راهنمایی و مطالعه گروهی کارشناسی ناپیوسته معماری

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mehmari

عضو جدید
سلام . به منم میگفتی منم میومدم دیگه .
بازم میگفت مهندس دست نزن ؟؟ کیا قبول شده بودن ؟؟؟
گفت خانم مهندس درو ببند برو بیرون جلسه بعد بیا ... خانومه هم نا اشنا ... تعجب میکرد...
مام هرهر
افتادم تو هچل مجتمع داد تری دی کنم
تا فردا 11 اونم
 

nafise001

عضو جدید
از بچه ها کیا بودن ؟؟؟ اسمی بگو
اکامی سلام دادما!!!!!!!!!!!
 

mehmari

عضو جدید
شما تازه اومدین؟؟؟؟؟؟؟؟
همه منو اینجا میشناسنا!!!!!!!!!!!:redface:
من اراک قبولیدم.
نه تازه که نه! به تاریخ نگا کنین خوب!
موفق باشین
اکامی جون جونم برات بگه سرابی بهمنیار حیدر حسن زاده از خانما کمن هیچکدوم از دانشگاه خودمون نیستن!
چه خبر از شما نیستیااااا
 

okami2

عضو جدید
نه تازه که نه! به تاریخ نگا کنین خوب!
موفق باشین
اکامی جون جونم برات بگه سرابی بهمنیار حیدر حسن زاده از خانما کمن هیچکدوم از دانشگاه خودمون نیستن!
چه خبر از شما نیستیااااا

مرتضی و افشین هم تویه اون کلاس بودن ؟؟ ای بابا دلم گرفت :(
 

nafise001

عضو جدید
نه تازه که نه! به تاریخ نگا کنین خوب!
موفق باشین
اکامی جون جونم برات بگه سرابی بهمنیار حیدر حسن زاده از خانما کمن هیچکدوم از دانشگاه خودمون نیستن!
چه خبر از شما نیستیااااا
آهااااااااااا.
من اولا خیلی سر میزدم ولی این روزا درگیر خوابگاهو ثبت نام بودم کمتر اومدم.:redface:
 

mehmari

عضو جدید
مرتضی و افشین هم تویه اون کلاس بودن ؟؟ ای بابا دلم گرفت :(
افشین بود مرتضی نبود
راستی به استاد یوسف گفتم میخاییم بیایم کلاست گفت جا نداریم بعد کلاس باش دفتر بودم گفت بیا نمیدونم چرا پیش بابک نگفت...
منم همینطور!!!! ولی دلم بیشتر گرفت اونجا ... اخه همه قریبن
 

okami2

عضو جدید
ممنون خوبم.
یه زمانی که نازمعمار بود ما برو و بیایی داشتیما....

نازییییییییییییی کجاییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الان هم برو بیا داری. راستی میگم تو یه زمانی ناراحت بودی دانشگات شبیه خونست . دانشگاه مارو میدیدی چی میگفتی ؟؟ دانشگاه اول ما یه خونه 2 طبقه بود . ولی بهترین لحظه ها رو اونجا داشتیم یادش بخیر . مگه نه مهمار ؟
 

okami2

عضو جدید
افشین بود مرتضی نبود
راستی به استاد یوسف گفتم میخاییم بیایم کلاست گفت جا نداریم بعد کلاس باش دفتر بودم گفت بیا نمیدونم چرا پیش بابک نگفت...
منم همینطور!!!! ولی دلم بیشتر گرفت اونجا ... اخه همه قریبن

این قریب شما بیشتر یعنی نزدیک . غریبن مجید جان :D
من میخوام برم کلاس استاد یحیوی :)
 

mehmari

عضو جدید
داداشی رفتم اساطیر از شنبه کلاسا شروع میشه ایشالا
فردا میرم سبلان خواستی بیا
 

mehmari

عضو جدید
الان هم برو بیا داری. راستی میگم تو یه زمانی ناراحت بودی دانشگات شبیه خونست . دانشگاه مارو میدیدی چی میگفتی ؟؟ دانشگاه اول ما یه خونه 2 طبقه بود . ولی بهترین لحظه ها رو اونجا داشتیم یادش بخیر . مگه نه مهمار ؟
آره مخصوصا ساختمون قبلی
نفیسه خانم یه کریدور داشت مثل بازار سرپوشیده (راسته) تازه حیاط نداشت آنتراکتا همه جمع میشدیم تو همین راسته
 

nafise001

عضو جدید
الان هم برو بیا داری. راستی میگم تو یه زمانی ناراحت بودی دانشگات شبیه خونست . دانشگاه مارو میدیدی چی میگفتی ؟؟ دانشگاه اول ما یه خونه 2 طبقه بود . ولی بهترین لحظه ها رو اونجا داشتیم یادش بخیر . مگه نه مهمار ؟
اکامی افتضاح بود آخه.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا