ريشه هاي قيام عاشورا

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]حوادث تاريخي را نمي توان جداي از يكديگر دانست، چرا كه نمي توان براي همه ي پرسشهاي آن جواب هاي منطقي پيدا كرد.[/FONT]
[FONT=&quot]حادثه بزرگي مانند عاشورا نيز از مسئله جدا نيست، نمي توان آن را فقط در زمان وقوعش سال 61 هجري تحليل كرد. چرا كه در سال هاي طولاني حوادثي دست به دست هم داده اند كه هر يك نقش بزرگي در حادثه كربلا داشته اند.[/FONT]
[FONT=&quot]كه مي خواهيم به شرح اين حوادث وچگونگي ريشه گرفتن عاشورا از آنان بپردازيم.[/FONT]
[FONT=&quot]
دشمني ديرينه ي بني اميه با بني هاشم[/FONT]
[FONT=&quot]
با اينكه پيامبر اكرم خود از قبيله قريش بود ولي واقعيت هاي تاريخي نشان از ان دارد كه سرسخت ترين دشمنان اسلام نيز از همين قبيله بودند.[/FONT]
[FONT=&quot]مهم ترين اختلافات اين دو طايفه به چند مسئله بر مي گرد:[/FONT]
[FONT=&quot]
الف) ريشه هاي تاريخي[/FONT]
[FONT=&quot]
عبد مناف جد سوم پيامبر اسلام با اينكه به خصلت هاي نيكو مشهور بود ولي هرگز بر سر منافع با برادر خود عبد الدار به نزاع نپرداخت. ولي پس از فوت اين دو برادر فرزندا نآنها به نزاع با همديگر پرداختند.[/FONT]
[FONT=&quot]دو تن از فرزندان عبد مناف به نام هاي بني هاشم و عبدشمس دو برادر دو قلوي به هم چسبيده بوده اند، كه موقع جدا كردن خون زيادي از آنها جاري شد كه مردم آن را به فال بد گرفتند.(تاريخ طبري،ج2،ص13)[/FONT]
[FONT=&quot]جوانمردي و كرم و زيركي هاشم موجب محبوبيتي فراوان از طرف مردم براي اوشده بود.[/FONT]
[FONT=&quot]اميه فررزند عبد شمس ،برادر زاده هاشم، به موقعيت عموي خود هاشم بسيار حساددت مي كرد.[/FONT]
[FONT=&quot]
ب)امتيرات ويژه بني هاشم[/FONT]
[FONT=&quot]
1- آراستگي به علم وفضيلت[/FONT]
[FONT=&quot]
حضرت علي (ع) در سخنان جامعي مي فرمايد:[/FONT]
[FONT=&quot]كجاين كساني كه ادعا مي كردن آنها راسخان در علمند نه ما، و اين ادعا از طريق دروغ و ستم نسبت به ما مطرح مي نمودند.(آنها كجا هستند تاببينند كه) خداوند ما را برتري داد و آنها را پايين آورد ، به ما عطا كرد و آنها را محروم ساخت، ما را (در كانون نعمت خويش) داخل نمود و آنها را خارج ساخت. مردم به وسيله ما هدايت ميابند و از نو ما نابينايان روشني مي جويند. به يقين امامان از قريش هستند و درخت وجودشان در سرزمين اين نسل از هاشم غرس شده است. اين مقام درخور ديگران نيست و زمام داران غير از آنها شايستگي امامت و ولايت را ندارند.(نهج البلاغه، خطبه 144)[/FONT]
[FONT=&quot]
2-پاكي تقوا و اصالت خانوادگي[/FONT]
[FONT=&quot]
3-شايستگي هاي فردي[/FONT]
 
آخرین ویرایش:

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]هنگامي كه پيامبر اسلام (ص) دعوت خود را در مكه آغاز كردقدرت سياسي و اقتصادي شهر در اختيار بني اميه بود.[/FONT]
[FONT=&quot]ولي با ظهور اسلام حشمت ظاهري قريش در دوجبهه اشرافيت مادي و رياست ديني مورد تهديد جدي قرار گرفت.[/FONT]
[FONT=&quot]
همچنين كه در نخستين آيات سوره همزه داريم:[/FONT]
[FONT=&quot]
واي بر هر عيب جوي هرزه زبان! همان كسي كه مال فراوان جمع كرده و شماره كرده است. ميپندارد كه مال دنيا زندگي ابديش خواهد بخشيد. چنين نيست! بلكه به يقين به آتشي پرتاب مي شود و چه مي داني آتش سوزان! .....[/FONT]
[FONT=&quot]انان با امضاي صلح حديبيه در سال ششم مي پنداشتند پيامبر را خوار كرده اند و غافل از اينكه به حكومت خود در حجاز پايان دادند وبه حكومت رسمي پيامبر در يثرب اعتراف كردند.[/FONT]
[FONT=&quot]و سرانجام با فتح مكه به دست مسلمانان حشمت قريش به يك باره فرو ريخت.[/FONT]
[FONT=&quot]ولي فراموش نكنيم در تمام طول اين مبارزه سخت سرپرستس جنگ ها وتوطئه ها به دست ابوسفيان رئيس قبيله بني اميه بود.[/FONT]
[FONT=&quot]و با فتح مكه منفعت طلبانه به اسلام تن دادندولي از آنجا كه تمام امتيازات خود را از دست داده بودند به شدت كينه پيامبر و بني هاشم را در دل گرفتند.[/FONT]
[FONT=&quot]بنا براين تعجب نمي كنيم اگر ببينيم حادثه كربلا به دست همين طايفه بوجود آمد.[/FONT]
[FONT=&quot]
انتقام دشمنان اسلام از شكست هاي زمان رسئل خدا(ص)[/FONT]
[FONT=&quot]
پس از هجرت رسول اكرم (ص) نيز آزار آنان بر بر ضد رسول خدا ادامه داشت تا آنكه در سال دوم هجري شكست سختي از مسلمانان در جنگ بدر متحمل شدند. كه در ميان آنان جد مادري معاويه ودايي معاويه و برادر معاويه بودند.[/FONT]
[FONT=&quot]هر چند در جريان جنگ احد حوزه و جمعي ديگر از مسلمانان به شهادت رسيدند ولي بني اميه همچنان كينه بدر را در دل داشت.[/FONT]
[FONT=&quot]نقش امير المونين علي (ع) در شكست مشركان قريش[/FONT]
[FONT=&quot]بي ترديد نقش علي (ع) در شكست هاي مشركان نقشي انكار ناپذير بود و همين سبب شد تا از حضرت كينه به دل بگيرند.[/FONT]
[FONT=&quot]رسول اكرم (ص) به علي (ع) مي فرمايد:[/FONT]
[FONT=&quot](گريه من) براي كينه هايي است كه در درون گروهي (نسبت به تو) وجود دارد، كه آن را پس از من آشكار خواهند ساخت.[/FONT]
[FONT=&quot]
علي (ع) خود نيز نگران حسن(ع) و حسين(ع) بود[/FONT]
[FONT=&quot]
خداوندا ! من از براي پيروزي بر قريش كمك مي جويم. چرا كه آنان كساني بودند كه انواع توطئه ها و نيرنگ ها را در باره پيامبرت در نظر داشتند ، ولي از اجراي آن ناتوان ماندند و تو مانع اجراي مقاصد آنان شدي، سپس همه هياهو ها متوجه من شد و توطئه ها عليه من بسيج گرديد. پروردگارا! حسن و حسين را حفظ فرما و تا زماني كه من زنده ام امكان دست يابي و توطئه فاجران قريش را به آنان فراهم مساز و هنگامي كه مرا از ميان آنان بر گرفتي، تو خود مراقب آناني و تو بز همه چيز گواهي.(شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديدج20، ص298،نكته 413 و خطبه 172 نهج البلاغه)[/FONT]
[FONT=&quot]
يزيد و انتقام كشته هاي بدر[/FONT]
[FONT=&quot]
زماني سرهاي شهيدان كربلا را وارد مجلس يزيد كردند ، يزيد در حالي كه با چوبدستي بر لب ودندان امام حسين (ع) مي زد اين مطالب را مي گفت:[/FONT]
[FONT=&quot]فرزندا هاشم با سلطنت بازي كردند و در واقع نه خبري از سوي خدا آمده بود و نه وحي نازل شده بود.[/FONT]
[FONT=&quot]كاش بزرگان من كه در بدر كشته شده بودند مي ديدند كه قبيله خزرج چگونه از ضزبات نيزه به زاري آمده اند[/FONT]
[FONT=&quot]در آن حال از شاذي فرياد مي زدند و مي گفتند: اي يزيد دستت درد نكند! امروز كيفر ماجراي بدر رابه آنان داديم و همانند بدر با آنان معامله كرديم و در نتيجه برابر شديم![/FONT]
[FONT=&quot]من از فرزندان خندف( از جده هاي اعلاي قريش) نيستم اگر از فرزندان احمد(رسول اكرم(ص)) انتقام نگيرم.(احتجاج طبرسي، ج2 ، ص122)[/FONT]
[FONT=&quot]در يك جمع بندي به روشني مي توان دريافت كه يكي از ريشه هاي ماجراي خونين كربلا ، كينه هاي متراكم شده امويان و انتقام از شكست هاي خويش در زمان رسول خدا(ص) بود.[/FONT]
[FONT=&quot]
ادامه دارد.........(توطئه در سقيفه)
[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]توطئه در سقيفه[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]با حادثه اي كه پس از رحلت پيامبر اسلام (ص) در جريان سقيفه اتفاق افتاد باعث كوتاه شدن دست بني هاشم از خلافت و قدرت گرفتن بني اميه بر جامعه اسلامي شد.[/FONT]
[FONT=&quot]بگذاريد اين سخن را از معتبر ترين منابع اهل سنت يعني از صحيح بخاري بشنويم:[/FONT]
[FONT=&quot]آن روز گروهي ز انصار در سقيفه گرد هم آمده بودند تا اميري براي مسلمانان انتخاب كنند. آنان در صدد بودند تا سعد بن انصاري رئيس قبيله خزرج را به عنوان امير انتخاب كنند ولي ابوبكر با اين سخنان آنان را ساكت كرد:[/FONT]
[FONT=&quot]پيشواي مسلمانان بايد از قريش باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]كه با تكيه بر اصل امتياز قريش بر ساير اقوام عرب بر آنان غلبه كرد.[/FONT]
[FONT=&quot]ابن ابي الحديد در ذيل خطبه 26 نهج الابلاغه مي گويد:[/FONT]
[FONT=&quot]عمر به انصار گفت: به خدا سوگند!عرب هرگز به عمارت و حكومت شاهي راضي نمي شود، زيرا پيامبر (ص) از قبيله شما نيست.ولي عرب قطعا از اين كه مرد ي از طايفه پيغمبر حكومت كند امتناع نخواهد كرد. كيست كه بتواند با در ميراث و حكومت محمد معارضه كند، حال كه ما نزديكان وخويشاوندان او هستيم؟[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]مهم ترين پيامد هاي سقيفه[/FONT]
[FONT=&quot]الف) شكسته شدن حرمت پيامبر (ص) و اهل بيت(ع)[/FONT]
[FONT=&quot]مي دانيم كه پس از داستان سقيفه تعدادي از بزرگان اسلام از بيعت با ابوبكر امتناع كرده بودند. آنان افرادي چون زبير،عباس بن عبد المطلب، عتبه بن ابولهب، سلمان فارسي،عما بن ياسر، مقداد بن اسود، براء بن عازب و ابي بن كعب در جمع آنان ديده مي شوند. همگي در منزل حضرت فاطمه (س) جمع شده بودند.[/FONT]
[FONT=&quot]ابن عبد ربه از دانشمندان معروف اهل سنت نقل مي كند كه:[/FONT]
[FONT=&quot]ابوبكر ، عمر را فرستاد و به او گفت: اگر آنان از بيعت امتناع كردن با آنان بجنگ! وي با مشعلي از آتش به خانه حضرت زهرا آمد تا آنرا بسوزاند. فاطمه (ع) جلو آمد و گفت: اي زاده خطاب! آيا آمدي تا خانه ما را بسوزاني؟ گفت: آري . مگر آنكه چون بقيه امت با ابوبكر بيعت كنيد![/FONT]
[FONT=&quot]ب) تبديل شدن عهد الهي به امر بشري[/FONT]
[FONT=&quot]در نطام اجتماعي، اگر اصلي شكسته شود ، يا قانوني به نفع طايفه خاصي رقم خورد ، ديگر هيچ تضميني وجود نداردكه اصل هاي ديگر شكسته نشود.[/FONT]
[FONT=&quot]جالب است بدانيم كه همين هرج و مرج در انتخاب خليفه باعث شد تا معاويه نامزدي يزيد را براي خلافت مطرح كند.[/FONT]
[FONT=&quot]وي خطاب به مردم چنين گفت:[/FONT]
[FONT=&quot]اي مردم شما مي دانيد كه پيامبر(ص) از دنيا رفت و كسي را جانشين خود قرار نداد، مسلمانان خود به سراغ ابوبكر رفته و وي را انتخاب كردند. ولي ابوبكر در وقت وفاتش خلافت را به عمر واگذار كرد. عمر هم در زمان مرگش آنرا به شوراي شش نفري محول كرد.[/FONT]
[FONT=&quot]پس چنان كه مي بينيد ابوبكر در تعيين خليفه كاري كرد كه پيامبر (ص) آنرا نكرد، عمر هم كاري كرد كه ابوبكر نكرده بود ، هر يك مصلحت را ديدند و عمل كردند. من هم مصلحت مي بينم كه براي يزيد بيعت بگيرم و از اختلاف ميان مردم جلوگيري كنم!(الامامه و السياسه،ج1،ص211-212)[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ج) به قدرت رسيدن بني اميه در شام[/FONT]
[FONT=&quot]
شايد حاضران در سقيفه از ابتدا فكر نمي كردند چيزي كه انان تصويب كردن پس از يكي دو دهه تبديل به يك حكومت سلطنتي موروثي خواهد شد.[/FONT]

[FONT=&quot]در زمان هم پيمان شدن اعضاي سقيفه، ابوسفيان و دودمانش به علت به ظاهر مسلمان شدنشان و سابقه بسيا ننگينشان در به راه انداختن جنگ ها عليه پيامبر(ص) در وضعيتي نبودند كه بتوانند براي خلافت اظهار وجود كنند ولي در دل براي اين اتفاقات خشنود بودند.[/FONT]
[FONT=&quot]ولي هنگام ماجراي سقيفه ابوسفيان در مدينه حضور نداشت به همين علت ابتدا براي فتنه جويي به سراغ علي (ع) رفت وچون نتيجه نگرفت به سراغ ابوبكر و عمر رفت. انان هم براي ساكت كردن او از زكات اموال را به او مي دادند. [/FONT]
[FONT=&quot] در آن سال ابوبكر سپاهي براي مقابله با روميان به سمت شام فرستاد و پس از پيروزي حاكميت شام را به فرزند ابوسفيان (معاويه ) كه در آن جنگ فرمانده لشگر بود بخشيد.[/FONT]
[FONT=&quot]از اين رو پايه قدرت گرفتن بني اميه در شام شكل گرفت.[/FONT]
[FONT=&quot]
ادامه ارد............(رمز و راز مماشات عمر با معاويه!)[/FONT]
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون
خیلی جالب بود:gol::gol::gol:
فقط یه سوال؟
تو متن نقل می کنه از خلفا که می گن خلافت بعد از پیامبر باید در قریش باشد. مگه عمر و عثمان و ابابکر از قریش بودن؟! :que:
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون
خیلی جالب بود:gol::gol::gol:
فقط یه سوال؟
تو متن نقل می کنه از خلفا که می گن خلافت بعد از پیامبر باید در قریش باشد. مگه عمر و عثمان و ابابکر از قریش بودن؟! :que:

سلام امير جون. بايد بگم كه بله. ابوبكر و عمر از دو طايفه (تيم) و (عُدَي) و عثمان هم از قبيله قريش بودند. به همين دليل ادعاي برتري جويي نسبت به ساير قبيله ها داشتن.
 
آخرین ویرایش:

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]رمز و راز مماشات عمر با معاويه![/FONT]
[FONT=&quot]
سیره و رفتار عمر چنان بود که همه ساله دارایی و اموال فرزندان و عمالش را بهدقت بمام رسیدگی می کرد تا آنجا که ابوهریره را که از طریق نا ممشروع به بیت المال مسلمین دست درازی کرده بود توبیخ و اموالش را مصادره کرده بود.[/FONT]
[FONT=&quot]ولی با همه سخت گیری ها چه رمز و رازی در طرز رفتار وی با معاویه نهفته بود که در مقابل بدعت ها ی زشت او هرگز واکنش جدی از خود نشان نداد؟[/FONT]
[FONT=&quot]در حالی که عزل معاویه در آن زمان کار ساده ای برای عمر بود ؛ و همین طور کارهای ضد دینی او هیچگاه از دید عمر پنهان نبود . اوخود به هنگام دیدن معاویه می گفت: وی کسرای عرب است![/FONT]
[FONT=&quot]حتی آن وقت که شنیده شد معاویه خود را پادشاه عرب نامیده است چندان حساسیتی از خود بروز نداد. حیرت انگیز تر اینکه به نقل از (ابن ابی الحدید) در شرح نهج البلاغه ، عمر هنگام مرگ به اهل شوری چنین گفت:[/FONT]
[FONT=&quot]پس از من اختلاف نکنید و از تفرقه بپرهیزید، چه اینکه اگر با یکدیگر اختلاف کنید معاویه وارد عمل می شود و حکومت را از چنگ شما در می آورد![/FONT]
[FONT=&quot]حالا چرا خلیفه آنقدر دست معاویه را در تثبیت دودمان بنی امیه باز گذاشت که حابل فدرت وی را به رخ اهل شوری می کشد؟[/FONT]
[FONT=&quot]آیا منظور از این کار این بوده که قدرت بنی هاشم را مهار کند؟[/FONT]
[FONT=&quot]آری! ممکن است راز اصلی این همه مدارا و مماشات در همین نکته نهفته باشد!
[/FONT]
[FONT=&quot]در وافع خلیفه با به حکومت رساندن بنی امیه در شام ضریب امنیتی خویش را بالا برده است و خود را در برابر قیام های احتمالی بنی هاشم بیمه کرده بود . این جریان در زمان عثمان شدت بیشتری یافت که در این باره خواهم گفت.[/FONT]
[FONT=&quot]این جاست که عمق این کلام که ( امام حسین (ع) در همان روز سقیفه به شهادت رسید ) بیشتر آشکار می شود[/FONT]
[FONT=&quot]مرحوم محقق اصفهانی می نویسد:[/FONT]
[FONT=&quot]آن هنگام که حرمله تیر می انداخت( و حلقوم علی اصغر را نشانه می گرفت) این حرمله نبود که تیر می انداخت ، بلکه این تیر را کسی رها می ساخت که بستر را برای حرمله آماده ساخه بود! این تیری است که از سوی سقیفه رها شده و کمانش در دستان خلیفه بود![/FONT]

 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]شورای انتصابی عمر و به قدرت ریسدن عثمان[/FONT]
[FONT=&quot]

چهرمین نکتهای که می توان برای حادثه کربلا بیان نمود ماجرای شورای انتصابی عمر بود که زمینه ساز به قذرت رسیدن عثمان و در نتیجه تقویت جبهه اموی شد.[/FONT]
[FONT=&quot]فشرده ماجرا چنین است:[/FONT]
[FONT=&quot]زمانی که عمر به دست مردی به نام فیروز که کنیه اش ابولولو بود مجروح شد و خود را در آستانه مرگ دید چنین گفت:[/FONT]
[FONT=&quot]پیامبر تا هنگام مرگ از دست شش نفر راضی بود : علی(ع)،طلحه،زبیر،سعدبن ابی وقاص و عبد الرحمن بن عوف. لذا باید در امر خلافت باید با این شش نفر مشورت شود تا یکی را در میان خود انتخاب کنندو. آنگاه دستور داد تا شش نفر حاضر شوند، سپس نگاهی به آنان کرد وگفت: همه شما مایلید بعد از من به خلافت برسید؛ آنان سکوت کردند و دوباره جملهاش را تکرار کرد. زبیر گفت: ما کمتر از تو نیستیم چرا به خلافت نرسیم![/FONT]
[FONT=&quot]عمر در ادامه برای شش نفر عیبی شمرد، از جمله به طلحه گفت:[/FONT]
[FONT=&quot]پیامبر از دنیا رفت، در حالی که به خاطر جمله ای که بعد از آیه حجاب گفته ای از تو ناراضی بود.(در توضیح باد بگویم که منظور از آیه حجاب (فاسئلون هن من وراء الحجاب) است که درباره زنان پیامبر آمده است.طلحه گفت: پیامبر می خواهد امروز آنان را از ما بپوشاند، ولی فردا که از دنیا رفت، ما با آنان ازدواج می کنیم. پس از این آیه 53 احزاب نازل شد و ازدواج با زنان پیامبر را بعد فوت ایشان ممنوع کرد.)[/FONT]
[FONT=&quot]و به علی (ع) گفت: تو مردم را به راه روشن و طریق صحیح به خوبی هدایت می کنی، تنها عیب تو این است که بسیار مزاح می کنی![/FONT]
[FONT=&quot]عمر در شمردن عیب عثمان چنین گفت:[/FONT]
[FONT=&quot]گویا می بینم که خلافت را قریش به دست تو داده اند و بنی امیه و بنی ابی معیط را بر گردن مردم سوار می کنی و بیت المال را در اختیار آنان می گذاری و (بر اثر شورش مسلمین) گروهی از گرگان عرب تو را در بسترت سر می برند.(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ، ص186)[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]سر انجام ابو طلحه انصاری را خواست و فرمان داد پس از دفن او با 50 تن از انصار این شش نفر را در خانه ای جمع کنند، تا برای جانشینی به مشورت بپردازند.[/FONT]
[FONT=&quot]هرگاه 5نفر به یک نفر رای دادند و یک نفر مخالفت کرد او را گردن بزنند و همچنین اگر 4نفر موافق بودن 2 نفر مخالف را گردن بزنند و اگر 3 وافق و 3 مخالف بودند گروهی که عبد الرحمن عوف در میان آنان است مقد بشمارند و بقیه را گردن بزنند و اگر 3روز گذشت و توافق نکردند همه را گردن بزنند تا مسلمانان خود شخصی را انتخاب کنند![/FONT]
[FONT=&quot]سرانجام طلحه که می دانست با وجود علی و عثمان خلافت به او نمی رسد و از علی (ع) دل خوشی نداشت طرف عثمان را گرفت و در حالی که زبیر طرف علی (ع) را گرفت و سعد بن ابی وقاص حق خود را به پسر عمویش عبد الرحمن عوف داد. بنابراین شش نفر در سه نفر یعنی علی (ع) و عثمان و عبد الرحمن عوف خلاصه شدند.[/FONT]
[FONT=&quot]عبد الرحمن رو به علی (ع) کرد وگفت: با تو بیعت می کنم که طبق کتاب خدا و سنت پیامبر و روش ابوبکر و عمر رفتار کنی . علی گفت:[/FONT]
[FONT=&quot]می پذیرم ولی کتاب خدا و سنت پیامبر و روش خودم عمل می کنم. عبد الرحمن رو به عثمان کرد و همان جمله را تکرار کرد. عثمان پذیرفت. لذا دست عثمان را به خلافت فشرد. این حا بود که علی به عبد الرحمن فرمود: به خدا سوگند! تو ابن کار را نکردی مگر این که از او انتظار داری ؛ همان انتظاری که خلیفه اول و دوم از یکدیگر داشتند، ولی هرگز به مقصود خود نخواهی رسید.![/FONT]
[FONT=&quot]در اینجا چند نکته قابل توجه است:[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]اول: نحوه تشکیل شوری به گونه ای بود که خلافت به علی (ع) نرسد چرا که لحه از قبیله تَیم و ÷سر عموی عایشه بود یهنی همان قبیله ابوبکر وآنان به علی (ع) تمایل نداشتند. [/FONT]
[FONT=&quot]سعد بن ابی وقاص نیز مادزش از بنی امیه بود ودایی ونزدیکانش به دست علی (ع) در جنگ های اسلام علیه کفر به هلاکت رسیده بودند و او هم با علی (ع) بیعت نکرد و عمر بن سعئ جنایتکار بزرگ حادثه کربلا پسر اوست. عبد الرحمن عوف نیز داماد عثمان بودچرا که شوهر ام کلثوم خواهر عثمان بود.در نتیجه فقط زبیر که به علی علاقه داشت جانب او را گرفت.[/FONT]
[FONT=&quot]عمر به صراحت معایبی را برای هرکدام گفت از جمله: در مورد طلحه و علی و عثمان در قبل وضیح دادم واما به سعد گفت: تو مرد جنگ هستی و به درد خلافت نمی خوری و به عبد الرحمن گفت تو مردی ضعیف هستی و تو به درد جایگاه خلافت نمی خوری . [/FONT]
[FONT=&quot]او با این سخنان به انان فقط این حق را می داد که از میان علی (ع) و عثمان یکی را برگزینند و با یک چینش حساب شده کفه ترازو را به نفع عثمان سنگین کرد.[/FONT]
[FONT=&quot]علی (ع) نمی خواست به ایجاد شکاف متهم شود از این رو مصلحت دید در این شوری شرکت کند تا نگویند که اگر شرکت می کرد حقش را به او می دادند.[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]پیامد های خلافت عثمان و نقش آن در تحکیم قدرت بنی امیه[/FONT]​
[FONT=&quot]
پس از قدرت یافتن عثمان، ابوسفیان روزی به عثمان می نویسد:
[/FONT]​
[FONT=&quot]
این خلافت پی از قبیله تیم(ابوبکر) و عدی(عمر) به تو رسیده است. اکنون آن را هم چون توپ (میان قبیله خودت) بگردان وپایه های آن را بنی امیه قرار ده!(این نکته را بدان که ) فقط مسئله فرمان روایی است(نه خلافت اسلامی) من که بهشت و دوزخی را نمی شناسم!
[/FONT]​
[FONT=&quot]متاسفانه عثمان بنی امیه را از مناصب حکومتی دور نکرد و با دادن پست های مختلف و کلیدی، عملا در مسیر تقویت بنی امیه کوشید.[/FONT]​
[FONT=&quot]عثمان، ولیدبن عقبه بن ابی معیط برادر مادری خویش را والی کوفه ساخت. ولید کسی است که آیه ( ان جااکم فاسق بنبا فتبینوا)،(هرگاه شخص فاسقی خبری برای شما نقل کند، تفحص وبررسی کنید) در باره او نازل شده است.(الغدیر،ج8،ص276)[/FONT]​
[FONT=&quot]ولید کسی است که به گفته مسعودی، پیامبر او را اهل دوزخ دانسته است.[/FONT]​
[FONT=&quot]وی به هنگام فرمان داری کوفهخلاف کاری های زیادی انجام داده است که یکی از آنها نوشیدن خمر بود. روزی با همان حال برای نماز صبح حاضر شد و نماز را چهار رکعت خواند.[/FONT]​
[FONT=&quot]از دیگر امویان که نقش بسزایی در تصمیم گیری های عثمان داشت، مروان بن حکم بود.[/FONT]​
[FONT=&quot]عثمان در سال های نخستین حکومت خویش ، عموی خود (حکم بن ابی العاص) و پسرش (مروان بن حکم) را که تبعیدی رسول خدا(ص) بودند، به مدینه بازگرداند.ابن قتیبه و ابن عبد ربه و ذهبی که همگی از معارف اهل سنت هستند می گویند: از جمله اموری که مردم بر عثمان انتقاد داشتند این بود که حکم بن ابی العاص را نزد خوذ جای داد، در حالی که ابوبکر و عمر حاضر به این کار نشدند(الغدیر،ج8،ص241 به بعد)[/FONT]​
[FONT=&quot]
و علی (ع) در این باره به عثمان میفرماید:
[/FONT]​
[FONT=&quot]
تو از مروان راضی نمی شوی و او از تو خوشنود نمی شود؛ جز آنکه دین وعقلت را به انحراف بکشاند و تو در برابر او همانند شتری هستی که او را به هر سو بخواهند میکشند!(تاریخ طبری ج3 ص397، خطبه164 نهج البلاغه )
[/FONT]​
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ترک حمایت از عثمان[/FONT]​
[FONT=&quot]
به کار گماردن عناصر اصلی بنی امیه در دوره عثمان و تلقی خلیفه نسبت به بیت المال که می تواند هرگونه تصرف در آن داشته باشد بستر مناسبی برای شکل گیری حکومت سلطنتی خودکامه وموروثی معاویه شد.
[/FONT]​
[FONT=&quot]از جمله کار های عثمان می توان به موارد زیر اشاره کرد:[/FONT]​
[FONT=&quot]اهدای فدک به مروان، باز گرداندن حکمبن ابی العاص و مروان –تبعیدی پیامبر(ص)- به مدینه و سپردن مسندی از حکومت به وی، اعطای 200هزار درهم به ابوسفیان و 100 هزار درهم به مروان، تقسیم خراج عراق بین بنی امیه و بذل بخشش های بیحساب به نزدیکانش.[/FONT]​
[FONT=&quot]
این رفتارهای عثمان بالاخره مسلمانان را براشفت و شورش وانقلاب در سراسر بلاد اسلامی آغاز شد.
[/FONT]​
[FONT=&quot]عثمان برای درخواست کمک با ارسال نامه ای به معاویهاز او یاری طلبید تا جنگجویان شام را به مدینه بفرستد.[/FONT]​
[FONT=&quot]ولی معائیه که به خوبی به اوضاع تسلط داشت در این اندیشه بود که با از میان رفتن خلیفه یک قدم به خلافت نزدیک خواهد شد، این بود که هفته ها در فرستادن نیرو به مدینه تعلل کرد و اینگونه عمل خویش را توجیه میکرد که صحابه با عثمان مخالفند و من از مخالفت با صحابه پیامبر(ص) اجتناب می کنم![/FONT]​
[FONT=&quot]
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه در خطبه های 28 و 37 به معاویه این چنین می فرماید:
[/FONT]​
[FONT=&quot]
کدامیک از من وتو بیشتر با وی(عثمان) دشمنی کردیم و راهایی را که به کشته شدن او منتهی میشد هموار نمودیم؟ آم کسی که بی دریغ در صدد یاری او برامد .... یا آن کسی که عثمان از او یاری خواستولی او با دفع وقت کردن موجبات مرگش را فراهم آورد؟
[/FONT]​
[FONT=&quot]تو آنجا که یاری عثمان به سودت بود او را یاری کردی و آنجا که نیاز به یاری تو داشت وی را تنها گذاشتی![/FONT]​
[FONT=&quot]
ولی پس از قتل عثمان آنچه که او در سر می پروراند اتفاق نیافتاد، بلکه مردم با تمام وجود به سمت علی (ع) رفتند و با او بیعت کردند، این بود که به فکر نقشه های شیطانی دیگر افتاد.
[/FONT]​
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]جنگ جمل یا رویارویی غیر مستقیم معاویه با امام علی(ع)[/FONT]​
[FONT=&quot]
مراسم بیعت مردم و انقلابیون با امیر مومنان با شور و هیجان خاصی انجام شد. آن حضرت بعد از اینکه ابتدئاً بنا به مصالحی از پذیرش خلافت امتناع کرد ،در مقابل اصرار بیش از حد مردم ، با یک شرط حاضر شد در آن اوضاع بحرانی زمام امور را به دست بگیرد:
[/FONT]​
[FONT=&quot]
لغو کلیه امتیازات طبقاتی که که از زمان خلیفه دوم شروع شده بود و تساوی حقوق همه افرد در برابر قانون اسلام وبیت المال.
[/FONT]​
[FONT=&quot]
مغیره بن شعبه پس از بیعت با علی (ع) به آن حضرت گفت:
[/FONT]​
[FONT=&quot]
امروز را دریاب! بگذار معاوبه بر سر کار و حکومتش بماند . بگذار عبدالله بن عامر – پسر دایی عثمان وفرماندار بصره- یه حکومتش ادامه دهد. کار گذاران بنی امیه را رها کن بر سر کارشان بمانند تا همگی با تو بیعت کنند. پس از آن هرکس را خواستی برکنار کن. علی (ع) لحظه ای درنگ کرد و فرمود: من در دینم از راه حیله وارد نمی شوم و در کارم پستی راه نمی دهم.
[/FONT]​
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]این بود که آن حضرت در روز دوم حکومتش اعلام کرد:[/FONT]​
[FONT=&quot]
به خدا سوگند! اگر اموال بیت المال را بیابم که مهر زنان شده و یا کنیزانی خریده باشند، آن را به بیت المال بر می گردانم.
[/FONT]​
[FONT=&quot]
روح تساوی طلبی علی (ع) و عدم وجود کمترین اثری از انعطاف ونرمش در مقابل توجه نا به جای افراد سرشناسی مانند طلحه و زبیر ، آنان را بعد از چند ماه به این نتیجه رساند که به نقل از طبری میگفتند:
[/FONT]​
[FONT=&quot]بهره ما از این کار(حکومت علوی) به اندازه بهره ای است که سگ از لیسیدن بینی اش میبرد.[/FONT]​
[FONT=&quot]
معاویه که از اوضاع مدینه به خوبی با خبر بود با نوشتن نامه ای به طلحه و زبیر سعی کرد آنان را بر علیه علی (ع) بشوراند.
[/FONT]​
[FONT=&quot]
بالاخره آنان به سمت مکه شتافتند تا زیر پرچم مخالفت با علی(ع) که عایشه برافراخته بود با دیگر سران بنی امیه گرد هم آیند.
[/FONT]​
[FONT=&quot]بدون شک معاویه بخوبی میدانست که نتیجه این جنگ هرچه که باشد به سود اوست زیرا که اگر علی (ع)شکست بخورد به نتیجه دلخواه رسیده واما اگر طلحه وزبیر کشته شوند سر سخت ترین رقبای او در امر خلافت از میدان خارج می شوند واو در این دوحالت می تواند گامی بزرگ به سمت خلافت بردارد![/FONT]​
[FONT=&quot]از سوی دیگر علی (ع) سران بنی امیه و فرمانداران والیان دوران عثمان را عزل کرد وبه همین دلیل همه این افراد به زیر پرچم عایشه جمع شدند. البته مروان بن حکم – داماد و مشاور خاص عثمان – نیز در این جمع حضور داشتند.[/FONT]​
[FONT=&quot] بدین ترتیب هزینه سنگین ای جنگ از طریق اموال بنی امیه که در دوران عثمان از اموال بیت المال بدست آمده بود تامین شد. [/FONT]​
[FONT=&quot]
این است که اگر جنگ جمل را رویارویی غیر مستقیم معاویه با امیر مومنان علی (ع) بدانیم ، بیهوده نگفته ایم
[/FONT]
 

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه برخوردی لازم باشه بنده خودم رسیدگی خواهم کرد
من جواب مسیح110 رو دادم. بنابراین انتظار ندارم شخص دیگه ای دخالت کنه.
از حضورتون در این تاپیک ممنونم
.
اگر نظراتی در مورد بحث عاشورا دارین خوشحال میشم مطرح کنید
:gol::gol::gol:

ممنون
به اینا جواب بدین !

فایلش کمتر از نیم مگابایته !

لطفا هم نگین نویسندش ابله و احمقه و . . . !
فقط به این سوالات جواب بدین .

ممنون

کد:
http://up.iranblog.com/Files/175434bf10244796971d.pdf
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ببینید در اینباره چند نکته رو قبل از پرداختن به اصل جواب باید دقت کنیم اول اینکه فرض کنید بخشی از این حوادث مورد تحریف واقع شده ولی این سبب نمیشه ما اصل حادثه رو فراموش کنیم که جنایتی در کربلا رخ داده که حق به تمام در مقابل باطل قرار گرفته و پشت حق خالی شده و حق طلبان قتل عام شدند این حرفایی که این زده برای اینه که اصل این رو مورد تردید قرار بده که کربلا تخیلی بیش نیست در حالی که به طرق مختلف تاریخی این حادثه رخ داده ضمن اینکه وقتی اثبات شده این واقعه، به طریق اثبات قطعی تاریخی این سوالات رو باید توجیه کرد چون بسیاری از مسایل ممکنه از دیدی ما مخفی باشه مثلا اینکه چرا چاه نکندند. [/FONT]​
[FONT=&quot]شاید در اون زمان فرصت کندن چاه رو نداشتن یا موقعیتشون بگونه ای بوده که امکان کندن زمین رو نداشتن ، ما داریم در مقاتل معتبرمون که در زمانی که آب رو به روی امام بستن چندین بار یاران امام به سپاه دشمن برای بدست آوردن آب رفتند ، و از طرفی داریم که فرزندان امام برای رفع عطش سینه خود را به زمین مرطوب می چسباندند؛ خب اگر ما به عقل خودمون رجوع کنیم نمی فهمیم که میشود یک چاه حفر کرد، خب طبیعتاً این به فکر امام نیز رسیده چون ایشون به همه چیز از همه کس آگاه ترند.[/FONT]​
[FONT=&quot] پس ما باید این نتیجه رو بگیریم که در اون مقطع زمانی حتما امکان حفر چاه نداشتند مگر نه مجبور نبودن برای بدست آوردن آب به سمت دشمن بروند!...[/FONT]​
[FONT=&quot]نشنیده اید در زمان جنگ موقعیتهایی پیش میومد که حتی تخریب چی ها فرصت باز کردن معبر نداشتند و مجبور میشدند چند نفر خودشونو فدا کنند برای باز کردن معبر، تا در موقعیتش نباشید نمیتونید وضعیت رو درک کنید[/FONT]​
[FONT=&quot]درباره طفل شیر خوار هم همینطور[/FONT]​
[FONT=&quot] اولا اینکه چرا امام حسین این افراد را به همراه خود برده و اینکه چرا انها را در معرض خطر قرار داده[/FONT]​
[FONT=&quot]که خیلی الفاظ بی ادبانه ای بکار برده بود نویسنده برای اینکه جهالتش نتونسته بود حکمت کارهای حکیم را درک کند میدونید این شخص دو روز دیگه میگه چرا ابی عبد الله که میدونسته کشته میشه رفته در اون صحنه[/FONT]​
[FONT=&quot]ولی امروز اینو نگفته چون میدونسته که نمیتونه یه دفعه زیر اب زنی کنه[/FONT]​
[FONT=&quot]برای همین اول جوانب رو هدف گرفته ولی جواب اینه [/FONT]​
[FONT=&quot]به همون دلیلی که خودش با علم اگاهی برای نجات دادن خلق از هلاکت پا به عرصه کربلا گذاشت و نمونه تامی برای خدا خواهی و نپذیرفتن ظلم و فساد از خود بجای گذارد به همان دلیل فرزند شیر خوار خود را نیز در معرض شهادت گذاشت شهادت طفل ظهور بی وجدانی و سند مظلومیت و بی گناهی بود.[/FONT]​
[FONT=&quot]این یه حرکت بسیار هوشمندانه برای اینکه بی حالی طفل شیر خوار را به سپاهیان ظالم نشان دهد و بفهماند که این قوم ظالم به بی گناهان شیر خوار هم رحم ندارد برای همین این طفل فورا ذبح شد که در روایات امده که وقتی این طفل را بالا برد بین سپاه دشمن دو دستگی افتاد برای همین زود مورد هجمه قرار گرفت ضمن اینکه در برخی روایات داریم که تیر به خود حضرت نیز اصابت کرد[/FONT]​
[FONT=&quot]در مورد اینکه با تخریب های فراوان چطور الان چیزی به نام حرم امام حسین (ع) وجود دارد؟[/FONT]​
[FONT=&quot]اولا که اقدام کردن انها به معنی موفقیت امیز بودن این اقدام نیست کما اینکه برخی از نقل ها به این نکته اشاره دارد که این اقدامها با ظهور معجزاتی از قبر مطهر مثل حرکت نکردن گاو برای شخم، نرفتن اب روی قبر، بیرون زدن خون از قبر مبارک، نه تنها موجب از بین نرفتن قبر نشده بلکه باعث توسعه و مشهور شدن قبر نیز گشته است. سند این مطالب رو میتونید از کنار همین سندهایی که برای این مقاله آورده شده ببینید. این نویسنده همونطور که گفتم هدفش پیدا کردن جواب نبوده بلکه می خواسته فقط بزرگترین حادثه تاریخ رو با مغلطه به نقد بکشونه که موفق نشده.[/FONT]​
[FONT=&quot]در مورد حضرت عباس (ع)[/FONT]​
[FONT=&quot]همه جای تاریخ رو نگاه بکنید متوجه میشوید که همه نقد ها با متنی کاملا مودبانه و منطقی بیان شده، حتی شیعه هم در تمام نقد هایش به مقدسات همه ادیان احترام گذاشته ، حتی این موضوع رو میتونید در سوره انعام ایه 108 ببینید که[/FONT]​
[FONT=&quot](وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ) به غیر خدا پرستان (هم) ناسزا مگویید، مبادا از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند.[/FONT]​
[FONT=&quot]ایشان به حضرت عباس توهینات زیادی کردند و این حرف هارا هیچ کس جز یک مسلمان مسخ شده باور نمی کند وباید هم بگویم تقصیر شما نیست چون اصلا مشک ندیده اید چون مشک یک بند دارد و آن را روی دوش میاندازند.[/FONT]​
[FONT=&quot]امید وارم قانع شده باشید دوست خوبم.[/FONT]​
[FONT=&quot]لطفا اگر دوباره سوال داشتید از مقاله های این چنینی استفاده نکنید و مستقیما خودتون به دور از بی احترامی سوالتون رو بپرسید.[/FONT]​
 
آخرین ویرایش:

phalagh

مدیر بازنشسته
ممنون
به اینا جواب بدین !

فایلش کمتر از نیم مگابایته !

لطفا هم نگین نویسندش ابله و احمقه و . . . !
فقط به این سوالات جواب بدین .

ممنون

کد:
http://up.iranblog.com/Files/175434bf10244796971d.pdf


ممنون از توضيحات دوست خوبمون مهندس محمد.
در مورد تاريخ وقوع اين حادثه هم من هيچ وقت نشنيدم كه كسي بگه تابستون بوده. به عكس مهر ماه رو شنيدم. اما اينكه در اون تاريخ هوا گرم بوده يا نه بايد خدمتتون عرض كنم كه من تو يكي از استانهاي گرمسير زندگي ميكنم. هوا تا آخر مهر ماه و حتي اواسط آبان گرم هستش.درسته نسبت به تابستون كمي خنك تر هست اما همچنان گرما غير قابل تحمله. حالا درنظر بگيريد كه اون منطقه از عراق از شهري كه من زندگي ميكنم از نظرگرما در شرايط بدتري قرار داره.
در ثاني كي گفته كه هر جا رود باشه هر فاصله اي رو بكني به آب ميرسي؟ از كجا ميدوني كه فاصه سپاه امام حسين تا رود چقدر بوده و آيا اين فاصله به اندازه اي بوده كه اگه زمين رو ميكندن به آب برسن؟
بعدم ميدونيم كه تو اون منطقه نخلستان وجود داشته.اينو گفتن.
خب تو منطقه ما هم چندين رود و چشمه وجود داره بزرگترين نخلستانهاي كشور هم در اين منطقه است. اگر فصل پرباراني باشه تا اواسط ارديبهشت زمين سرسبزه و بعد از اون تا بارانهاي زمستاني زمين خشك خشك ميشه حتي كنار اون رودها و چشمه ها.(البته در فاصله يكي دو متري يكي از چشمه ها هميشه سبزه) پس ميبيني كه كنار رود هم ميتونه خشكي باشه. اگه شك داري مهر ماه يه سر به منطقه ما و اين رود بزن.
 
آخرین ویرایش:

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]جنگ صفین، یا رویارویی مستقیم معاویه با امام(ع)[/FONT]​
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]معاویه که از یک سو، عنوان مظلومیت عثمان(معاویه با آویختن پیراهن عثمان در کنار منبر و برپا کردن مجالس عزاداری برای وی، احساسات مردم شام را تحریک نمود و سپاه عظیمی را علیه علی (ع) به راه انداخت. تاریخ طبری.ج3.ص464) وادعای خونخواهی آن را دستاویز خود قرار داده بود و از دیگر سو ، راه شوریدن بر ضد خلیفه مسلمین پس از جنگ جمل باز شده بود، به جنگ مستقیم با امام برخواست. وانبوهی از شامیان را که طی بیست سال تحت تربیت خود قرار داه بود بر ضد امام بسیج کرد.[/FONT]​
[FONT=&quot]
دشت پهناور صفین میدان رویارویی سپاهیان امام و معاویه بود و نبر ماها طول کشید. ولی زمانی که لشگر امام با دلاوری های مردانی چون مالک اشتر در اعماق سپاه معاویه نفوذ کرده بود و میرفت تا نماینده تمام عیار دوران جاهلیت برای همیشه از بین برود ، ناگهان با طرح شیطانی عمروبن عاص ، قرآنها بر سر نیزه ها قرار گرفت ویک باره سزنوشت جنگ به نحو دیگری رقم خورد.
[/FONT]​
[FONT=&quot]
مردانی که ماه ها در کنار امام بودند در مقابل این نقشه شیطانی ، عرصه را بر امام تنگ کردند، در نتیجه نتیجه کار به حکمیت کشیده شد وچون داور شام عمروبن عاص آن فریبکار کهنه کار ، داور عراق ابوموسی اشعری را فریب داد، این شکست زشت را ننگ بزرگی دانستند و با بهانه تراشی های ابلهانه ، از سپاه امام کناره گیری کردندو بدین ترتیب دسته بزرگی به نام خوارج در اسلام ظهور کرد.
[/FONT]​
[FONT=&quot]
گروهی که جهالت ونادانی آنان از سویی و خدعه ها ونیرنگ های معاویه از سویی دیگر شکاف بین مسلمانان را زیاد تر کرد و آتش قتنه دیگری را به نام جنگ نهروان شعله ور ساخت.
[/FONT]​
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ایجاد رعب و وحشت در قلمرو حکومت علوی [/FONT]
[FONT=&quot]
معاویه پس از بازگشت از جنگ صفین برای تضعیف موقعیت امام نقشه جدیدی را طراحی کرد. وی با اعزام سپاهیان غارتگر به سرزمین های تحت حکومت امام، ناامنی وسیعی را برای مسلمانان به وجود آوردند.[/FONT]
[FONT=&quot]
هنگامی که سفیان بن عوف به شهر انبار حمله کرد وتعداد بسیاری از مسلمانان را بی رحمانه به قتل رساند، امام در واگنشی شدید به سربازان بی اراده خویش خطاب کرد:[/FONT]
[FONT=&quot]آگاه باشید! من شب وروز ، پنهان وآشکار ، شما را با مبارزه با این گروه (معاویه وحاکمان شام) خواندم وگفتم پیش از آن که آنها با شما نبرئ کنند؛با آنها بجنگید... اما شما هرکدام، مسولیت را به گردن دیگری افکندید، و دست از یاری هم برداشتید، تا آن که مورد هجوم پی در پی دشمن واقع شدید و سرزمین هایتان از دست رفت.[/FONT]
[FONT=&quot]
وقع سه جنگ ویران گر در کمتر از چهر سال و به علاوه ایجد ناامنی و آشوب در اقصی نقاط سرزمین اسلامی آن روز، اشراف ناراضی که میدیدند که از همراهی با علی سفره آنان چرب و شیرین نمی شود، از این رو با فرستادن نامه های ذلت بار به معاویه از حاتم بخشی های او بهره میبرند وبه طور پنهانی با او وارد معامله می شدند. و معائیه نیز با استناد به آن نامه ها وانمود میکرد ،مردم عراق از او میخواهند تا برای سامان دادن به کارهای شان به آنجا رود.[/FONT]
[FONT=&quot]
دوران غربت قرآن و به حاشیه رانده شدن خاندان پیامبر (ص) فرا رسیده بود؛ همه عوامل برای حاکمیت بلا منازع او فراهم شده بود. تنها مانع بسیا مهم، شخص امیر مومنان علی(ع) که ایشان را نیز در صبح 19 ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری به دست یکی از دست پرورده شدگان معاویه ضربت شهادت نوشید ودر شب 21، شبانه و پنهانی دفن شد.
[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]شکل گیری توطئه ها درعصر امام حسن مجتبی(ع)[/FONT]​
[FONT=&quot]

ششمین نکته ای که می تواند از ریشه های ماجرای کربلا شمرده شود، و بر زمينه سازي چنان حادثه اي تاثير بگذارد، توطئه هايي است كه در زمان امام حسن(ع) اتفاق افتاد.
[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]1-فريب خوردن برخي از فرماندهان لشگر امام حسن (ع)[/FONT]
[FONT=&quot]امام حسن (ع) پس از شهدت پدرش خطبه اي خواند و مردم را ببه جنگ با ياغيان شامي بسيج كرد. آن حضرت عبيد الله بن عباس را به فرماندهي بخشي از لشگر منسوب كرد و او را روانه جبه نبرد ساخت.[/FONT]​
[FONT=&quot]عبيد الله بن عباس كسي بود كه دو فرزند خرد سالش در زمان علي (ع) به دست بسر بن عطاره فرمانده خونريز معاويه به شهادت رسيده بودند؛ معاويه كه از ماجرا خبر داشت با نامه اي از او خواست كه با دريافت يك ميليون درهم از امام دست بردارد و به او ملحق شود.او هم با جمعي از لشگريانش به معاويه پيوست وصبح لشگريان ديدند كه بي فرمانده شده اند.[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
2- تضعيف موقعيت امام توسط منافقان

نفوذ عوامل معويه در ميان لشگر امام به قدري شديد شد كه مورخان مينوسند كه :
يك بار امام حسن(ع) توسط نيروهاي خودي در حال نماز با خنجر مورد تعرض قرار گرفت و بار ديگر برخي از سپاهيانش سجاده از زير پاي حضرت كشيدند. و گاه بعضي از يارانش به معاويه نامه مي نوشتند كه حاضرند امام را دست بسته تحويل معاويه بدهند و يا او را به قتل برسانند.

3- صلح تحميلي

در حالي كه معاويه براي جنگ با امام آماده ميشد برخي از ياران امام به صراحت از ترك جنگ سخن ميگفتند.
مورخ معروف اهل سنت اسد الغابه نقل ميكند:
امام مجتبي براي مردم خبه خواند وآنان را به جهاد دعوت كرد و از آنها سوال فرمود: شما چه ميخواهيد؟ اگر آماده شهدت ايد دست به شمشير بريد و اگر زندگي ماندن را ميخواهيد با صراحت بگوييد!
گروه زيادي فرياد زدند: ما زندگي و ماندن را ميخواهيم!
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]در واقع امام يا بايد روي به جنگي ميآورد كه اميدي به پيروزي در آن نبود و اهل بيت و اصحاب خاصش را در حالي به كشتن ميداد كه نتيجه اي براي اسلام در بر نداشت؛ زيرا كه معاويه با فريبكاريش مسوليت جنگ را به عهده امام ميانداخت و مردم نيز فريب ظواهر فريبنده معاويه را مي خوردند.[/FONT]​
[FONT=&quot]و يا اينكه براي حفظ مصالح اسلام صلح كند تا پرده هاي فريب را از چهره معاويه كنار بزند ؛ و باطن جكومت اموي را براي مردم فاش كند و عدم پايبندي آنها را به تعهدات ديني و سنت نبوي را به اثبات برساند.[/FONT]​
[FONT=&quot]و امام مجتبي پس از 7 ماه خلافت بر اثر توطئه هاي معويه و ضعف يارانش زمام داري را طي صلح نامه اي به معاويه واگذار كرد، تا هدف دوم محقق شود.[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]نقض صلحنامه امام مجتبي (ع)[/FONT]​
[FONT=&quot]امام به صلح با معاويه تن داد و در امور زير از او پيمان گرفت:[/FONT]​
[FONT=&quot]در قنوت مازها امير مومنان علي ع را سب ننمايند. ومتعرض شيعيان نشود و امنيت آنها را تامين كند وحقوق هر صاحب حقي را بدهد.[/FONT]​
[FONT=&quot]معاويه نيز همه اين موارد را پذيرفت وبر انجام آنها سوگند ياد كرد. ولي پس از امضاي صلح نامه در روز جمعه وارد نخيله شد و پس از نماز خطبه اي را براي مردم خواند و چنين گفت:[/FONT]​
[FONT=&quot]به خدا سوگند! من براي اين با شما نجنگيدم كه نماز بگزاريدو روزه بگيريد و حج بجا آوريد و زكات دهيد! اين امور را خودتان انجام مي دهيد! هدف من از پيكار با شما اين بود كه بر شما فرمانراويي كنم .آگاه باشيد! من در صلح نامه اموري را به حسن(ع) وعده دادم و تعهداتي كردم اما همه ي آن پيمان ها و تعهدات را زير پا انداخته و به هيچكدام از آنها وفا نخواهم كرد. [/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دوران خلافت معاويه[/FONT]​
[FONT=&quot]

نصب منافقان در پست هاي حساس
[/FONT]​
[FONT=&quot]
حضرت اميرمومنان در يك پيشبيني شگفت آور از اين واقعه خبر داد:
[/FONT]​
[FONT=&quot]
من از اين اندوهناكم كه سرپرستي حكومت اين امت به دست اين بي خردان و نابكاران بني اميه افتد. بيت المال را به غارت ببرند، آزادي بندگان خدا را سلب كنند، آنها را برده ي خويش سازند و با صالحان نبرد كنندو فاسقان را همدستان خود قرار دهند.
[/FONT]​
[FONT=&quot]معاويه مصر را در اختيار عمروعاص يعني عقل منفصل خود قرار داد و عراق را به ستمگري خون آشام چون زياد و مدينه و حجاز را به كينه توزي چون مراون سپرد و افرادي چون ضحاك بن قيس، سعيد بن عاص، بصر بن ارطاۀ و ديگران براي سركوب و اختناق استفاده كرد.[/FONT]​
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]عمرو بن عاص [/FONT]​
[FONT=&quot]
[/FONT]​
[FONT=&quot]پدرش عاص بن وائل از دشمنان سرسخت اسلام بود كه قرآن مجيد در نكوهش او مي گويد: " ان شانئك هو الابتر‌"[/FONT]​
[FONT=&quot]مادرش طبق نقل موخران بدنام ترين زن در مكه بود.ببه گونه اي كه وقتي عمرو متولد شد پنج نفر مدعي پدري او بودند.[/FONT]​
[FONT=&quot]مرحوم علامه اميني در شرح حال عمرو بن عاص مي گويد : ما هيچ ترديدي نداريم كه او هرگز اسلام و ايمان ران پذيرفته بود بلكه هنگامي كه در حبشه خبر هاي تازه اي از پيشرفت پيامبر در حجاز به گوش او رسيد و از سوي ديگر حمايت صريح نجاشي، حاكم حبشه را نسبت به مسلمانان حبشه مشاهده كرد به ظاهر اسلما اورد و هنگامي كه به حجاز باز گشت منافقانه در ميان مسلمانان مي زيست.[/FONT]​
[FONT=&quot]او يكي از معروف ترين نقشه هاي شيطاني او داستان سر نيزه كردن قران هاست كه در جنگ صفين اتفاق افتاد.[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]به گفته ي يعقوبي مورخ معروف هنگامي كه مرگ او فرا رسيد به فرزندش گفت: " اي كاش پدرت در قزوه ي ذات السلاسل در عصر پيامبر مرده بود. من كارهايي انجام دادم كه نمي دانم در نزد خدا چه پاسخي در نزد خدا دارم .آنگاه نگاهي به اموال بيشمار خود كردو گفت: اي كاش به جاي اين ها مدفوع شتري بود. اي كاش سي سال بعد مرده بودم! دنياي معاويه را اصلاح كرم و دين خود را بر باد دادم.[/FONT]​
[FONT=&quot]مغيرۀ بن شعبه( والي كوفه) در حافظه ي تاريخ هيچ نكته ي روشني از زندگي وي در محضر پيامبر ثبت نشده است.[/FONT]​
[FONT=&quot]امام حسن مجتبي (ع) در حضور معاويه و سران بني اميه به مغيره فرمود:
تو همان كسي هستي كه حضرت فاطمه(س) دختر پيامبر خدا را چنان زدي كه بدنش خونين شد و فرزندي را كه در رحم داشت سقط كرد.
[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ابن ابي الحديد دانشمند بزرگ اهل سنت در كتابش مي نويسد:[/FONT]​
[FONT=&quot]بني اميه از آشكار شدن فضائل علي (ع) جلوگيري كردند و هر كس روايتي در اين باره نقل مي كرد مجازات مي كردند تا آنجا كه اگر كسي مي خواست روايتي از آن حضرت نقل كند جرات نداشت نام آن حضرت را ببرد.[/FONT]​
[FONT=&quot]دستگاه خلافت معاويه به اين مقدار نيز اكتفا نكرد بلكه به حديث سازان مقدار فراواني پول داد تا شان نزول بعضي از آيات را به نفع دشمنان علي (ع) و به ضرر آن حضرت تحريف كنند[/FONT]​
[FONT=&quot]مرحوم علامه اميني مي نويسد : معاويه اصرار داشت كه رواياتي در نكوهش مقام علي(ع) جعل كنند واين كار را انقدر ادامه داد كه كودكان شما با آن خو گرفتند و بزرگ شدند و بزرگسالان به پيري رسيدند و سنت زشت لعن مولا علي را به دنبال نماز هاي جمعه و بر منابر و در همه جا و حتي در محل نزول وحي يعني مدينه رواج داد[/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]بشهادت رساندن اما حسن مجتبي(ع)[/FONT]​
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مطابق نقل برخي از مورخان شيعه و سني، معوايه به همسر امام حسن(ع) پيام داد كه اگر امام حسن(ع) را مسموم سازد او را به همسري يزيد در خواهد آورد. معاويه براي جلب اعتماد مبلغ يكصد هزار درهم را براي وي فرستاد. [/FONT]
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]كشتن شيعيان به بهانه هاي گوناگون[/FONT]​
[FONT=&quot]
معاويه بعد از به تثبيت رساندن قدرت خويش وبه شهادت رساندن امام حسن مجتبي (ع) بر خلاف مفاد صلح نامه وبر خلاف تمام اصول انساني و ديني دست به كشتار وسيع شيعيان زد تا راه را براي خود كامگي هايش هموارتر سازد.
[/FONT]​
[FONT=&quot]
شهادت حجر بن عدي
[/FONT]​
[FONT=&quot]
زماني كه مغيرة بن شعبه از سوي معاويه حاكم كوفه شد به دستور معاويه در خطبه ها وسخنراني ها به علي (ع) دشنام مي گفت. در اين ميان حجربن عدي در برابر او ايستادگي كرد واز فضايل علي (ع) ميگفت و چون فرد با نفوذي در كوفه بود توطئه هاي مغيره را خنثي ميكرد.
[/FONT]​
[FONT=&quot]بعد از مغيره زياد به خلافت كوفه رسيد وبا ايستادگي هاي حجر روبه رو شد . سرانجام زياد حجر و شش تن از يارانش را به جرم دينداري و محبت به علي (ع) به طرز فجيعي به شهادت رساند.[/FONT]​
[FONT=&quot]
حجر به هنگام شهادت چنين وصيت كرد:
[/FONT]​
[FONT=&quot]
غل و زنجير را از دست پايم باز نكنيد و خونم را نشوييد و مرا در پيراهنم دفن كنيد! چرا كه مي خواهم به اين صورت معاويه را در قيامت براي دادخواهي در پيشگاه خداوند ديدار كنم.
[/FONT]
 

Similar threads

بالا