این انشای منه. لطفا نمره بدید.

3ctor

عضو جدید
کاربر ممتاز
پدرم هميشه ميگويد " اين خارجيها که الکي خارجي نشده اند، خيلي کارشان درست بوده که توي خارج راهشان داده اند" البته من هم ميخواهم درسم را بخوانم؛ پيشرفت کنم؛ سيکلم را بگيرم و بعد به خارج بروم. ايران با خارج خيلي فرغ دارد. خارج خيلي بزرگتر است. من خيلي چيزها راجب به خارج ميدانم.

تازه دايي دختر عمهي پسر همسايهمان در آمريکا زندگي ميکند. براي همين هم پسر همسايهمان آمريکا را مثل کف دستش ميشناسد. او ميگويد "در خارج آدمهاي قوي کشور را اداره ميکنند" مثلن همين "آرنولد" که رعيس کاليفرنيا شده است. ما خودمان در يک فيلم ديديم که چطوري يک نفره زد چند نفر را لت و پار کرد و بعد با يک خانم... البته آن قسمتهاي بيتربيتي فيلم را نديديم اما ديديم که چقدر زورش زياد است، بازو دارد اين هوا. اما در ايران هر آدم لاغر مردني را مي گذارند مدير بشود. خارجيها خيلي پر زور هستند و همهشان بادي ميل دينگ کار ميکنند. همين برجهايي که دارند نشان ميدهد که کارگرهايشان چقدر قوي هستند و آجر را تا کجا پرت کردهاند.

ما اصلن ماهواره نداريم. اگر هم داشته باشيم؛ فقط برنامههاي علمي آن را نگاه ميکنيم. تازه من کانالهاي ناجورش را قلف کردهام تا والدينم خداي نکرده از راه به در نشوند. اين آمريکاييها بر خلاف ما آدمهاي خيلي مهرباني هستند و دائم همديگر را بقل ميکنند و بوس ميکنند. اما در فيلمهاي ايراني حتا زن و شوهرها با سه متر فاصله کنار هم مينشينند که به نظر من همين کارها باعث شده که آمار تلاغ روز به روز بالاتر بشود. در اينجا اصلن استعداد ما کفش نميشود و نخبههاي علمي کشور مجبور ميشوند فرار مغزها کنند. اما در خارج کفش ميشوند. مثلاً اين "بيل گيتس" با اينکه اسم کوچکش نشان ميدهد که از يک خانوادهي کارگري بوده اما تا ميفهمند که نخبه است به او خيلي بودجه ميدهند و او هم برق را اختراع ميکند. پسر همسايهمان ميگويد اگر او آن موقع برق را اختراع نکرده بود؛ شايد ما الان مجبور بوديم شبها توي تاريکي تلويزيون تماشا کنيم.

من شنيدهام در خارج دموکراسي است. ولي ما نداريم. اگر اينجا هم دموکراسي ميشد چقدر خوب ميشد. آنوقت "محمدرضا گلذار" رعيس جمهور ميشد و "مهناز افشار " هم معاون اولش ميشد. شايد "آميتا پاچان" و "شاهرخ خان" را هم دعوت ميکرديم تا وزير بشوند. خيلي خوب ميشد. ولي سد افصوث و دريق که نميشود.

از نظر فرهنگي ما ايرانيها خيلي بيجمبه هستيم. ما خيلي تمبل و تنپرور هستيم و حتي هفتهاي يک روز را هم کلاً تعطيل کردهايم. شايد شما ندانيد اما من خودم ديشب از پسر همسايهمان شنيدم که در خارج جمعهها تعطيل نيست. وقتي شنيدم نزديک بود از تعجب شاخدار شوم. اما حرفهاي پسر همسايهمان از بي بي سي هم مهمتر است.

ما ايرانيها ضاتن آي کيون پاييني داريم. مثلن پدرم هميشه به من ميگويد "تو به خر گفتهاي زکي". ولي خارجيها تيز هوشان هستند. پسر همسايهمان ميگفت در آمريکا همه بلدند انگليسي صحبت کنند، حتا بچه کوچولوها هم انگليسي بلدند. ولي اينجا متعسفانه مردم کلي کلاس زبان ميروند و آخرش هم بلد نيستند يک جملهي ساده مثل I lav u بنويسند. واقعن جاي تعسف دارد.
اين بود انشاي من.




نمره یادتون نره :w42:
 

درکه

عضو جدید
مرسی عالی بود 19.75 خوبه می دونی چرا چون یه استاد داریم می گه 20گرفتن مانع پیشرفت انسان میشه
 

Azade-TFT

عضو جدید
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآفرین......
19
آخه استادای ما میگن فقط خودشووووون بیستن!!
 

""elahe""

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای پسره ی بییییی تربیت...گردن بابات میندازی تازه؟؟؟
اخراجی شما...
 

manochehri_s

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی عالی بود..کلی خندیدم..مرسی..از نظر انشابهت20 میدم ولی ازنظر املا بهت 9میدم چون غلط املایی زیاد داشتی:D
 

میهن دار

عضو جدید
پدرم هميشه ميگويد " اين خارجيها که الکي خارجي نشده اند، خيلي کارشان درست بوده که توي خارج راهشان داده اند" البته من هم ميخواهم درسم را بخوانم؛ پيشرفت کنم؛ سيکلم را بگيرم و بعد به خارج بروم. ايران با خارج خيلي فرغ دارد. خارج خيلي بزرگتر است. من خيلي چيزها راجب به خارج ميدانم.

تازه
دايي دختر عمه ي پسر همسايهمان در آمريکا زندگي ميکند. براي همين هم پسر همسايهمان آمريکا را مثل کف دستش ميشناسد. او ميگويد "در خارج آدمهاي قوي کشور را اداره ميکنند" مثلن همين "آرنولد" که رعيس کاليفرنيا شده است. ما خودمان در يک فيلم ديديم که چطوري يک نفره زد چند نفر را لت و پار کرد و بعد با يک خانم... البته آن قسمتهاي بيتربيتي فيلم را نديديم اما ديديم که چقدر زورش زياد است، بازو دارد اين هوا. اما در ايران هر آدم لاغر مردني را مي گذارند مدير بشود. خارجيها خيلي پر زور هستند و همهشان بادي ميل دينگ کار ميکنند. همين برجهايي که دارند نشان ميدهد که کارگرهايشان چقدر قوي هستند و آجر را تا کجا پرت کردهاند.

ما اصلن ماهواره نداريم. اگر هم داشته باشيم؛ فقط برنامههاي علمي آن را نگاه ميکنيم. تازه من کانالهاي ناجورش را قلف کردهام تا والدينم خداي نکرده از راه به در نشوند. اين آمريکاييها بر خلاف ما آدمهاي خيلي مهرباني هستند و دائم همديگر را بقل ميکنند و بوس ميکنند. اما در فيلمهاي ايراني حتا زن و شوهرها با سه متر فاصله کنار هم مينشينند که به نظر من همين کارها باعث شده که آمار تلاغ روز به روز بالاتر بشود. در اينجا اصلن استعداد ما کفش نميشود و نخبههاي علمي کشور مجبور ميشوند فرار مغزها کنند. اما در خارج کفش ميشوند. مثلاً اين "بيل گيتس" با اينکه اسم کوچکش نشان ميدهد که از يک خانوادهي کارگري بوده اما تا ميفهمند که نخبه است به او خيلي بودجه ميدهند و او هم برق را اختراع ميکند. پسر همسايهمان ميگويد اگر او آن موقع برق را اختراع نکرده بود؛ شايد ما الان مجبور بوديم شبها توي تاريکي تلويزيون تماشا کنيم.

من شنيدهام در خارج دموکراسي است. ولي ما نداريم. اگر اينجا هم دموکراسي ميشد چقدر خوب ميشد. آنوقت "محمدرضا گلذار" رعيس جمهور ميشد و "مهناز افشار " هم معاون اولش ميشد. شايد "آميتا پاچان" و "شاهرخ خان" را هم دعوت ميکرديم تا وزير بشوند. خيلي خوب ميشد. ولي سد افصوث و دريق که نميشود.

از نظر فرهنگي ما ايرانيها خيلي بيجمبه هستيم. ما خيلي تمبل و تنپرور هستيم و حتي هفتهاي يک روز را هم کلاً تعطيل کردهايم. شايد شما ندانيد اما من خودم ديشب از پسر همسايهمان شنيدم که در خارج جمعهها تعطيل نيست. وقتي شنيدم نزديک بود از تعجب شاخدار شوم. اما حرفهاي پسر همسايهمان از بي بي سي هم مهمتر است.

ما ايرانيها ضاتن آي کيون پاييني داريم. مثلن پدرم هميشه به من ميگويد "تو به خر گفتهاي زکي". ولي خارجيها تيز هوشان هستند. پسر همسايهمان ميگفت در آمريکا همه بلدند انگليسي صحبت کنند، حتا بچه کوچولوها هم انگليسي بلدند. ولي اينجا متعسفانه مردم کلي کلاس زبان ميروند و آخرش هم بلد نيستند يک جملهي ساده مثل I lav u بنويسند. واقعن جاي تعسف دارد.
اين بود انشاي من.




نمره یادتون نره :w42:
کلا 20.
آورین آورین
دایی دختر عمه پسر همسایه...:w25::w15::w29:
 

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عزیز شما اصلا تو دوره دبستان درس انشا رو گذروندی، اصلا دوره دبستان رو گذروندی، اخه این چه انشایه نوشتی، اخه من بهت چی بگم، چیه نکنه واسه این شاهکار نمره هم می خواهی؟
جلسه بعد با بزرگترت میای تا تکلیفت رو روشن کنیم.
برای تکلیف جلسه بعد هم یک بار از تصمیم کبری و حسین فهمیده و یک بار هم از رابطه کبری باحسین فهمیده می نویسی.
 

3ctor

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیز شما اصلا تو دوره دبستان درس انشا رو گذروندی، اصلا دوره دبستان رو گذروندی، اخه این چه انشایه نوشتی، اخه من بهت چی بگم، چیه نکنه واسه این شاهکار نمره هم می خواهی؟
جلسه بعد با بزرگترت میای تا تکلیفت رو روشن کنیم.
برای تکلیف جلسه بعد هم یک بار از تصمیم کبری و حسین فهمیده و یک بار هم از رابطه کبری باحسین فهمیده می نویسی.
:surprised:
 

Similar threads

بالا