مشاعرۀ سنّتی

[بوف کور66]

دل شده یه کااسه خون به کنارم بیااااا

 

[sutern]

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

 

[napar]

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

تو را من زهر شيرين خوانم اي عشق

كه نامي خوشتر از اينت ندانم

 

[sutern]

من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود از عیب معشوق آگاه

 

[kazem2011]

من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود از عیب معشوق آگاه

هر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد
سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها

 

[nasim_shsh]

اگر عالم بقا یابد هزاران قرن و من رفته ............ میان عاشقان هر شب سمر باشم سمر باشم

 

[naghmeirani]

ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
هیچکس مثل تو ومن به تفاهم نرسید
خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید

 

[nasim_shsh]

دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین-----------ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دست آموز را

 

[polsar]

دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین-----------ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دست آموز را

امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگیم شانه های تو

 

[kazem2011]

دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین-----------ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دست آموز را

اي دل چه انديشيده اي در عذر آن تقصيرها؟
زان سوي او چندان وفا، زين سوي تو چندين جفا
زان سوي او چندان كرم، زين سو خلاف و بيش و كم
زان سوي او چندان نعم، زين سوي تو چندين خطا

 

[kazem2011]

امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگیم شانه های تو

وفا نکردی و کردم خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم بریدی و نبریدم

 

[nasim_shsh]

من در تمام عمر تا پیر و پار ....... ناز خوبان می خریدم بار بار

 

[NEDA.201089]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
صد نامه فرستاد و آن شهسوار
پیکی ندوانیدو پیامی نفرستاد

 

[kazem2011]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
صد نامه فرستاد و آن شهسوار
پیکی ندوانیدو پیامی نفرستاد

درد عشقی کشیده ام که مپرس*** زهر هجری چشیده ام که مپرس

گشته ام در جهان و اخر کار*** دلبری برگزیده ام که مپرس

 

[nasim_shsh]

درد عشقی کشیده ام که مپرس*** زهر هجری چشیده ام که مپرس

گشته ام در جهان و اخر کار*** دلبری برگزیده ام که مپرس

سیل روان عاقبت ز سیر بماند ........... شعر روان هیچ ایستگاه ندارد

 

[kazem2011]

سیل روان عاقبت ز سیر بماند ........... شعر روان هیچ ایستگاه ندارد

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
كچلي را بگرفتند و سرش شانه زدند

 

[nasim_shsh]

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
كچلي را بگرفتند و سرش شانه زدند

درد دل من هیچ جز محبت او نیست .......... حیف که این مدعا گواه ندارد

 

[kazem2011]

درد دل من هیچ جز محبت او نیست .......... حیف که این مدعا گواه ندارد

درون سينه آهي سرد دارم
رخي پژمرده ،رنگي زرد دارم
ندانم عاشقم ؟مستم؟چه هستم؟
همي دانم دلي پر درد دارم

 

[nasim_shsh]

من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ --------- تا دلنواز من خبر از گلشن آورد

 

[polsar]

من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ --------- تا دلنواز من خبر از گلشن آورد

درون دست های خسته ات آرامشی پنهان
خیالت سبز می گردد میان لحظه ها عریان

 

[f.mars]

نبودی در فراغ خنده هایت
به هر خاکی رسیدم بوسه کردم
نبودی تک تک ان لحظه ها را
برای با تو بودن گریه کردم

 

[nasim_shsh]

مکن ناله از بینوایی بسی ------- چو بینی زخود بینواتر کسی

 

[kazem2011]

مکن ناله از بینوایی بسی ------- چو بینی زخود بینواتر کسی

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

 

[*نيروانا*]

من ازين دلق مرقع به درآيم روزي
تاهمه خلق بدانند كه زناري هست

 

[napar]

من ازين دلق مرقع به درآيم روزي
تاهمه خلق بدانند كه زناري هست

تو همه هستي من ، هستي من

تو همه زندگي من هستي

تو چه داري؟

همه چيز

تو چه كم داري؟

هيچ

 

[polsar]

تو همه هستي من ، هستي من

تو همه زندگي من هستي

تو چه داري؟

همه چيز

تو چه كم داري؟

هيچ

چنان گرم هذیان عشقم که اتش
به جای عرق از تبم می تراود

 

[napar]

چنان گرم هذیان عشقم که اتش
به جای عرق از تبم می تراود

دفتر عمر مرا

دست ايام ورقها زده است

زير بار غم عشق

قامتم خم شدو بشكست

 

[*نيروانا*]

دفتر عمر مرا

دست ايام ورقها زده است

زير بار غم عشق

قامتم خم شدو بشكست

ته شب يك حشره
قسمت خرم تنهايي را
تجربه خواهد كرد(سهراب:تاانتهاحضور)

 

[naghmeirani]

ته شب يك حشره
قسمت خرم تنهايي را
تجربه خواهد كرد(سهراب:تاانتهاحضور)

دگر ز منزل جانان سفر مکن درویش

که سیر معنوی و کنج خانقاهت بس

 

[*نيروانا*]

دگر ز منزل جانان سفر مکن درویش

که سیر معنوی و کنج خانقاهت بس

سحر بلبل حكايت باصبا كرد...كه عشق روي گل با ماچه ها كرد