کیف 18+(حتما بخونید)

وضعیت
موضوع بسته شده است.

hamid_geo

عضو جدید
من خیلی خوشحال بودم.
من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم.
والدینم خیلی کمکم کردند، دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود.

فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود…!

اون دختر باحال، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم.

یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی!
سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت

اگه همین الان 50 هزار تومان به من بدی بعدش حاضرم با تو...

من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم.

اون گفت: من میرم توی اتاق و اگه مایلی بیا پیشم.

وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خیره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم..

یهو با چهره نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم!!

پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بیرون اومدی…!

ما خیلی خوشحالیم که چنین دامادی داریم و هیچکس رو بهتر از تو نمی تونستیم برای دخترمون پیدا کنیم. به خانواده ی ما خوش اومدی..



نتیجه اخلاقی: همیشه سعی کنید کیف پولتون رو توی داشبورد ماشینتون بذارید شاید براتون شانس بیاره.
چرا دختر رو طعمه كردن؟
عجب خانواده ي منطقي هستن
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه کیف با من باشه چه نباشه هیچوقت عشقم را با هیچکس عوض نمی کنم.
خواهرش که جای خودش را داره اگه حیفا و آنجلینا جولی و ... هم مجانی بودن به عشقم خیانت نمی کنم.
آفرین
به عمل کار برآید
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا