من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
امروز چنان مستم از بادهٔ دوشینه
تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
امروز چنان مستم از بادهٔ دوشینه
تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد
دود آه سينه ي نالان من ---------------------سوخت اين افسردگان خام رادل برقرار نیست که گویم نصیحتی
از راه عقل و معرفتش رهنمون شود
مستان سلامت مي كنند/
جان را غلامت مي كنند /
مستي ز جامت مي كنند /
مستان سلامت مي كنند
تا مرد سخن نگفته باشد
عيب و هنرش نهفته باشد
ای سرنوشت، از تو کجا می توان گریخت؟در چشم به جاي خواب ابست مرا / در ديدن روي تو شتاب است مرا
مردي نبود فتاده را پاي زدن / گر دست فتاده اي بگيري مردي
بر من به چشم کشته ی عشقت نظر کن
پرانه های مرده با هم فرق دارند
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه به این تنگ دهانی
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
من این نکته گیرم که باور نکردمروز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدي
من نرميدم نگسستم
مستان جام عشق ، که لاف از لقا زنند .... جان را دهند و خیمه به ملک بقا زنند
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |