خودتو با یه شعر وصف کن...!

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
صبوری می کنم تا مه برآید
صبوری می کنم تا شب سرآید
صبوری می کنم تا زندگانی
مرا بگذارد و مرگ از در آید . .​
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز

اگر در زندگي شور است با تو

اگر در دخمه اش نور است با تو

اگر احساس چون گل مي شكوفد

وميدان غزل جور است با تو
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
مکن مستم که هوشیار تو هستم
مکن خوابم که بیدار تو هستم
میان خواب و بیداری جهانی است
مکن ترکم که غمخوار تو هستم .​
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ريشه در خاك
ريشه در آب
ريشه در فرياد
***
شب از ارواح سكوت سرشار است .
و دست هائي كه ارواح را مي رانند
و دست هائي كه ارواح را به دور، به دور دست، مي تارانند .
***
- دو شبح در ظلمات
تا مرزهاي خستگي رقصيده اند .

- ما رقصيده ايم .
ما تا مرزهاي خستگي رقصيده ايم .

- دو شبح در ظلمات
در رقصي جادوئي، خستگي ها را باز نموده اند .

- ما رقصيده ايم
ما خستگي ها را باز نموده ايم .
***
شب از ارواح سكوت سرشار است
ريشه از فرياد
و
رقص ها از خستگي .
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتم به کنار رود
سر تا پا مست
رودم به هزار قصه میبرد ز دست
چون قصه درد خویش با او گفتم
لرزید و رمید و رفت و نالید و شکست
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تور دلم زود ترا می گیرم
از خاطره ی رود ترا می گیرم
ای ماهی آبهای روشن ای عشق
از آب گل آلود ترا می گیرم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
صبـــــــــــــــــر کن سهـــــــــــــــراب...!

.
.
.
.
.
.
قایقت جـــــــــــــــا دارد !؟
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا کی
در شعرهای من
به‌دنبال خودت هستی؟
یک‌بار هم
در شعرهای من
به دنبال خود من باش.
لطفاً مرا آهسته خوانی کن!
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون تاک می شوم

یک خطِ منکسر

وقتی ز لوح سینه ی تو پاک می شوم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا دست به قلم میبرم
تو تمام واژه ها میشوی
.
.
.
با یک واژه
من چگونه خط خطی کنم تو را؟؟؟
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد از این نام مرا در نظرت خط خط کن
عین من هر چی بود دور و برت خط خط کن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مُهر لبهای تو......
محراب عاشقی های مدام من
مِهر دستهای تو....
گردن آویز دلتنگی های همیشگی ام
به كدامین محراب سجده كردی و این غنیمت را از من گرفتی؟؟؟
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیشب به خواب دیدم محراب ابرودانت
غرق نماز گشتم کردم ثواب دیگر
ساقی برو که هردم اندیشه ی نگاهش
در جام چشم هایم ریزد شراب دیگر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چند روزیست واژه ها خیال قافیه شدن ندارند!

شعر امشبم تنها یک کلمه است:

تــــــ ــو!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می خواهم شعری بگویم برای تو

شعری که تاکنون نشنیده باشی

شعری با قافیه اشک ها و ردیف نفس هایم

شعری با وزن نگاهم

و آهنگ تسلی بخش دستهایم...
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبیه شعر شبیه غزل ظریف شدی
برای قافیه ی من شبی ردیف شدی

شبیه خواب دمِ صبح، مثل ابری دور

شبیه سبزه‌ی باران‌زده لطیف شدی
 

Similar threads

بالا