مشاعرۀ سنّتی

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
همچو بارانی که شوید جسم خاک

هستیم زآلودگی ها کرده پاک.....

کسی از دور تا کی چین ابروی کسی بیند
سراپا چشم حسرت گردد و سوی کسی بیند

ز روی خویشتن هم شرم می آید مرا تا کی
کسی بنشیند و از دور در روی کسی بیند

« وحشی »
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
کسی از دور تا کی چین ابروی کسی بیند
سراپا چشم حسرت گردد و سوی کسی بیند

ز روی خویشتن هم شرم می آید مرا تا کی
کسی بنشیند و از دور در روی کسی بیند

« وحشی »


درد تاریکی است درد خواستن

رفتن و بیهوده خود را کاستن ......
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست ها می سایم تا دری بگشایم

بر عیث می پایم که به در کس آید

در ودیوار به هم ریخته شان بر سرم می شکند.


درد صافی درده ای ساقی درین مجلس همی
تا زمانی می خوریم آسوده دل در میکده

محتسب را گو ترا با مست کوی ما چکار
می چه خواهی ای جوان زین عاشقان دل زده

« سنایی »
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد صافی درده ای ساقی درین مجلس همی
تا زمانی می خوریم آسوده دل در میکده

محتسب را گو ترا با مست کوی ما چکار
می چه خواهی ای جوان زین عاشقان دل زده

« سنایی »

هرگز نگویمت دست من بگیر

عمری گرفته ای مبادا رها کنی.........
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
 

govarab

عضو جدید
[FONT=&quot]هر آن باغي که نخلش سر به در بي[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]مدامش باغبون خونين جگر [FONT=&quot]بي[/FONT][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot][/FONT][/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

Motahare89

عضو جدید
کاربر ممتاز
زلف دلبر راه و غمزه اش تیر بلاست
یاد دار ای دل که چندینت نصیحت می کنم
 

govarab

عضو جدید
[FONT=&quot]مرغ سحر ناله سرکن[/FONT][FONT=&quot]، داغ مرا تازه تر [FONT=&quot]کن[/FONT]. ز آه شرربار این قفس را بَرشِکَنُ و زیر و زِبَر [FONT=&quot]کن[/FONT][/FONT]
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
معاشران گره از زلف يار باز كنيد
شبي خوش است بدين قصه اش دراز كنيد

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
وان يكاد بخوانيد و در فراز كنيد
 

semiramis261

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نگنجد هیچ دیگر در دل آن را

که در خاطر تمنای تو باشد
دل نگیرد دمی آرام، جدا از رخ دوست
حاصل عمر به جز مهر دلارامی نیست
هر چه را هست سرانجامی و آغازی لیک
عشق را گر بود آغاز، سر انجامی نیست
 

Narges *

عضو جدید
دل نگیرد دمی آرام، جدا از رخ دوست
حاصل عمر به جز مهر دلارامی نیست
هر چه را هست سرانجامی و آغازی لیک
عشق را گر بود آغاز، سر انجامی نیست

تاب بنفشه میدمدطره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
وحشی مبر به تیغ ز جانان که اهل دل

از هم نمی‌برند اگر از جهان برند
 

island1991

عضو جدید
کاربر ممتاز
وحشی مبر به تیغ ز جانان که اهل دل

از هم نمی‌برند اگر از جهان برند

سلام...


در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت

با دل زخم کش و دیده ی گریان بروم....
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا