تخصص، زمان، همکاری



با اینکه انتظار داشتم سوالم رو جدی بگیرید و دقیق جواب بدین ولی خوب ظاهرا خودم باید جواب سوالم رو بدم

1- برای دوره کارشناسی حدود چهار الی شش سال سال عمر و هر سال حدود سه میلیون

تومن هزینه با هزینه های رفت و امد و خوابگاه و خورد و خوراک و ازمایشگاه و دانشگاه و غیره ......

2- برای دوره ارشد حدود دو الی سه سال عمر و هر سال سه الی چهار میلیون تومن هزینه

3- برای دوره دکترا بسته به کشور و نوع دانشگاه زمان از دو الی چهار سال عمر و هر سال از ده الی پنجاه میلیون تومن هزینه

چیزی که براتون توضیح میدم خودم توی دوبی دیده ام و اگر نمیدیدم باور نمیکردم!

شاید باور کردنش یه کم سخت باشه ولی چون وجود داره و ایرانیهائی استفاده کرده اند

بنابر این عملی هست !

1- در کمتر از دو ماه با هزینه بیست تا سی میلیون تومن که میتوانید مثلا پنج نفر باشید

و هر نفری چهار پنج میلیون تومن هزینه کنید و یک شرکت مهندسین مشاور در دوبی تاسیس کنید

و اقامت امارات گرفته و با ان اقامت به راحتی به کشورهایی مانند کانادا امریکا و انگلیس و غیره مسافرت کنید.

2- با هزینه کمتر از یک میلیون تومن و در کمتر از دو هفته از یک سری دانشگاههای اینترنتی

مدرک ارشد و یادکترا در رشته مورد نظرتان خریداری کنید که شاید تایید انها در ایران

در وزارت علوم یه کم سخت باشد ولی در دوبی ایرانیهائی دیده ام که با ان مدرک

خیلی کارها انجام داده اند. و بعد از ان فرصت دارید با مطالعه و کسب تجربه

توان علمی و فنی تان را ارتقاء بدهید بدون اینکه برای نوشتن پایان نامه به استادی و یا دانشگاهی التماس کنید.

3- با هزینه حدود سی میلیون تومان که میتوانید هزینه ان را بین پنج نفر تقسیم کنید

تا هر نفر متوسط پنج شش میلیون تومن هزینه بگزارید

و با ان هزینه میتوانید مجوز تاسیس یک دانشگاه خصوصی در دوبی بگیرید

و ساختمان آموزشی مرکز دانشگاهی دهککده دانش دوبی را به صورت

ساعتی برای دانشجویانتان اجاره کرده و هر وقت کلاس درس دارید

اجاره بدهید و هر وقت کلاس درس ندارید اجاره پرداخت نکنید

و در نتیجه با ماهیانه مبلغ کمی که از دانشجویان میگیرید

صاحب ساختمان دانشگاه با استانداردهای بین المللی شوید

و از رشته های مختلف برای دوره های مهندسی و ارشد و دکترا دانشجو جذب نمائید!

در حالی که برای گرفتن مجوز تاسیس دانشگاه خصوصی توی تهران که غیر ممکنه و توی شهرستان باید حدود

یک میلیارد تومن سرمایه اولیه داشته باشین تا وزارت علوم بهتون مجوز بده!

و تازه کلی شما رو زیر ذره بین میزاره! و گیر میده!

4- بانکهائی مانند بانک راس الخیمه دوبی توی لینک زیر

http://rakbank.ae/rakbank/businessbanking/rakfinanceloan.jsp

به صراحت نوشته اند که برای شرکتهای تاسیس شده در دوبی تا سقف یک میلیون درهم

یعنی حدود سیصد میلیون تومن وام بدون وثیقه و بدون ضامن میدهند.

من زمانی که توی دوبی بودم باهاشون صحبت کردم و گفتند که اگر شش ماه

گردش حساب داشته باشیم و یک طرح توجیهی خوب تهیه کنیم انها وام را حاضرند پرداخت کنند.

در صورت انجام مراحل فوق شما رئیس خودتون میشین و برای خودتون کار میکنین

توی مصرف عمرتون صرفه جوئی میکنین

و پولتون هم در کمتر از شش ماه با گرفتن وام از بانک به خودتون بر میگرده.

یک سابقه مدیریت یک دانشگاه و شرکت خارجی رو به دست میارین

و فرصتهای زیادی به روی شما باز میشه

شما امکان خرید خانه در اقساط بیست ساله با سالیانه سه و نیم درصد و یا خرید

ماشینهای اخرین مدل با ماهیانه دویست سیصد هزار تومن را به دست میارید

و از بالاترین استانداردهای زندگی بهره مند میشین!

شما نه تنها سالهای زیادی از عمرتون رو صرفه جوئی میکنین

بلکه هزینه ای که برای تحصیل میکنید را نیز به جای پرداخت دو برابر چند برابر کمتر هزینه پرداخت میکنید.

برای خودتون میتونید از ازمایشگاهها و اساتیدی که برای شرکت مهندسین مشاور و یا دانشگاه خصوصی تان

استخدام میکنید بهترین مطالب را یاد بگیرید! بدون اینکه برای گرفتن نمره نگران باشید!

به نظر تون اینجوری زندگی زیبا نیست؟

ولی حیف که زمانی که تازه شروع کرده بودم کسی نبود که این تجربه رو

به من یاد بده و عمر و هزینه زیادی دادم تا این تجربه رو یاد بگیرم! :cry:

 
آخرین ویرایش:

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز



اگر راهی باشه که در کمتر از یک سال شما بتونید :

1- اقامت یک کشور مناسب خارجی رو بگیرید
2- مدرک دکترا و فوق لیسانس بگیرید
3- یک رزومه و سابقه خوب برای خودتون ایجاد کنید
4- یک دانشگاه خصوصی برای خودتون داشته باشید که اونجا تدریس کنید
5- یک شرکت مهندسین مشاور داشته باشید که اونجا برای شرکتهای بزرگ مشاوره بدید
6- چند تا بانک با شما همراه باشند که هر وقت پروژه و یا بودجه ای نیاز داشتید در اختیارتون بزارن
7- ماهیانه حد اقل ده میلیون تومن حقوق داشته باشید.
و خیلی چیزهای دیگه....

شما برای این شرایط حاضرین فقط شهریه ای که توی دانشگاه پرداخت خواهید کرد را پرداخت کنید؟
یا حتی دو برابرش رو حاضرید پرداخت کنید؟

عنوان تاپیکی که ایجاد کرده اید را به دقت مرور کنید!
نوشته شده زمان ، تخصص همکاری!

یعنی برای صرفه جوئی در زمان و عمر و کسب تخصص حاضرید بهای اون رو بدید یا مثل بقیه میخواین توی خواب ببینین؟

حاضرین بهای رنج و سختی درس خواندن رو یک جا بدین و عمرتون و رنج و سختی درس خواندن رو توی جیبتون نگه دارین؟



من که گفتم زمان لازمه
شما باور نکردید
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی شه گفت غربزده... بیشتر می خوام بگم تلخ
یه جاهایی رو احساس می کردم تو عصبانیت نوشته :D
ولی درکل فکر می کنم نگاه متفاوتتری به قضایا داره...
نگاههای مختلف گرچه که تلخ، می ارزه به اشکالاتش
بالاخره یه جایی ما ایرانیها باید ایرادات کارمونو بپذیریم
این دو جمله رو که نوشتم : اولی به خاطر اینکه احساس می کنم یه جورایی کلیت کتاب بدون عصبانیت توش هست و دومی که نگاه یک بیگانه به فرهنگ ما تو یه برهه مهم تاریخی رو نشون می ده... اهمیتشون برام ازین جهت بود...
.

:D
بالاخره یکی منو درک کرد....
من اصلا نمی دونم چرا تحصیلاتم تو این زمینه نبود...
گرچه اگه اینو می رفتم باز حسرت معماری به دلم می موند :D

من همیشه درکت میکنم
اما تو قدر نمیدونی
 
شما کتاب جامعه شناسی نخبه کشی رو خواندید

حالا من میخوام یک کارگاه عملی جامعه شناسی نخبه کشی براتون بزارم


میخوام ببینم واقعا برای ظلم و عدالت تفاوت قائلید و یا سکوت میکنید؟

من یک شخصی هستم که توی زندگی به خاطر عدم همکاری با رشوه خواران و سیاست بازان

ضربه های زیادی از مدعیان اسلام در داخل حکومت اسلامی دیده ام.

چون اینجا برای مطرح کردن خودم نیامده ام نمیخوام زیاد از خودم توضیح بدم که نخبه هستم یا نه!

چون هدفم در زندگی انجام وظیفه هست نه خود نمائی و عرض اندام کردن در جامعه!

ولی وجدانا یک فردی مثل من که برای ده میلیون نفر طرح اشتغال زائی داشته باشه

و از فناوری نسل جدید هسته ای تا تولید هواپیماهای مختلف تا خودروهائی که

با سوخت اب به جای بنزین کار میکنند

و طرح شهر جدید پایتخت پزشکی جهان که سالها روی انها وقت و عمر گذاشته ام تا در ایران شهری

به نام پایتخت پزشکی جهان ساخته بشه و از تمامی دنیا مردم برای درمان

به این شهر بیایند و از نسل جدید تجهیزات پزشکی در این شهر به مردم کره زمین خدمات داده بشه!

وجدانا با این کارها من لایق ان هستم که بهم بگویند روانی هستم و باید به روان پزشکی مراجعه کنم


و در تیمارستان بستری بشم؟

توی تاپیک زیر من امدم به چند نفر راهنمائی کنم تا


یک کسب و کار درست و حسابی برای خودشان راه بیاندازند

و چون عده ای باور کردن پیشنهادات من براشون مشکل بود


امدم و بخشی از رزومه و سوابقم رو نوشتم

و عده ای بهم برچسب روانی و دیوانه زدند

یعنی یه جوری ترور شخصیتی

امروز خیلی دلم گرفته :cry:

این تاپیک رو بعنوان کار عملی جامعه شناسی نخبه کشی بخونید و خودتون قضاوت کنید:


http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/283926


در ضمن عرض کنم که من در خارج و داخل ایران شرکت دارم

و در حال طراحی روی سرمایه گذاری یک پالایشگاه خصوصی هستم.

چون تخصص من شیمی و نفت نیست اومدم این سایت یه کم درس بخونم


و هدفم پیدا کردن چند تا دوست برای بالا بردن اطلاعاتم در زمینه شیمی و نفت بود.


در مقابل کسب اطلاعات خیلی با ارزشی که معمولا توی پروژه های نفت و پتروشیمی صدها میلیارد تومن

ارزش داره خواستم تجربه های خودم رو در اختیار چند دوست مثل شما بزارم

تا برای خودتون زندگی بهتری بسازید. :cry:

حالا با این نیت و هدف وجدانا اینجوری ادمی مثل من رو با اون همه سوابق

و تلاشی که برای کشورم کرده ام ترور شخصیتی کردن کار درستیه؟
:cry:

من به خاطر ارزش گذاشتن به تاپیک شما کل هزار و خورده ای پست شما رو توی این تاپیک خوندم


ازتون میخوام چند صفحه پست توی اون تاپیکم رو بخونین و بهم بگین کجای کارم ایراد داشت که

توی زندگی ام همه مردم اینجوری با من برخورد کنند؟

ایا زیادی دانستن و به مردم از کارهای بزرگ گفتن اینقدر جرم هست که من باید تحمل کنم؟ :cry:

مطمئن باشید هنوز هم ادمهائی هستند که دنبال کشتن نخبگان جامعه خودشون هستند!
 
آخرین ویرایش:

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما کتاب جامعه شناسی نخبه کشی رو خواندید

حالا من میخوام یک کارگاه عملی جامعه شناسی نخبه کشی براتون بزارم

میخوام ببینم واقعا برای ظلم و عدالت تفاوت قائلید و یا سکوت میکنید؟

من یک شخصی هستم که توی زندگی به خاطر عدم همکاری با رشوه خواران و سیاست بازان
ضربه های زیادی از مدعیان اسلام در داخل حکومت اسلامی دیده ام.
چون اینجا برای مطرح کردن خودم نیامده ام نمیخوام زیاد از خودم توضیح بدم که نخبه هستم یا نه!
چون هدفم در زندگی انجام وظیفه هست نه خود نمائی و عرض اندام کردن در جامعه!
ولی وجدانا یک فردی مثل من که برای ده میلیون نفر طرح اشتغال زائی داشته باشه
و از فناوری نسل جدید هسته ای تا تولید هواپیماهای مختلف تا خودروهائی که با سوخت اب به جای بنزین کار میکنند و طرح شهر جدید پایتخت پزشکی جهان که سالها روی انها وقت و عمر گذاشته ام تا در ایران شهری
به نام پایتخت پزشکی جهان ساخته بشه و از تمامی دنیا مردم برای درمان به این شهر بیایند و از نسل جدید تجهیزات پزشکی در این شهر به مردم کره زمین خدمات داده بشه!

وجدانا با این کارها من لایق ان هستم که بهم بگویند روانی هستم و باید به روان پزشکی مراجعه کنم
و در تیمارستان بستری بشم؟

توی تاپیک زیر من امدم به چند نفر راهنمائی کنم تا
یک کسب و کار درست و حسابی برای خودشان راه بیاندازند

و چون عده ای باور کردن پیشنهادات من براشون مشکل بود
امدم و بخشی از رزومه و سوابقم رو نوشتم
و عده ای بهم برچسب روانی و دیوانه زدند
یعنی یه جوری ترور شخصیتی
امروز خیلی دلم گرفته :cry:

این تاپیک رو بعنوان کار عملی جامعه شناسی نخبه کشی بخونید و خودتون قضاوت کنید:

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/283926

در ضمن عرض کنم که من در خارج و داخل ایران شرکت دارم و در حال طراحی روی سرمایه گذاری یک پالایشگاه خصوصی هستم. چون تخصص من شیمی و نفت نیست اومدم این سایت یه کم درس بخونم

و هدفم پیدا کردن چند تا دوست برای بالا بردن اطلاعاتم در زمینه شیمی و نفت بود.
در مقابل کسب اطلاعات خیلی با ارزشی که معمولا توی پروژه های نفت و پتروشیمی صدها میلیارد تومن
ارزش داره خواستم تجربه های خودم رو در اختیار چند دوست مثل شما بزارم تا برای خودتون زندگی
بهتری بسازید. :cry:

حالا با این نیت و هدف وجدانا اینجوری ادمی مثل من رو با اون همه سوابق و تلاشی که برای کشورم کرده ام ترور شخصیتی کردن کار درستیه؟ :cry:

من به خاطر ارزش گذاشتن به تاپیک شما کل هزار و خورده ای پست شما رو توی این تاپیک خوندم
ازتون میخوام چند صفحه پست توی اون تاپیکم رو بخونین و بهم بگین کجای کارم ایراد داشت که
توی زندگی ام همه مردم اینجوری با من برخورد کنند؟ ایا زیادی دانستن و به مردم از کارهای بزرگ گفتن اینقدر جرم هست که من باید تحمل کنم؟ :cry:

مطمئن باشید هنوز هم ادمهائی هستند که دنبال کشتن نخبگان جامعه خودشون هستند!

میشه یک پیشنهاد بدم؟؟؟
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
چیز خاصی نیست
فقط پستهاتون خیلی طولانی ان
مطالعه اشون با این فاصله خط و این حجم کلمه خیلی دشواره
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است برای آن زمان که دوستان

درد بی همزمانی را

در دریای بی همتای همدلی

محو می کردند
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب آرامی بود

می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

:با خودم می گفتم

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ
!!!

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند



زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم.



زنده یاد سهراب سپهری
 
احساس خوبی توی این تاپیک دارم

از بین کتابهای مختلفی که روی اونها کار کرده ام

سه تای اونها غیر فنی هستند و به زندگی و فلسفه و عرفان و دین و دنیای فیزیکی و غیر فیزیکی مربوط میشند.

از این سه تا کتاب یکی رو خودم گرد اوری و تالیف کرده ام و دو تای دیگه رو با کمک دوستان ترجمه کرده ایم.

از دو هزار کتابی که توی کل عمرم خوانده ام خلاصه و چکیده دو هزار کتاب توی این سه کتاب هست.

یکی مال یک نویسنده امریکائی هست

یکیدیگه مال نویسنده استرالیائی

و سومی که اشنائی و در سطح مبتدی هست رو خودم با کمک دوستان مختلف گرد اوری کرده ام.

حوصله دارید تقدیم کنم بخونید؟

مطمئن باشید زندگیتون خیلی بیشتر از اونی که فکر میکنید متحول میشه!

وارد دنیای جدیدی میشین که تمامی نداره و لحظاتی در زندگی تجربه میکنین که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردین!

البته با تمریناتش!

بدون تمرین هم دید و نگرش شما به خلقت دگرگون میشه و ادمی میشین که همه اطرافیان کاملا از تغییر رفتار شما شگفت زده میشند.

تقدیم کنم؟
 

nmd

عضو جدید
احساس خوبی توی این تاپیک دارم

از بین کتابهای مختلفی که روی اونها کار کرده ام

سه تای اونها غیر فنی هستند و به زندگی و فلسفه و عرفان و دین و دنیای فیزیکی و غیر فیزیکی مربوط میشند.

از این سه تا کتاب یکی رو خودم گرد اوری و تالیف کرده ام و دو تای دیگه رو با کمک دوستان ترجمه کرده ایم.

از دو هزار کتابی که توی کل عمرم خوانده ام خلاصه و چکیده دو هزار کتاب توی این سه کتاب هست.

یکی مال یک نویسنده امریکائی هست

یکیدیگه مال نویسنده استرالیائی

و سومی که اشنائی و در سطح مبتدی هست رو خودم با کمک دوستان مختلف گرد اوری کرده ام.

حوصله دارید تقدیم کنم بخونید؟

مطمئن باشید زندگیتون خیلی بیشتر از اونی که فکر میکنید متحول میشه!

وارد دنیای جدیدی میشین که تمامی نداره و لحظاتی در زندگی تجربه میکنین که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردین!

البته با تمریناتش!

بدون تمرین هم دید و نگرش شما به خلقت دگرگون میشه و ادمی میشین که همه اطرافیان کاملا از تغییر رفتار شما شگفت زده میشند.

تقدیم کنم؟

حتما
خوشحال میشیم
 
بقیه دوستان هم بیان و اعلام امادگی کنند کتابها رو همینجا میزارم تا شروع بخ خواندن کنین.

و خودم اینجا به بحث و تفسیر کتاب هم در خدمتم. :)
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
احساس خوبی توی این تاپیک دارم

از بین کتابهای مختلفی که روی اونها کار کرده ام

سه تای اونها غیر فنی هستند و به زندگی و فلسفه و عرفان و دین و دنیای فیزیکی و غیر فیزیکی مربوط میشند.

از این سه تا کتاب یکی رو خودم گرد اوری و تالیف کرده ام و دو تای دیگه رو با کمک دوستان ترجمه کرده ایم.

از دو هزار کتابی که توی کل عمرم خوانده ام خلاصه و چکیده دو هزار کتاب توی این سه کتاب هست.

یکی مال یک نویسنده امریکائی هست

یکیدیگه مال نویسنده استرالیائی

و سومی که اشنائی و در سطح مبتدی هست رو خودم با کمک دوستان مختلف گرد اوری کرده ام.

حوصله دارید تقدیم کنم بخونید؟

مطمئن باشید زندگیتون خیلی بیشتر از اونی که فکر میکنید متحول میشه!

وارد دنیای جدیدی میشین که تمامی نداره و لحظاتی در زندگی تجربه میکنین که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردین!

البته با تمریناتش!

بدون تمرین هم دید و نگرش شما به خلقت دگرگون میشه و ادمی میشین که همه اطرافیان کاملا از تغییر رفتار شما شگفت زده میشند.

تقدیم کنم؟
:w33: من عاشق کتابم.. بذارین حتما:w33:
 
حتما
خوشحال میشیم

:w33: من عاشق کتابم.. بذارین حتما:w33:

میخواستم همینجا بزارم به صورت پی دی اف

ولی بعدش یادم اومد به این سایت هزاران کاربری که دنبال گیر دادن

و اذیت کردن هستند ممکنه مثل اون تاپیک دیگه ای که زده بودم اذیت کنند

به خاطر همین میخوام ازتون اجازه بگیرم سه تا کتاب رو به صورت پی دی اف به ایمیلتون بفرستم.
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
میخواستم همینجا بزارم به صورت پی دی اف

ولی بعدش یادم اومد به این سایت هزاران کاربری که دنبال گیر دادن

و اذیت کردن هستند ممکنه مثل اون تاپیک دیگه ای که زده بودم اذیت کنند

به خاطر همین میخوام ازتون اجازه بگیرم سه تا کتاب رو به صورت پی دی اف به ایمیلتون بفرستم.
فکر نمی کنم چنین مشکلی پیش بیاد..!!!
ولی باشه..
اینم ایمیل من:
ice_dream99@yahoo.com
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یادم هست به خاطر قولی که دادم باید نکات تافلی را بنویسم
اما اگه تو این تا÷یک بذارم اخطار به من نمیدن؟؟؟؟؟؟
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگیم تا چی پیش بیاد
نکته1
در جملات معلوم بعد ار عبارات حرف اضافه دنبال فاعل نباشید

In the book, it says the fact​
از نظر تافل غلط است چون فاعل نداره

In the book, it was said the fact​
درسته چون جمله مجهول است

سوالی دارید؟؟؟؟:D:D
در صورت تمایل اعلام بفرمایید نکات را ادامه بدهیم​
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگیم تا چی پیش بیاد
نکته1
در جملات معلوم بعد ار عبارات حرف اضافه دنبال فاعل نباشید

In the book, it says the fact​
از نظر تافل غلط است چون فاعل نداره

In the book, it was said the fact​
درسته چون جمله مجهول است

سوالی دارید؟؟؟؟:D:D
در صورت تمایل اعلام بفرمایید نکات را ادامه بدهیم​
سوال که نه.... اینو فهمیدیم... آخه خیلی باهوشیم :D
.
تمایل داریم :d
 
فکر نمی کنم چنین مشکلی پیش بیاد..!!!
ولی باشه..
اینم ایمیل من:
ice_dream99@yahoo.com


سلام

سه کتاب را برایتان ایمیل کردم

این سه کتاب باید به ترتیب خوانده شوند

تا به کتاب سومی به نام دینامیک جهان اختری با دید بهتری بتوانید خوانده و یاد بگیرید

اقای رابرت بروس نویسنده کتاب دینامیک اختری عکسشان در زیر:


یکی از محققین معروف بین المللی در زمینه مکانیزم عملکرد

جهانهای معنوی و غیر فیزیکی هستند.

و کتاب دینامیک اختری ایشان بیش از ده سال است

که همچنان یکی از پر فروش ترین کتابها است.

ولی به دلیل اینکه خواندن این کتاب برای افرادی که

با ادبیات این شاخه علمی اشنا نیستند

کمی ممکن است پیچیده باشد بنابر این دو کتاب مقدماتی را

برای خوانندگان ان تهیه کرده ایم که اولی گرد اوری خاطراتی

از مردم کشور خودمان است و دومی کالبد شکافی مکانیزم

بدن هنگام خواب در شب است که چگونه و به چه روش علمی

جسم ما خوابیده و روح ما به جهانهای موازی و متافیزیکی میتواند سفر کند.

و به راحتی با امامان و فرشتگان و زیبا رویان بهشتی هم صحبت شود.

این کتابها بیشتر روی جنبه کاربردی متمرکز شده اند

و در عین حال به شرح تئوری این امور نیز پرداخته اند که

برای یک انسان کنجکاو ابزاری برای کسب تجربه های بسیار استثنائی میباشند.

دو کتاب اول تکمیل نشده اند و نام و محتویات انها بعد از تکمیل تغییر خواهند کرد.

من وقتی کتاب اقای رابرت بروس را خواندم به حدی تغییر کردم

که همه اطرافیانم کاملا به تغییرات محسوس شخصیتی ام اعتراف میکنند.

قبل از ان انسانی عصبی و بی حوصله بودم و خیلی رفتارهای منفی داشتم.

اما با اینکه هنوز انسان کاملی نشده ام

ولی عصبانیت و بی حوصلگی و خیلی از رفتارهایم را کنار گذاشتم.

شناختم به دین و خدا بسیار عمیق تر و دقیق تر شده

و به طور کلی به خرافات هیچ اعتقادی ندارم

اما در عین حال به ادیان اسمانی و خداوند و فرشتگان و پیامبران

و امامان اعتقاد و شناخت بسیار عمیق پیدا کرده ام.

جهان مرگ برای من یک چیز وحشتناک بود

ولی الان مرگ یک ابزار بسیار پیش پا افتاده برای من است

که اکنون با شناختی که دارم میبینم که هر شب تک تک انسانها

هنگام خواب مرگ را تجربه میکنند

و صبح که بیدار میشوند دوباره زنده میشوند

و این همان ایه قران است که خداوند میفرماید هنگامی که میخوابید

روح تان را از جسمتان بیرون میبریم و وقتی بیدار میشوید روح شما به جسم تان باز میگردد.

و مطالعه این کتاب میتواند خیلی بیشتر از انی که فکر میکنید شخصیت شما را دگرگون کند.

سایر دوستان اگر خواستند این کتابها را از ایمیل تقدیم کنم.

امید وارم این تابستان شما بهترین تابستان عمرتان را کشف نمائید. ;)

 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

سه کتاب را برایتان ایمیل کردم

این سه کتاب باید به ترتیب خوانده شوند

تا به کتاب سومی به نام دینامیک جهان اختری با دید بهتری بتوانید خوانده و یاد بگیرید

اقای رابرت بروس نویسنده کتاب دینامیک اختری عکسشان در زیر:


یکی از محققین معروف بین المللی در زمینه مکانیزم عملکرد

جهانهای معنوی و غیر فیزیکی هستند.

و کتاب دینامیک اختری ایشان بیش از ده سال است

که همچنان یکی از پر فروش ترین کتابها است.

ولی به دلیل اینکه خواندن این کتاب برای افرادی که

با ادبیات این شاخه علمی اشنا نیستند

کمی ممکن است پیچیده باشد بنابر این دو کتاب مقدماتی را

برای خوانندگان ان تهیه کرده ایم که اولی گرد اوری خاطراتی

از مردم کشور خودمان است و دومی کالبد شکافی مکانیزم

بدن هنگام خواب در شب است که چگونه و به چه روش علمی

جسم ما خوابیده و روح ما به جهانهای موازی و متافیزیکی میتواند سفر کند.

و به راحتی با امامان و فرشتگان و زیبا رویان بهشتی هم صحبت شود.

این کتابها بیشتر روی جنبه کاربردی متمرکز شده اند

و در عین حال به شرح تئوری این امور نیز پرداخته اند که

برای یک انسان کنجکاو ابزاری برای کسب تجربه های بسیار استثنائی میباشند.

دو کتاب اول تکمیل نشده اند و نام و محتویات انها بعد از تکمیل تغییر خواهند کرد.

من وقتی کتاب اقای رابرت بروس را خواندم به حدی تغییر کردم

که همه اطرافیانم کاملا به تغییرات محسوس شخصیتی ام اعتراف میکنند.

قبل از ان انسانی عصبی و بی حوصله بودم و خیلی رفتارهای منفی داشتم.

اما با اینکه هنوز انسان کاملی نشده ام

ولی عصبانیت و بی حوصلگی و خیلی از رفتارهایم را کنار گذاشتم.

شناختم به دین و خدا بسیار عمیق تر و دقیق تر شده

و به طور کلی به خرافات هیچ اعتقادی ندارم

اما در عین حال به ادیان اسمانی و خداوند و فرشتگان و پیامبران

و امامان اعتقاد و شناخت بسیار عمیق پیدا کرده ام.

جهان مرگ برای من یک چیز وحشتناک بود

ولی الان مرگ یک ابزار بسیار پیش پا افتاده برای من است

که اکنون با شناختی که دارم میبینم که هر شب تک تک انسانها

هنگام خواب مرگ را تجربه میکنند

و صبح که بیدار میشوند دوباره زنده میشوند

و این همان ایه قران است که خداوند میفرماید هنگامی که میخوابید

روح تان را از جسمتان بیرون میبریم و وقتی بیدار میشوید روح شما به جسم تان باز میگردد.

و مطالعه این کتاب میتواند خیلی بیشتر از انی که فکر میکنید شخصیت شما را دگرگون کند.

سایر دوستان اگر خواستند این کتابها را از ایمیل تقدیم کنم.

امید وارم این تابستان شما بهترین تابستان عمرتان را کشف نمائید. ;)
:w45::w45:
روح... مرگ... چه ترسناک!!!:w45:
.
تو اولین فرصت بدست اومده شروع می کنم
.
چشمت بی بلا:):w30:
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
نکته دوم
برای تعیین فعل و ضمیر در جملات با عبارات neither......nor , either.....or باید به کلمه بعد از or , norتوجه کرد

neither my father nor my sisters could lend me their belts
my sisters جمع است پس افعال و ضمائر جمع به کار می رود

سوال؟؟؟؟؟؟​

 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
نکته دوم
برای تعیین فعل و ضمیر در جملات با عبارات neither......nor , either.....or باید به کلمه بعد از or , norتوجه کرد

neither my father nor my sisters could lend me their belts
my sisters جمع است پس افعال و ضمائر جمع به کار می رود

سوال؟؟؟؟؟؟​

گرفتم...
;)
 

nmd

عضو جدید
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود

طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود

سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود

ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود

دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجاییکه
هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرودمکن

به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود

من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به درنرود

سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود

به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود

بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود


سلام
موفق باشید

تو که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که برده ای به نگاهی

دست من گیر که این دست همان است که من
سالها از غم هجران تو بر سر زده ام
 

Similar threads

بالا