گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
ههههه بچه....
بمیره که میگم فوت کرد. معمولا از بیمارستان مرخص می شن ، این واس کسایی بود که می دونستند بیمارستانه.
در ضمن مراقب حرف زدنت باش ، اول حرفتو مزمزه کن بعد بگو...
عزیزم تو تازه اومدی به من نمی تونی بگی چطوری حرف بزنم! ضمنا من لحنم دوستانه و صحبتم قول معروف بود. شما مناقشه کردی. حرفت رو نشنیده می گیرم. ;)
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگرچه این لغات تو بیشتر موارد زیباتر از نمونه خارجی شون هستند ولی متاسفانه نمونه خارجی تو قشر تحصلکرده و حتی کسانی که تو رادیو و تلویزیون دارند فرهنگ سازی می کنن جا افتاده و به شدت استفاده می شه و دلیلیه برای زیبایی کلام شون.
البته از حق نگذریم تو خیلی جاها اگه بخوای فارسی اش رو بگی بهت می خندند. :gol::gol::gol:
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
والله كه شهر بي‌تو مرا حبس مي‌شود

والله كه شهر بي‌تو مرا حبس مي‌شود

متن کامل شعر:
والله كه شهر بي‌تو مرا حبس مي‌شود

بنماي رخ كه باغ و گلستانم آرزوست
بگشاي لب كه قند فراوانم آرزوست
اي آفتاب حسن، برون آ دمي ز ابر
كان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنيدم از هواي تو آواز طبل باز
باز آمدم كه ساعد سلطانم آرزوست
گفتي ز ناز: (بيش مرنجان مرا برو)
آن گفتنت كه: (بيش مرنجانم آرزوست)
وان دفع گفتنت كه: (برو شه به خانه نيست)
وان ناز و باز و تندي دربانم آرزوست
در دست هر كي هست ز خوبي قراضه‌هاست
آن معدن ملاحت و آن كانم آرزوست
اين نان و آب چرخ چو سيل‌ست بي‌وفا
من ماهيم، نهنگم، عمانم آرزوست
يعقوب وار وااسفاها همي‌زنم
ديدار خوب يوسف كنعانم آرزوست
والله كه شهر بي‌تو مرا حبس مي‌شود
آوارگي و كوه و بيابانم آرزوست
زين همرهان سست عناصر دلم گرفت
شير خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
آن نور روي موسي عمرانم آرزوست
زين خلق پرشكايت گريان شدم ملول
آن‌ هاي هوي و نعره مستانم آرزوست
گوياترم ز بلبل اما ز رشك عام
مهرست بر دهانم و، افغانم آرزوست
دي شيخ با چراغ همي‌گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند: ( يافت مي‌نشود جسته‌ايم ما)
گفت: (آنك يافت مي‌نشود آنم آرزوست)
هر چند مفلسم نپذيرم عقيق خرد
كان عقيق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز ديده‌ها و همه ديده‌ها از اوست
آن آشكار صنعت پنهانم آرزوست
خود كار من گذشت ز هر آرزو و آز
از كان و از مكان پي اركانم آرزوست
گوشم شنيد قصه ايمان و، مست شد
كو قسم چشم؟ صورت ايمانم آرزوست
يك دست جام باده و يك دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم آرزوست
مي‌گويد آن رباب كه (مردم ز انتظار
دست و كنار و زخمه عثمانم آرزوست)
من هم رباب عشقم و، عشقم ربابي‌ست
وان لطف‌هاي زخمه رحمانم آرزوست
باقي اين غزل را اي مطرب ظريف
زين سان همي‌شمار، كه زين سانم آرزوست
بنماي شمس مفخر تبريز، رو ز شرق
من هدهدم حضور سليمانم آرزوست
 

sina_0021

عضو جدید
قیمت معجزه








وقتي سارا دخترک هشت ساله اي بود، شنيد که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت مي کنند. فهميد برادرش سخت بيمار است و آنها پولي براي مداواي او ندارند. پدر به تازگي کارش را از دست داده بود و نمي توانست هزينه جراحي پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنيد که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه مي تواند پسرمان را نجات دهد.









سارا با ناراحتي به اتاق خوابش رفت و از زير تخت، قلک کوچکش را درآورد. قلک را شکست، سکه ها را روي تخت ريخت و آنها را شمرد، فقط 5 دلار.








بعد آهسته از در عقبي خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوي پيشخوان انتظار کشيد تا داروساز به او توجه کند ولي داروساز سرش شلوغ تر از آن بود که متوجه بچه اي هشت ساله شود. دخترک پاهايش را به هم مي زد و سرفه مي کرد، ولي داروساز توجهي نمي کرد، بالاخره حوصله سارا سر رفت و سکه ها را محکم روي شيشه پيشخوان ريخت.







داروساز جا خورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه مي خواهي؟

دخترک جواب داد: برادرم خيلي مريض است، مي خواهم معجزه بخرم.

داروساز با تعجب پرسيد: ببخشيد؟!!






دختـرک توضيح داد: برادر کوچک من، داخل سـرش چيزي رفته و بابايم مي گويـد که فقط معجـزه مي تواند او را نجات دهد، من هم مي خواهم معجزه بخرم، قيمتش چقدر است؟

داروساز گفت: متاسفم دخترجان، ولي ما اينجا معجزه نمي فروشيم.

چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خيلي مريض است، بابايم پول ندارد تا معجزه بخرد اين هم تمام پول من است، من کجا مي توانم معجزه بخرم؟








مردي که گوشه ايستاده بود و لباس تميز و مرتبي داشت، از دخترک پرسيد: چقدر پول داري؟

دخترک پول ها را کف دستش ريخت و به مرد نشان داد. مرد لبخنـدي زد و گفت: آه چه جالب، فکـر مي کنم اين پول براي خريد معجزه برادرت کافي باشد!

بعد به آرامي دست او را گرفت و گفت: من مي خواهم برادر و والدينت را ببينم، فکر مي کنم معجزه برادرت پيش من باشد.

آن مرد ، دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شيکاگو بود.








فرداي آن روز عمل جراحي روي مغز پسرک با موفقيت انجام شد و او از مرگ نجات يافت.

پس از جراحي، پدر نزد دکتـر رفت و گفت: از شما متشکـرم، نجات پسرم يک معجـزه واقعـي بود، مي خواهم بدانم بابت هزينه عمل جراحي چقدر بايد پرداخت کنم؟






دکتر لبخندي زد و گفت: پنج دلار بود که پرداخت شد .








 

sina_0021

عضو جدید
مجسمه ای به ارتفاع ۲۰ متر از جنس دوچرخه

عده ای از هنرمندان در کالیفرنیا در محلی عمومی یک ستون ۲۰ متری از دوچرخه ساختند . این
ستون عظیم هرمی شکل وزنی در حدود چهارو نیم تن دارد و از تعداد ۳۴۰ دوچرخه و یک سه
چرخه اوراق شده و به هم فشرده بوجود آمده اند . این بنا در سانتا روزا و برای یادبود و
گرامیداشتی از دوچرخه این وسیله فراموش شده در دنیای صنعتی و ماشینی امروز است.








__._,_.___
 

najii

عضو جدید
عزیزم تو تازه اومدی به من نمی تونی بگی چطوری حرف بزنم! ضمنا من لحنم دوستانه و صحبتم قول معروف بود. شما مناقشه کردی. حرفت رو نشنیده می گیرم. ;)
یعنی شما می فرمایید که کسی که تازه وارد باشه هر حرفی رو باید قبول کنه و دم نزنه. این رو می تونی برای خودت نگه داری چون این حرفو کسی قبول نداره. امیدوارم متوجه بشی حرف زدنت زنندست.
حالا اندفعه نشنیده نگیر...
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
:redface:
یعنی شما می فرمایید که کسی که تازه وارد باشه هر حرفی رو باید قبول کنه و دم نزنه. این رو می تونی برای خودت نگه داری چون این حرفو کسی قبول نداره. امیدوارم متوجه بشی حرف زدنت زنندست.
حالا اندفعه نشنیده نگیر...

چي شده يه دفعه بين شما دوتا..:redface:
شوخي شوخي...
بابا صلوات بفرستيد
يا حداقل دعواتونو تو حريم شخصي ببريد :redface:(پيغام خصوصي يا پروفايلتون)
 

najii

عضو جدید
بازم ممنون مهدی جان عالی بود.
من فکر می کنم بیشتر از همه ،انگلیسی و عربی وارد زبان ما شده. انگلیسی که به خاطره نداشتن (نساختن) معادل برای کلمات علوم جدید و نوآوری های دنیا هست عربی هم عمده اش بر می گرده به حمله اعراب به کشورمون و همچنین یادگاری های نویسندگان و شاعران گذشته(قدیم زبان علم ، عربی بود). بعضی مناطق کشور هم بسته به موقعیت جغرافیایی و تاریخش بعضی لغات بیگانه در حرف زدنشون هست. مثلا گیلان (به ویژه انزلی) بعضی از لغات روسی هست! می دونستید سماور روسی هست ....
حالا اینکه ما چرا از زبان و فرهنگ و تاریخمون بی خبریم برای خودم هم عجیبه!
 

najii

عضو جدید
استخدام 564 نفر در سامانه یال
سامانه یال با هدف ایجاد اشتغال خانگی از میان هموطنان عزیز که با علوم رایانه آشنایی دارند دعوت به همکاری می نماید.
شرایط تخصصی :

آشنایی با نرم افزار word

مدارک :

تکمیل و ارسال فرم شماره 1 به ایمیل info@ial.ir

تکمیل و ارسال فرم شماره 2 توسط اعضاء، دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته مواد



http://ial.ir/index.php?q=node/3705
 

navidsaket

عضو جدید
لا اله الا الله
چقدر خشن هستین
این کارتونو شخضا و شدیدا مورد مذمت قرار میدم
زشت بود دیگه قبول کنین دیگه بچه ها!
باز به ما چیزی نگیداااااا
فقط قصد راهنمایی داشتیم!;)
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی شما می فرمایید که کسی که تازه وارد باشه هر حرفی رو باید قبول کنه و دم نزنه. این رو می تونی برای خودت نگه داری چون این حرفو کسی قبول نداره. امیدوارم متوجه بشی حرف زدنت زنندست.
حالا اندفعه نشنیده نگیر...
من چنین حرفی نزدم.:biggrin: من میگم اگه حرف زدنم رو بلد نبودم تا الان اینجا نمی موندم. حداقلش اینه که پست ها رو با سوء ظن نمی خونم. شما می تونستی حرف من (که اصلا هیچ چیز توهین آمیزی توش نیست و نمی دونم برای چی بهش حساسیت نشون دادید) رو با لحن دوستانه یا خصمانه بخونید و تمام پست ها همین طوریه. مخصوصا تو گپ و گفت خودمانی. آخه مگه اینجا تالار آزاده که اینطوری اخطار میدی؟
نظرتون رو جلب می کنم به پستی که آقای ناجی در موردش به من اخطار دادند که مراقب حرف زدنم باشم:surprised::
.:.:.:.:.:.:.:.:.اکبر عبدی مرخص شد.:.:.:.:.:.:.:.:.
یعنی مرد؟! :cry: بذار یه سرچی بکنم ببینم این بچه چی میگه؟!
آهان........... کاشف به عمل اومد که از بیمارستان مرخص شده:D. چرا اینطوری خبر می دی آخه؟ 180 درجه تغییر مفهوم. شاید هم ذهن من بد تحلیل کرد.:redface: ولی یه کلمه بیمارستان بذار خب..:mad:
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
:redface:

چي شده يه دفعه بين شما دوتا..:redface:
شوخي شوخي...
بابا صلوات بفرستيد
يا حداقل دعواتونو تو حريم شخصي ببريد :redface:(پيغام خصوصي يا پروفايلتون)
والله من نمی دونم. من نقل قول کردم خودتون بخونید و قضاوت کنید.
 

reza_1364

مدیر بازنشسته
یعنی شما می فرمایید که کسی که تازه وارد باشه هر حرفی رو باید قبول کنه و دم نزنه. این رو می تونی برای خودت نگه داری چون این حرفو کسی قبول نداره. امیدوارم متوجه بشی حرف زدنت زنندست.
حالا اندفعه نشنیده نگیر...
جناب Mossit و Naji رعایت کنید. در دنیای مجازی زیاد نمیشه منظور رو واضح رسوند هر چند که شما به شوخی اینو گفتی اما ممکنه طرف مقابل برداشت دیگه ای داشته باشه
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی شما می فرمایید که کسی که تازه وارد باشه هر حرفی رو باید قبول کنه و دم نزنه. این رو می تونی برای خودت نگه داری چون این حرفو کسی قبول نداره. امیدوارم متوجه بشی حرف زدنت زنندست.
حالا اندفعه نشنیده نگیر...

عزیزم تو تازه اومدی به من نمی تونی بگی چطوری حرف بزنم! ضمنا من لحنم دوستانه و صحبتم قول معروف بود. شما مناقشه کردی. حرفت رو نشنیده می گیرم. ;)




این 2 تا رو اعدام کنید. :w15:
 

najii

عضو جدید
والله من نمی دونم. من نقل قول کردم خودتون بخونید و قضاوت کنید.
mossit خان در هر صورت من معذرت میخوام.
از بقیه دوستان هم که وارد بحث ما شدند معذرت می خوام.
فقط خواهشا در این دیگه رابطه پستی نگذارید (اگه باز هم حرفی هست بیاید خصوصی) :)
:smile::smile:
 

Roozbeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
:redface:

چي شده يه دفعه بين شما دوتا..:redface:
شوخي شوخي...
بابا صلوات بفرستيد
يا حداقل دعواتونو تو حريم شخصي ببريد :redface:(پيغام خصوصي يا پروفايلتون)
چیزی نیست فرهنگ خانوم !!!!!!! بچه ها میخواستن یه شوکی به تالار وارد کرده باشن.....
 

Roozbeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
جناب Mossit و Naji رعایت کنید. در دنیای مجازی زیاد نمیشه منظور رو واضح رسوند هر چند که شما به شوخی اینو گفتی اما ممکنه طرف مقابل برداشت دیگه ای داشته باشه
آقا رضا ، یه تعهد ازشون بگیر.......
 

nano.gemini

عضو جدید
بازم ممنون مهدی جان عالی بود.
من فکر می کنم بیشتر از همه ،انگلیسی و عربی وارد زبان ما شده. انگلیسی که به خاطره نداشتن (نساختن) معادل برای کلمات علوم جدید و نوآوری های دنیا هست عربی هم عمده اش بر می گرده به حمله اعراب به کشورمون و همچنین یادگاری های نویسندگان و شاعران گذشته(قدیم زبان علم ، عربی بود). بعضی مناطق کشور هم بسته به موقعیت جغرافیایی و تاریخش بعضی لغات بیگانه در حرف زدنشون هست. مثلا گیلان (به ویژه انزلی) بعضی از لغات روسی هست! می دونستید سماور روسی هست ....
حالا اینکه ما چرا از زبان و فرهنگ و تاریخمون بی خبریم برای خودم هم عجیبه!
خب بله، خیلی کلمه ی خارجی تو زبان ما وارد شده، ولی در مورد نبودن معادل واسه اصطلاحات علمی باید بگم که به نظر من خیلی هم درست نیست که واسشون معادل پیدا کنیم!!! به نظر من به کار بردن معادل برای کلمات، اصطلاحات، وسایل و ... که تو خارج از ایران کشف ، اختراع یا ساخته شدن، مثل اینه که بچه ی یکی دیگه رو بیاری تو خونت مهمون و خودت واسش یه اسم جدید بذاری!!! مثلاً وقتی به جای موبایل بگیم تلفن همراه (حالا بگذریم که تلفنم خودش یه کلمه ی انگلیسیه!!!:biggrin: ) مثل این می مونه که بچه ی ما که اسمش فرهنگه مثلاً (;)) بره خونه ی یه انگلیسی مهمون، بهش بگن culture!!!!:surprised: :biggrin: نمیشه که! یا مثلاً sms و پیامک!!! یا email و رایانامه!!! یا امثال اینا:)
 
بالا