دریاب دمی که با طرب میگذرد.اين قافله ي عمرعجب مي گذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد.اين قافله ي عمرعجب مي گذرد
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند، وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادندساقي غم فرداي حريفان چه خوري==پيش ارپياله راكه شب مي گذرد
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند، وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
د بده!
عوضش آهنگ تابستون خیلی شادی آور بود.........."تابستونه وقت شادی و خنده بچه ها توی کوچه گرم بازی مثل چندتا پرنده"شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.
کجاش قشنگه؟ پسر باید بند کفشاشو خودش ببنده تا مرد بار بیاد نه اینکه به امید مامانش باشه!
من که عمراً بند کفشای پسرمو ببندم! اصلا کفش چسبی براش میخرم که بند نداشته باشه!
تو این دوره زمون کسی کسی رو نجات نمیده مگر اینکه یه پولیتوش باشهدوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند، وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
د بده!
ممنون واقعا یه چیزایی تازه یادم اومد..مثل اون امتحانی که اگه 3نفربودیم باید میرفتیم زیرمیز...من همیشه جر میزدم...یا اینکه کف بازی میکردیم..یا ابخوریا خیلی چیزای دیگه...چه خوبه ایام بچگی اونوقتها دوست داشتیم بزرگ شیم نمیدونستیم که بزرگ که شدیم حسرت شادی های اون موقع رو میخوریم
سلاااااااااااااااااااااااااااام شیخ چگونه اید؟؟؟؟
چرا مگر در بزرگ سالی نمیتوان شاد بود که بدین سان نوشته اید
سلام..ما حالواحوال چندان بدی نداریم..شماچگونه اید؟؟؟؟
چرا اما شادی دوران کودکی چیز دیگریت آدم مشکلات را حس نکرده وبی دغدغه شادی میکند...حال انکه ما اگرهم شادباشیم همراه با مشکلات است چه اندک چه بسیار
دورد خداوند بر تو باد با این سخنانتمانیز خوبیم به لطف شما .....
اما شیخ شیرینی شادی و خوشی به همین تلخ کامی هایش است
اگر که همه چیز بر وفق مرادمان بود که دیگر زندگی هیچ رنگ و بوی نداشت...
مانیز خوبیم به لطف شما .....
اما شیخ شیرینی شادی و خوشی به همین تلخ کامی هایش است
اگر که همه چیز بر وفق مرادمان بود که دیگر زندگی هیچ رنگ و بوی نداشت...
آری..حق باشماست..اما گاهی اوقات توانایی تحمل مشکلات را نداریم...من نیز دوران کودکی ام راترجیح میدهم
چرا من برعکس شماها دوران کودکیم را به حال ترجیح نمیدم :-؟ :-؟ :-؟
چرا من برعکس شماها دوران کودکیم را به حال ترجیح نمیدم :-؟ :-؟ :-؟
خوش به سعادتتاناما من حاظر نیستم دوباره این مسیر آمده را طی کنم....
آه شیخ کلی راه آمده ایم و کلی راه نیز در پیش داریم. من جهد میکنم از راه مانده لذت برم تا آنکه به گذشته بیندیشم ...
خوش به سعادتتان
ما نیز کوکی خوبی را گذرانیده ام ، اما بسی زیاد در ذهنمان سن 20 الی 30 سال خوش میدرخشد و آرزوهایم متعلق به این زمان است و اگر آرزوهایم یاری کنند آنها را تا بعد 30 سال و الی آخر ادامه خواهم داد تا متعلق به یک دوره خاص نباشد تا از آن فقط یک خاطره بر جا بماند ....من دوران کودکی باحالی داشته ام
اما از اکنونی که در آنم راضیم و از خاطرات گذشته ام دل شاد .....
ما نیز کوکی خوبی را گذرانیده ام ، اما بسی زیاد در ذهنمان سن 20 الی 30 سال خوش میدرخشد و آرزوهایم متعلق به این زمان است و اگر آرزوهایم یاری کنند آنها را تا بعد 30 سال و الی آخر ادامه خواهم داد تا متعلق به یک دوره خاص نباشد تا از آن فقط یک خاطره بر جا بماند ....
شما اسمتون داریوش نیست ؟آرزوهایتان مستجاب و ایام بکامتان باد.............
شما اسمتون داریوش نیست ؟
ما را دوستان مرید صدا میزنند...
اما ما را پدر جواد نامید.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
یادش بخیر...بچه که بودیم...!!!!! | گفتگوی آزاد | 8 | ||
یادش بخیر ما بچه بودیم.............................. | گفتگوی آزاد | 13 | ||
یادش بخیر... | گفتگوی آزاد | 40 | ||
اون روزا یادش بخیر ؛ چه روزای قشنگی بود ... | گفتگوی آزاد | 3 | ||
اون روزا یادش بخیر ؛ چه روزای قشنگی بود ... | گفتگوی آزاد | 3 |