديوانگی ام ميفهميد

آرزويم اين بود

دور اما چه قشنگ

که روم تا در دروازه نور

تا شوم چيره به شفافی صبح
حس می کنم بدون تو برباد رفته ام.....................
آرزویت ، ساکن ِ کوچه ی بن بست ، مباداهرگز ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حس می کنم بدون تو برباد رفته ام.....................
آرزویت ، ساکن ِ کوچه ی بن بست ، مباداهرگز ...
ز هر عاشق رموز عشق مشنو سر عشق گل

ز مرغان چمن نتوان شنید از عندلیب اما


خورد هر تشنه لب آب از لب مردم فریب او

از آن سرچشمه من هم می*خورم گاهی فریب اما
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
ز هر عاشق رموز عشق مشنو سر عشق گل

ز مرغان چمن نتوان شنید از عندلیب اما


خورد هر تشنه لب آب از لب مردم فریب او

از آن سرچشمه من هم می*خورم گاهی فریب اما

انصاف نیست که دنیا آنقدر کوچک باشد

که آدم های تکراری را روزی صد بار ببینیم...

و آنقدربزرگ باشد....

که نتوانیم آن کسی را که میخواهیم حتی یک بار ببینیم

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انصاف نیست که دنیا آنقدر کوچک باشد

که آدم های تکراری را روزی صد بار ببینیم...

و آنقدربزرگ باشد....

که نتوانیم آن کسی را که میخواهیم حتی یک بار ببینیم
من چه خوشبين بودم

همه اش رويا بود

و خدا می داند

سادگی از ته دلبستگی ام پيدا بود
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
من چه خوشبين بودم

همه اش رويا بود

و خدا می داند

سادگی از ته دلبستگی ام پيدا بود

در آغوشم گرفتند ...

تائید و تشویقم کردند که آخر فراموشت کردم ...

دیگر تا ابد بر لبانم لبخندی تصنعی مهمان است ...

اما بین خودمان باشد ...

هنوز تنها عشقم تو هستی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در آغوشم گرفتند ...

تائید و تشویقم کردند که آخر فراموشت کردم ...

دیگر تا ابد بر لبانم لبخندی تصنعی مهمان است ...

اما بین خودمان باشد ...

هنوز تنها عشقم تو هستی

یکی عروسک کنار بالش می شود روی تخت!

یکی عروسک لب طاقچه..

یکی هم مثل من از بخت بد ،

عروسک خیمه شب بازی..!

__________________
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز

یکی عروسک کنار بالش می شود روی تخت!

یکی عروسک لب طاقچه..

یکی هم مثل من از بخت بد ،

عروسک خیمه شب بازی..!

__________________
یه شناسنامه ی تازه واسه ی خودم گرفتم
یه شناسنامه که قلبم باید عادت کنه کم کم



واسه من دیگه مهم نیست کی کجای قصه جاشه
چه کسی بدون دعوت پاش تو این ترانه واشه

دیگه یا زنگیه زنگی ,یا که نه رومیه رومی
خسته ام از این تعادل این تعادل عمومی
 

Tahmim

عضو جدید
یه شناسنامه ی تازه واسه ی خودم گرفتم
یه شناسنامه که قلبم باید عادت کنه کم کم



واسه من دیگه مهم نیست کی کجای قصه جاشه
چه کسی بدون دعوت پاش تو این ترانه واشه

دیگه یا زنگیه زنگی ,یا که نه رومیه رومی
خسته ام از این تعادل این تعادل عمومی


با یه سعر فی البداهه از خودم ادامه میدم


یکی دیوانه هست، چون من، یکی عاقل و زیباست مثل تو
یکی درد دارد، مثل من، یکی هست مسکن هر درد مثل تو
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه شناسنامه ی تازه واسه ی خودم گرفتم
یه شناسنامه که قلبم باید عادت کنه کم کم



واسه من دیگه مهم نیست کی کجای قصه جاشه
چه کسی بدون دعوت پاش تو این ترانه واشه

دیگه یا زنگیه زنگی ,یا که نه رومیه رومی
خسته ام از این تعادل این تعادل عمومی
یکــ دوستـتـــ دارمــ
حتــی ازنـوعــِـ شُـل و ولـشـــ
از جانبــِـ تــو
قـوامـ مـی بـخشـد
به وجودتـــ در دلـمــ . . .
.
.
.
کاشــ بـفهمـی!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یار کو ؟تا دل دهد در یک غمم
دوست کو ؟تا دست گیرد یک دمم
من آن فانوس خاموشم ! شب آرای فراموشم !
که رخت نور می پوشم به شوق جشن يلدايت
به ياد آرزوهايی که با هم داشتيم ای عشق پرستو می شوم
در فصل سبز آرزوهايت...
مرا با نو بهارانم رها کردی و کوچيدی کجا رفتی
که خشکيده بهاران شکوفايت؟
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آن فانوس خاموشم ! شب آرای فراموشم !
که رخت نور می پوشم به شوق جشن يلدايت
به ياد آرزوهايی که با هم داشتيم ای عشق پرستو می شوم
در فصل سبز آرزوهايت...
مرا با نو بهارانم رها کردی و کوچيدی کجا رفتی
که خشکيده بهاران شکوفايت؟

تنها به اندازه ی نم باره ای کنارم باش ،
تمام جاده های جهان را به جست و جوی نگاه تو آمده ام ،
پیاده ،
حالا بگو در این تراکم تنهایی ،
میهمان بی چراغ نمی خواهی ؟
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها به اندازه ی نم باره ای کنارم باش ،
تمام جاده های جهان را به جست و جوی نگاه تو آمده ام ،
پیاده ،
حالا بگو در این تراکم تنهایی ،
میهمان بی چراغ نمی خواهی ؟

یکی روبهی دید بی دست و پا
فرو ماند در لطف و صنع خدا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها به اندازه ی نم باره ای کنارم باش ،
تمام جاده های جهان را به جست و جوی نگاه تو آمده ام ،
پیاده ،
حالا بگو در این تراکم تنهایی ،
میهمان بی چراغ نمی خواهی ؟
یکی عروسک کنار بالش می شود روی تخت!

یکی عروسک لب طاقچه..

یکی هم مثل من از بخت بد ،

عروسک خیمه شب بازی..!

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا