تایپیک مشاور

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان


بعضیا می گن دلیل خشمگین شدن می تونه فرو خوردن خشم باشه که در گذشته این کار رو انجام میدادیم............

الانم در حال حاضر ظرفیت قبل رو نداریم واین طوری می شه...........

من خودم یه مدت این طوری بودم ............

خیلی سخته ولی با استفاده از تمرین و ممارست تونستم این رو کنار بزارم

راستی می خوام ببینم در مورد کنترل خشم کتابی رو مطالعه کردین ؟؟؟؟؟؟؟؟
بله به موضوع خوبی اشاره کردید
یک نوع انباشت احساسات هست که به انفجار ختم میشه و بعد از اون تا مدتی جریان گدازه ها و پس از سرد شدن مواد مذاب قطعا تغییر شکل ظاهری حتی به مقدار اندک
اما همونطور که اشاره کردید با روشها و راه حل های صحیح قابل تصحیح هستن
بله کتاب زیاده فقط اجازه بدید تا اسم دقیقشون رو مجددا چک کنم تا بتونم منبع درست رو به شما معرفی کنم
مرسی:gol:
 

ehsanstr

عضو جدید
سلام

سلام

به قول دوستمون سلام دوست خوم واقعا ممنون از لطفت باشگاه فقط همين موضوع رو كم داشت كه شما لطف كردي اين كارو انجام ميدي.
 

aria 26

عضو جدید
سلام آقا حمید و بقیه دوستان، چرا بقیه ؟ تو پیام خصوصی مزاحمت نشدم چون همه بخونن و هر کس که تونست کمک کنه.:gol:

تا اینجا که من دیدم یک نفر مشکلش رو گفت و اکثر پست ها ربطی به موضوع نداشت.:gol:
دوستان مشکل من اینه که فکر میکنم به اون چیزایی که میتونستم و لیاقتش رو داشتم نرسیدم. از متخصص رشته ورزشی پرسیدم بهم گفت تو اگر مرفتی فوتبال یا بسکتبال حتما موفق میشدی، یکبار یه مرد مسن منو تو خیابون دید گفت من مربی هستم بیا باشگاه فلان پیش خودم کار کن و ... ، به خاطر هوشی که دارم اگر دنبال درس میرفتم ( حرفه ای ) یه چیزی میشدم، به خاطر استعدادی که داشتم اگر سراغ هر کاری که میرفتم یه چیزی میشدم (ممکنه بگید مغرورم ولی باور کنید همش راسته ) و ... . الان چیکار کنم که این طرز فکر که مثل خوره داره روحم رو میخوره رو فراموش کنم ؟

من تو اکثر پستها دیدم خیلی به خدا تاکید میکنید، لطفا جواب من رو از طریق غیر الهی بدین چون من خدا رو (حداقل فعلا ) قبول ندارم.:gol:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آقا حمید و بقیه دوستان، چرا بقیه ؟ تو پیام خصوصی مزاحمت نشدم چون همه بخونن و هر کس که تونست کمک کنه.:gol:

تا اینجا که من دیدم یک نفر مشکلش رو گفت و اکثر پست ها ربطی به موضوع نداشت.:gol:
دوستان مشکل من اینه که فکر میکنم به اون چیزایی که میتونستم و لیاقتش رو داشتم نرسیدم. از متخصص رشته ورزشی پرسیدم بهم گفت تو اگر مرفتی فوتبال یا بسکتبال حتما موفق میشدی، یکبار یه مرد مسن منو تو خیابون دید گفت من مربی هستم بیا باشگاه فلان پیش خودم کار کن و ... ، به خاطر هوشی که دارم اگر دنبال درس میرفتم ( حرفه ای ) یه چیزی میشدم، به خاطر استعدادی که داشتم اگر سراغ هر کاری که میرفتم یه چیزی میشدم (ممکنه بگید مغرورم ولی باور کنید همش راسته ) و ... . الان چیکار کنم که این طرز فکر که مثل خوره داره روحم رو میخوره رو فراموش کنم ؟

من تو اکثر پستها دیدم خیلی به خدا تاکید میکنید، لطفا جواب من رو از طریق غیر الهی بدین چون من خدا رو (حداقل فعلا ) قبول ندارم.:gol:

سلام دوست عزیز
شما چندتا مشکل رودر یک موضوع برای خودت در زندگیتون مخلوط کردید
اول:
به گذشته ها زیاد دارید فکر می کنید و غبطش رو می خورید
خب تاحالا این کار براتون مفید بوده؟
بله جواب بدید به این سوال.
گذشته اگر برامون جالب نبوده ،فقط و فقط باید ازش برای موفقیت آینده استفاده کنیم
قطعا اگه دید ناپلئون بر هیمن منوال بود الان اسمی از ناپلئون نبود
پس شما هم بگید: شکست پل پیروزی است
بله باز هم بگید
گفتنش لذت بخشه

دوم:
این شاخ اون شاخ زیاد پریدید
راه و رمز موفقیت اینه که در یک زمینه تخصص پیدا کنید و در سایر زمینه های مورد علاقه در حد خوب و مورد نیاز
قطعا بتهون به جز پیانو ساز یا سازهای دیگه ای هم می نواخته
اما امروز همگی ما بتهون رو به خاطر پیانوی بی بدیلش میشناسیم
چون تمرکز و تخصصش رو معطوف همین یک ساز کرد نه چندین ساز

سوم:
شما اجازه دادید همیشه فرد دیگری غیر از خودتون تصمیم گیرنده باشه
اشاره کردید که بهتون گفتن که می رفتید فوتبال یا بسکتبال یا اینکه یک مرد در خیابان تونسته به راحتی شما رو متقاعد کنه برید باشگاهش
نقش شما در این بین کمرنگ شده

واقعیت ها:
شما توانایی های زیادی دارید که هنوز کشف نشدن و قطعا شما رو به موفقیت دلخواهتون می رسونن

راه حل:
اول از همه خودتون و تواناییهاتون رو باور کنید
بعد گذشته رو همین الان دور بریزید و ازش فقط نکاتی رو که برای پیروزی لازمه بردارید
زندگی در حال است و مسیری که برای آینده ای زیبا در پیش داریم نه در گذشته
این جمله رو هر روز حتما حتما برای خودتون تکرار کنید
علاقه خودتون رو در کمال رو راستی با خودتون، ببینید چیه و اینکه یه لیستی از اونها تهیه کنید
وقتی لیست رو تهیه کردید بشینید در جلو هر کدوم بنویسید که چه ابزاری براش لازمه شما چه مهارت هایی در اون دارید درآمدش چطوریه چقدر از انتظاراتتون رو برآورده می کنه و ارضاتون میکنه چه مهارت هایی رو باید در اون کسب کنید و...
وقتی اینارو انجام دادید حالا نوبت اولویت بندی میرسه پس مرتبش کنید
حالا شما لیستی دارید که به ترتیب از بهترین تا یک کم بهترین مرتب شده از بینش با شهامت انتخاب کنید و جلو برید
نترسید
هرکاری اولش هم سخته و هم زمین خوردن های پیاپی داره اما وقتی قلقش دستتون اومد فقط لذت می برید
مگه دوچرخه سواری یادتون رفته کلی زمین خوردید ولی اون مزه روندن دوچرخه ترقیبتون کرد تا بازم پاشید و دوباره سعی کنید
تازه اون مربوط به دوران بچگی بود الان شما یک مرد محکم و مصمم هستید

* از راهنمایی و مشاوره افرادی که در مسیر انتخابیتون تجربه دارن همیشه استفاده بکنید ولی تصمیم گیرنده نهایی خودتون باشید

نکته مهم:
بنشینید،چشم هاتون رو ببندید،دستهاتون رو بهم نردیک کنید و با من تکرار کنید:
من تواناییش رو دارم و می تونم
من مرد موفق و مصمم و خوشبختی هستم
من استعدادهای زیادی دارم که هر روز بیشتر باهاشون آشنا میشم و ازشون در مسیر موفقیت و خوشبختیم کمک می گیرم

بله من در تایپیک هام همیشه از خدا اسم می برم
چون اون هست
اگه ما هستیم چون خدا هست و اون نور آسمانها و زمینه
شما کم کم به این مسیر بر میگردید اینو مطمئن باشید
در پناه خداوند شاد باشید:gol:
 
آخرین ویرایش:

aria 26

عضو جدید

سلام دوست عزیز
شما چندتا مشکل رودر یک موضوع برای خودت در زندگیتون مخلوط کردید
اول:
به گذشته ها زیاد دارید فکر می کنید و غبطش رو می خورید
خب تاحالا این کار براتون مفید بوده؟
بله جواب بدید به این سوال.
گذشته اگر برامون جالب نبوده ،فقط و فقط باید ازش برای موفقیت آینده استفاده کنیم
قطعا اگه دید ناپلئون بر هیمن منوال بود الان اسمی از ناپلئون نبود
پس شما هم بگید: شکست پل پیروزی است
بله باز هم بگید
گفتنش لذت بخشه

دوم:
این شاخ اون شاخ زیاد پریدید
راه و رمز موفقیت اینه که در یک زمینه تخصص پیدا کنید و در سایر زمینه های مورد علاقه در حد خوب و مورد نیاز
قطعا بتهون به جز پیانو ساز یا سازهای دیگه ای هم می نواخته
اما امروز همگی ما بتهون رو به خاطر پیانوی بی بدیلش میشناسیم
چون تمرکز و تخصصش رو معطوف همین یک ساز کرد نه چندین ساز

سوم:
شما اجازه دادید همیشه فرد دیگری غیر از خودتون تصمیم گیرنده باشه
اشاره کردید که بهتون گفتن که می رفتید فوتبال یا بسکتبال یا اینکه یک مرد در خیابان تونسته به راحتی شما رو متقاعد کنه برید باشگاهش
نقش شما در این بین کمرنگ شده

واقعیت ها:
شما توانایی های زیادی دارید که هنوز کشف نشدن و قطعا شما رو به موفقیت دلخواهتون می رسونن

راه حل:
اول از همه خودتون و تواناییهاتون رو باور کنید
بعد گذشته رو همین الان دور بریزید و ازش فقط نکاتی رو که برای پیروزی لازمه بردارید
زندگی در حال است و مسیری که برای آینده ای زیبا در پیش داریم نه در گذشته
این جمله رو هر روز حتما حتما برای خودتون تکرار کنید
علاقه خودتون رو در کمال رو راستی با خودتون، ببینید چیه و اینکه یه لیستی از اونها تهیه کنید
وقتی لیست رو تهیه کردید بشینید در جلو هر کدوم بنویسید که چه ابزاری براش لازمه شما چه مهارت هایی در اون دارید درآمدش چطوریه چقدر از انتظاراتتون رو برآورده می کنه و ارضاتون میکنه چه مهارت هایی رو باید در اون کسب کنید و...
وقتی اینارو انجام دادید حالا نوبت اولویت بندی میرسه پس مرتبش کنید
حالا شما لیستی دارید که به ترتیب از بهترین تا یک کم بهترین مرتب شده از بینش با شهامت انتخاب کنید و جلو برید
نترسید
هرکاری اولش هم سخته و هم زمین خوردن های پیاپی داره اما وقتی قلقش دستتون اومد فقط لذت می برید
مگه دوچرخه سواری یادتون رفته کلی زمین خوردید ولی اون مزه روندن دوچرخه ترقیبتون کرد تا بازم پاشید و دوباره سعی کنید
تازه اون مربوط به دوران بچگی بود الان شما یک مرد محکم و مصمم هستید

* از راهنمایی و مشاوره افرادی که در مسیر انتخابیتون تجربه دارن همیشه استفاده بکنید ولی تصمیم گیرنده نهایی خودتون باشید

نکته مهم:
بنشینید،چشم هاتون رو ببندید،دستهاتون رو بهم نردیک کنید و با من تکرار کنید:
من تواناییش رو دارم و می تونم
من مرد موفق و مصمم و خوشبختی هستم
من استعدادهای زیادی دارم که هر روز بیشتر باهاشون آشنا میشم و ازشون در مسیر موفقیت و خوشبختیم کمک می گیرم

بله من در تایپیک هام همیشه از خدا اسم می برم
چون اون هست
اگه ما هستیم چون خدا هست و اون نور آسمانها و زمینه
شما کم کم به این مسیر بر میگردید اینو مطمئن باشید
در پناه خداوند شاد باشید:gol:


نه حمیدجان ولی واقعا نمیتونم فراموشش کنم، چه فرصت هایی رو از دست دادم ! به کجا ها میتونتم برسم و نرسیدم ! این افکار دیونم میکنه، بد بختی اینه که چند وقت دیگه میخوام واسه ارشد بخونم ولی افکار بسیار مشغول و پراکنده.
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون آقاي مهندس
اين كار شما واقعا قابل تحسينه
اميدوارم در تمام مراحل زندگيتون موفق باشيد
من مثل شما روانشناسي نميخونم.اما خيلي خوشحال ميشم بتونم به ديگران كمك كنم
پس اگر كمكي از دست من هم ساخته بوده من درخدمتم:gol:

 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه حمیدجان ولی واقعا نمیتونم فراموشش کنم، چه فرصت هایی رو از دست دادم ! به کجا ها میتونتم برسم و نرسیدم ! این افکار دیونم میکنه، بد بختی اینه که چند وقت دیگه میخوام واسه ارشد بخونم ولی افکار بسیار مشغول و پراکنده.

آریا جان
درسته خیلی موقعیت های خوب داشتی
این چیزی نیست که فقط تو درگیرش بوده باشی
همه توی زندگیشون داشتن
خود من سال 79 یک موقعیت خوب داشتم که یه دبرستان غیرانتفاعی بزنم ولی به هرحال از یک حدی جلوتر نرفتم
الان هم که بهش فکر می کنم اصلا پشیمون نیستم چون تونستم علاقه واقعیمو پیدا کنم و در موردی که علاقه و توانایی واقعیم هست شروع به فعالیت کنم و هنوز هم اول راهم و کار و تلاش
آریای عزیزم
تو می تونی باقی عمرت رو با خوردن حسرت اونچیزایی رو که از دست دادی سپری کنی
ولی خودت بهم بگو با این کار به کجا میرسی؟؟
جدا تو میخوایی تا آخر عمرت بشینی و فقط حسرت بخوری و هیچ کاری نکنی؟؟
به من نگو که آدم محکمی نیستی چون هستی
بلند شو وایسا اینهمه نشستی مگه نمیگی پشیمونم؟ پس پاشو
زودباش همین الان وقتشه
چه هدفی بهتر از این؟
تلاش برای ارشد؛ آره تلاش کن و بعد امتحانش کن بعد از اون نوبت کارهای دیگه ایه که منتظرت هستن تا تو بری سروقتشون تا ببینی چقدر تلاش و فعالیت توی کاری که دوست داری لذت بخشه.
می دونی اگه طعمشو احساس کنی باقی راه رو اتوماتیک میری اونم یه کله خیالت راحت اینو مطمئن باش
زندگی همانند بستنی خوشمزه ایست که قبل از آب شدن باید از آن لذت ببری
پس تا آب نشده از طعمش لذت ببر:gol::heart:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون آقاي مهندس
اين كار شما واقعا قابل تحسينه
اميدوارم در تمام مراحل زندگيتون موفق باشيد
من مثل شما روانشناسي نميخونم.اما خيلي خوشحال ميشم بتونم به ديگران كمك كنم
پس اگر كمكي از دست من هم ساخته بوده من درخدمتم:gol:

سلام
از لطفتون بسیار سپاسگذارم
از اینکه شما هم همچین حسی رو دارید خیلی خوشحالم
قطعا این تایپیک با کمک دوستان خوبی مثل شما بسیار غنی تر خواهد شد و ادامه پیدا می کنه
در پناه خداوند همیشه شاد باشید:gol:
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آقا حمید و بقیه دوستان، چرا بقیه ؟ تو پیام خصوصی مزاحمت نشدم چون همه بخونن و هر کس که تونست کمک کنه.:gol:

تا اینجا که من دیدم یک نفر مشکلش رو گفت و اکثر پست ها ربطی به موضوع نداشت.:gol:
دوستان مشکل من اینه که فکر میکنم به اون چیزایی که میتونستم و لیاقتش رو داشتم نرسیدم. از متخصص رشته ورزشی پرسیدم بهم گفت تو اگر مرفتی فوتبال یا بسکتبال حتما موفق میشدی، یکبار یه مرد مسن منو تو خیابون دید گفت من مربی هستم بیا باشگاه فلان پیش خودم کار کن و ... ، به خاطر هوشی که دارم اگر دنبال درس میرفتم ( حرفه ای ) یه چیزی میشدم، به خاطر استعدادی که داشتم اگر سراغ هر کاری که میرفتم یه چیزی میشدم (ممکنه بگید مغرورم ولی باور کنید همش راسته ) و ... . الان چیکار کنم که این طرز فکر که مثل خوره داره روحم رو میخوره رو فراموش کنم ؟

من تو اکثر پستها دیدم خیلی به خدا تاکید میکنید، لطفا جواب من رو از طریق غیر الهی بدین چون من خدا رو (حداقل فعلا ) قبول ندارم.:gol:
اگه استعدادتو باور داری از همین حالا شروع کن

من خودم تازه بعد چند سال دارم دوباره به ورزش مورد علاقم به طور حرفه ای برمیگردم با اینکه خیلی ها میگن عضلاتم دیگه مثل قبل خوب نیست اما من بعد پایان ترم ختما از 0 دوباره شروع میکنم
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه حمیدجان ولی واقعا نمیتونم فراموشش کنم، چه فرصت هایی رو از دست دادم ! به کجا ها میتونتم برسم و نرسیدم ! این افکار دیونم میکنه، بد بختی اینه که چند وقت دیگه میخوام واسه ارشد بخونم ولی افکار بسیار مشغول و پراکنده.
هر چی بوده گذشته از این ببعد بچسبب;)
 

aria 26

عضو جدید

آریا جان
درسته خیلی موقعیت های خوب داشتی
این چیزی نیست که فقط تو درگیرش بوده باشی
همه توی زندگیشون داشتن
خود من سال 79 یک موقعیت خوب داشتم که یه دبرستان غیرانتفاعی بزنم ولی به هرحال از یک حدی جلوتر نرفتم
الان هم که بهش فکر می کنم اصلا پشیمون نیستم چون تونستم علاقه واقعیمو پیدا کنم و در موردی که علاقه و توانایی واقعیم هست شروع به فعالیت کنم و هنوز هم اول راهم و کار و تلاش
آریای عزیزم
تو می تونی باقی عمرت رو با خوردن حسرت اونچیزایی رو که از دست دادی سپری کنی
ولی خودت بهم بگو با این کار به کجا میرسی؟؟
جدا تو میخوایی تا آخر عمرت بشینی و فقط حسرت بخوری و هیچ کاری نکنی؟؟
به من نگو که آدم محکمی نیستی چون هستی
بلند شو وایسا اینهمه نشستی مگه نمیگی پشیمونم؟ پس پاشو
زودباش همین الان وقتشه
چه هدفی بهتر از این؟
تلاش برای ارشد؛ آره تلاش کن و بعد امتحانش کن بعد از اون نوبت کارهای دیگه ایه که منتظرت هستن تا تو بری سروقتشون تا ببینی چقدر تلاش و فعالیت توی کاری که دوست داری لذت بخشه.
می دونی اگه طعمشو احساس کنی باقی راه رو اتوماتیک میری اونم یه کله خیالت راحت اینو مطمئن باش
میدونم به هیچ جا نمیرسم، به هیچ جا نمیرسم که هیچ بدترم میکنه اوضاع رو، ولی واقعا نمیتونم فراموشش کنم ... مطمئنم اگر مثلا ارشد دانشگاه شریفم قبول بشم میگم من اگر از فرصت هام استفاده میکردم باید مثلا پارسال شریف قبول میشدم. حمید جان اصلا اگر اجازه بدی بحث رو یه مقدار بازتر کنم و در مورد شخصیت خودم و این حس نارضایتی از خودم بیشتر توضیح بدم و تو هم تو این زمینه کمکم کنی؟اصلا عادات بد خیلی دارم، میشه یکی یکی حلش کنید، کنی، کنیم؟

زندگی همانند بستنی خوشمزه ایست که قبل از آب شدن باید از آن لذت ببری
پس تا آب نشده از طعمش لذت ببر:gol::heart:

این یادم میمونه:gol:
کلا از این جمله های انرژی زا خیلی استقبال میکنم، کلی تو ذهنم از این جملات دارم که موقع افسردگی ناشی از همین حس نارضایتی از خود مثل داروی موقت تزریق میکنم تو ذهنم.


هر چی بوده گذشته از این ببعد بچسبب;)

اگه استعدادتو باور داری از همین حالا شروع کن

من خودم تازه بعد چند سال دارم دوباره به ورزش مورد علاقم به طور حرفه ای برمیگردم با اینکه خیلی ها میگن عضلاتم دیگه مثل قبل خوب نیست اما من بعد پایان ترم ختما از 0 دوباره شروع میکنم


فقط میتونم بگم ::gol:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونم به هیچ جا نمیرسم، به هیچ جا نمیرسم که هیچ بدترم میکنه اوضاع رو، ولی واقعا نمیتونم فراموشش کنم ... مطمئنم اگر مثلا ارشد دانشگاه شریفم قبول بشم میگم من اگر از فرصت هام استفاده میکردم باید مثلا پارسال شریف قبول میشدم. حمید جان اصلا اگر اجازه بدی بحث رو یه مقدار بازتر کنم و در مورد شخصیت خودم و این حس نارضایتی از خودم بیشتر توضیح بدم و تو هم تو این زمینه کمکم کنی؟اصلا عادات بد خیلی دارم، میشه یکی یکی حلش کنید، کنی، کنیم؟

این یادم میمونه:gol:
کلا از این جمله های انرژی زا خیلی استقبال میکنم، کلی تو ذهنم از این جملات دارم که موقع افسردگی ناشی از همین حس نارضایتی از خود مثل داروی موقت تزریق میکنم تو ذهنم.







فقط میتونم بگم ::gol:
آره عزیزم چرا که نه
دوست داری پیام خصوصی بده دوست هم داشتی همینجا مطرح کن
اینو هم بگم من چیزی رو برات حل نمی کنم
وقتی حل بشه اراده خداست نه چیز دیگه ای من در بهترین حالت فقط یه وسیلم
دوتا مساله رو هم برات بگم:
میدونم به هیچ جا نمیرسم، به هیچ جا نمیرسم که هیچ بدترم میکنه اوضاع رو؛
عین جمله خودته،تا زمانیکه فکرت این باشه توی همین جاده متروک و شیطانی داری قدم میزنی فقط بیا بیرون تا موفق بشی و ببینی جاده های دیگه چه طبیعت چشم نواز و زیبایی داره
و دوم اینکه تو زیاد توی خونه میشینی و همین باعث میشه ترکیبات هورمونی توی خونت بهم بخوره و باعث افسردگیت بشه
حالا من در خدمتت هستم تا بشنوم

:gol::gol:
 

aria 26

عضو جدید
آره عزیزم چرا که نه
دوست داری پیام خصوصی بده دوست هم داشتی همینجا مطرح کن
اینو هم بگم من چیزی رو برات حل نمی کنم
وقتی حل بشه اراده خداست نه چیز دیگه ای من در بهترین حالت فقط یه وسیلم
دوتا مساله رو هم برات بگم:
میدونم به هیچ جا نمیرسم، به هیچ جا نمیرسم که هیچ بدترم میکنه اوضاع رو؛
عین جمله خودته،تا زمانیکه فکرت این باشه توی همین جاده متروک و شیطانی داری قدم میزنی فقط بیا بیرون تا موفق بشی و ببینی جاده های دیگه چه طبیعت چشم نواز و زیبایی داره
و دوم اینکه تو زیاد توی خونه میشینی و همین باعث میشه ترکیبات هورمونی توی خونت بهم بخوره و باعث افسردگیت بشه
حالا من در خدمتت هستم تا بشنوم

:gol::gol:

چه جوری ؟؟؟
در مورد خونه نشینی متاسفانه فعلا مجبورم، آخه اگر جور بشه باید واسه ارشد بخونم، البته هنوز دودلم، احتمالا برم خدمت و دنبال کسب و کار. شاید از فردا باشگاه رو دوباره شروع کنم. پیام خصوصی فعلا احتیاجی نیست، چون فعلا وارد جزئیات نشدیم، اگر به یک خصوصیت خودم خیلی افتخار کنم اینه که به هیچ وجه حرف مردم برام مهم نیست.
مرسی حمید جان، همونطور که اشاره کردم من کلا آدم از خود ناراضی هستم، مثل یه صدای پس زمینه همیشه باهامه. تو خیابون میرم میگم چرا من نباید مثلا فلان ماشینو سوار شم، تلویزیون میبینم میگم من چرا نباید مثلا جای فلان بازیکن باشم و ... . متاسفانه بغد از انتخابات هم خیلی سرخورده شدم (مثل خیلی از مردم دیگه )، اون شعر یاس که آخرش میگه : یادت باشه بدترین شرایط تو آرزوی یکی دیگست خیلی آرام بخشه.:gol::gol:
 

fifa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
من مشكلي دارم كه اگه به اين تايپيك مراجعه كنيد ميفهميد مشكلم چيه خواهش ميكنم اگه كتابي راهنمايي چيزي در اين زمينه سراغ داريد بهم معرفي كنيد چون واقعا سردرگمم.:cry:

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...86%D9%8A%D8%AF
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه جوری ؟؟؟
در مورد خونه نشینی متاسفانه فعلا مجبورم، آخه اگر جور بشه باید واسه ارشد بخونم، البته هنوز دودلم، احتمالا برم خدمت و دنبال کسب و کار. شاید از فردا باشگاه رو دوباره شروع کنم. پیام خصوصی فعلا احتیاجی نیست، چون فعلا وارد جزئیات نشدیم، اگر به یک خصوصیت خودم خیلی افتخار کنم اینه که به هیچ وجه حرف مردم برام مهم نیست.
مرسی حمید جان، همونطور که اشاره کردم من کلا آدم از خود ناراضی هستم، مثل یه صدای پس زمینه همیشه باهامه. تو خیابون میرم میگم چرا من نباید مثلا فلان ماشینو سوار شم، تلویزیون میبینم میگم من چرا نباید مثلا جای فلان بازیکن باشم و ... . متاسفانه بغد از انتخابات هم خیلی سرخورده شدم (مثل خیلی از مردم دیگه )، اون شعر یاس که آخرش میگه : یادت باشه بدترین شرایط تو آرزوی یکی دیگست خیلی آرام بخشه.:gol::gol:
آریا جان
میدونی چرا تو همچین ماشینی رو نداری؟ میدونی چرا جای اون هنرپیشه نیستی؟
چون تو زحمتی رو که اونها برای رسیدن به اینجا کشیدن رو نکشیدی و فکر می کنی اونها از روز اول همین بودن
اون فردی که یه ماشین خوب داره از صفر شروع کرده زحمت کشیده خاک خورده خون دل خورده تا شده اینی که تو امروز میبینی ولی تو همین امروزش رو می بینی نه گذشتش رو
می خوایی فردی رو بهت نشون بدم که چوپون بود و حالا 16 تا برج توی همین تهرون داره؟
چون زحمت کشید و تلاش کرد
اینو بدون بدون زحمت هیچ چیزی به هیچ کس نمی دن
بذار یکی رو برات مثال بزنم که توی زندگی خودم دیدمش
همکار پدرم بود
روز اولش رو خوب یادمه هیچی نداشت الا اراده و عزم مصمم
خودش بود و یه دونه پیرهنش
بعد یه مدت تلاش کرد یه دوچرخه ایرانی از اون قدیمی ها اونم دست دومش (سال 1368) خرید.
اونموقع ها دوچرخه دنده ای های الان نبود و آخرش کورسی بود
اون دوچرخه هندی هایی که الان حاجی جبارهای بازاری سوار میشن رو بورس بود ولی این بابا حتی پول خرید اونو هم نداشت و یه دست دو ایرانی خرید
بعد یه مدت ازدواج کرد و یادمه پدرم یه روز اومده بود خونه میگفت امروز اضافه کاری بهمون دادن فلانی می گفت خوبه پول مانتتو همسرم رو خدا رسوند.
کار کرد تلاش کرد کم کم یه رنو دست دو خرید
بازم تلاش کرد خودشو توی کارش نشون داد به دنبال پیشرفت توی کارش هم بود رفت و ادامه تحصیل داد همزمان با کار و زندگی و زن و بچه
یه خونه قدیمی داغون خرید کم کم پیشرفت کرد خونشو بهتر کرد ماشینش رو بهتر کرد
پستش ترقی کرد تا سال 27 از خدمتش (دقت کن عزیزم سال 27 خدمت نه همون روز اول) شد سرپرست و رئیس حوزه حالا دیگه نتیجه تلاش ها و زحماتش رو داشت برداشت می کرد همزمان هم توی یه قسمت خصوصی برای خودش یه کار جانبی مرتبط راه اندازی کرد.
و اما الانش رو برات توصیف می کنم:
یه خونه 2 طبقه بزرگ توی بهترین نقطه شهر
یه ماشین تویوتا کمری برای خودش و یه 206 برای خانمش و یه ماتیز برای دخترش
یه واحد آپارتمانی برای دفتر کارش
یه ویلای بزرگ در بهترین نقطه شهر
میبینی اینا همش نتیجه تلاش و زحمت این فرده نتیجه 30 سال تلاش و کار و زحمت
از روز اول هیچ کدوم اینا رو نداشت
زحمت کشید و پله پله به چیزایی که می خواست رسید
الان اگه فردی با دید و تفکر تو ببیندش میگه چرا من نباید داشته باشم؟
میدونی چرا؟
چون اون 30 سال زحمت کشید ولی تو میخوایی همین الان همشونو داشته باشی اونم بدون هیچ زحمت و تلاشی
با خودت رو راست باش
تا حالا چیکار کردی که به یه دونه از چیزهایی که می خواستی برسی؟
میخوایی گندم خوب برداشت کنی اونم بدون زحمت و حتی اینکه گندمی رو بکاری؟؟
نه داداشی
باید آستینات رو بالا بزنی زمینت رو شخم بزنی بذر خوب بکاری مراقبت کنی بعدش هم از خدا بخوایی خودش بهت برکت بده
برکت دست انسانها نیست و کسی نمی تونه اونو بهت بده
آره اولش سخته ولی کدوم کاره که اولش سخت نباشه
تو حتی وقتی میخوایی غذا بخوری باید فک و دندونات رو تکون بدی اینم سخته و انرژی می خواد ولی طعم غذا لذت بخشهموفقیت می خوایی؟ ماشین خوب می خوایی؟ درآمد خوب می خوایی؟
ایده بده و برای ایدت تلاش کن براش زحمت بکش
هیچ چیزی مجانی نیست
تو تلاشت رو بکن مطمئن باش خدا بهت هم خواستت رو میده هم برکت میده هم بهت اشانتیون هم میده اینو مطمئن باش
تو که هنوزم مرددی
بشین خوب فکرات رو بکن
اگه میدونی با ادامه تحصیل موقعیت و آینده بهتری داری دیگه به هیچی فکر نکن
اگه میخوایی همزمان با تحصیلت کار هم بکنی پس مصمم باش
تکلیفت رو با خودت روشن کن شرایط رشته و کارت رو بسنج و با خیرخواهان زیندگیت که همون پدر و مادرت هستن مشورت کن و از راهنماییهاشون بهره ببر
اون صدای پس زمینه رو خودت داری می سازی و فقط این خود تو هستی که می تونی دکمه Stop این ضبط صوت لعنتی رو فشار بدی؛
پس فشارش بده
زندگی خیلی زیباتر از اونیه که تو تصورش رو داری می کنی
اینو هم بدون که قرار نیست همه عین هم باشن و همه همون چیزهایی رو که دیگران دارن عین همونو داشته باشن
هرکسی چیزی رو به دست میاره که براش تلاش کرده و باید بدست بیاره
من هم اینجا هستم هر وقت که دوست داشتی می تونی روی داداش حمیدت حساب کنی
شاد باشی آریای عزیزم:gol:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
من مشكلي دارم كه اگه به اين تايپيك مراجعه كنيد ميفهميد مشكلم چيه خواهش ميكنم اگه كتابي چيزي در اين زمينه سراغ داريد بهم معرفي كنيد چون واقعا سردرگمم.:cry:

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...86%D9%8A%D8%AF

سلام دوست عزیز
تایپیکت رو خوندم
میدونی یک مشکلت که توی زندگی داری چیه؟
اینکه بدون اینکه بدونی علاقت چیه این شاخ و اون شاخ پریدی.
کار ندارم که چیکارا کردی و تغییراتی رو که دادی
اینها گذشته و نمی تونیم برش گردونیم
یه سوال دارم می خوام خیلی روراست جوابم رو بدی
تو حسابداری خوندی و حسابداری به لحاظ بازار کار موقعیت شغلی بدی نداره و با کسب تجربه هم آینده خوب و روشنی داره مخصوصا تو شاخه های مالیاتی و...
دوست داری توی همین زمینه کار کنی یعنی یه مدت تو شرکت های مختلف کار کنی و کسب تجربه کنی تا یه روزی برای خودت یه دفتر حسابداری و حسابرسی بزنی؟
جواب اینو بهم بده
در مورد اینکه گفتی نمیدونی علاقت چیه باید بهت بگم چرا میدونی چیه خوب هم میدونی ولی شک داری که واقعا همینه یا نه
یه سوال دیگه ازت دارم
وقتی بیکاری و سرت خلوته با خودت فکر می کنی که الان چه کاری رو انجام بدی؟ ناخودآگاه به سمت چه فکر و ایده و عملی میری؟
بذار یه مثال برات بزنم تا متوجه بشی
مثلا من خودم وقتی بیکار میشم روی موضوعات بیزینسی فکر می کنم
حالا موردش فعلا برام مهم نیست کلیت موضوعی که توی اون لحظه بهش فکر می کنی برام مهمتره
یه چیزی رو هم بدون و مطمئن باش
تو حتی اگه استعدادت رو کشف کنی و برترین اون استعداد در جهان باشی تا براش زحمت نکشی و تلاش نکنی و سختی نکشی به هیچ جا نمی رسی ولی دو روز بخور نون گندم یه عمر بخور کباب بریون
اهلشی اسم خدا رو تو قلبت بیار و پاشو
جواب سوالهامو بده تا باهم بحث و مسیرمونو ادامه بدیم
در پناه خداوند شاد باشی:gol:
 

fifa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوست عزيز
در مورد اينكه گفتيد بدون اينكه ببينم به چي علاقه دارم اين شاخه اون شاخه پريدم بايد بگم نه اينطور نبوده من فكر ميكردم به كارهاي تعميراتي و برق علاقه دارم ولي وقتي وارد اين رشته شدم يعني الكترونيك ديدم همون چيزي نبود كه فكرش رو ميكردم.موقع انتخاب رشته دانشگاهي هم چون از خودم مطمئن نبودم گفتم هر چي كه قبول بشم همونو ادامه ميدم اينطور شد كه اومدم حسابداري.راستشو بخواهيد حسابداري از اون رشته هاست كه خيلي وارد جزئيات ميشه و من اينو دوست ندارم.اگه راستشو بخواهيد گاهي اوقات فكر ميكنم اگه رشته ديگه اي ميخوندم بيشتر از اين موفق ميبودم يا لااقل احساس كمبود نميكردم.ولي خوب ميشه رو آينده كاريش حساب كرد به شرطي كه يه پارتي كلفت تو بانك يا هرجاي ديگه اي كه لازمه داشته باشي كه من ندارم.
در مورد اينكه گفتيد من ميدونم به چي علاقه دارم بايد بگم نه نميدونم واقعا نميدونم من هنوز خودمو درست و حسابي نشناختم.
ديگه اينكه وقتي بيكار ميشم به خيلي چيزها فكر ميكنم و معمولا كتاب ميخونم بيشتر تاريخي.دلم ميخواد كاري كنم كه فرهنگ ايران هرچه بيشتر در جهان منتشر بشه. در مورد كارهاي هنري و مسائل كامپيوتري فكر ميكنم.بعضي اوقات هم داستان و فيلمنامه مينويسم و دنبال موضوعاتي براي نوشتن ميگردم.در مورد آينده و گذشته هم فكر ميكنم و ميبينم اوني نيستم كه دوست داشتم باشم.در كل دلم ميخواد كار بزرگي انجام بدم ولي نميدونم چه كاري.
مرصي كه كمك ميكنيد
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزيز
در مورد اينكه گفتيد بدون اينكه ببينم به چي علاقه دارم اين شاخه اون شاخه پريدم بايد بگم نه اينطور نبوده من فكر ميكردم به كارهاي تعميراتي و برق علاقه دارم ولي وقتي وارد اين رشته شدم يعني الكترونيك ديدم همون چيزي نبود كه فكرش رو ميكردم.موقع انتخاب رشته دانشگاهي هم چون از خودم مطمئن نبودم گفتم هر چي كه قبول بشم همونو ادامه ميدم اينطور شد كه اومدم حسابداري.راستشو بخواهيد حسابداري از اون رشته هاست كه خيلي وارد جزئيات ميشه و من اينو دوست ندارم.اگه راستشو بخواهيد گاهي اوقات فكر ميكنم اگه رشته ديگه اي ميخوندم بيشتر از اين موفق ميبودم يا لااقل احساس كمبود نميكردم.ولي خوب ميشه رو آينده كاريش حساب كرد به شرطي كه يه پارتي كلفت تو بانك يا هرجاي ديگه اي كه لازمه داشته باشي كه من ندارم.
در مورد اينكه گفتيد من ميدونم به چي علاقه دارم بايد بگم نه نميدونم واقعا نميدونم من هنوز خودمو درست و حسابي نشناختم.
ديگه اينكه وقتي بيكار ميشم به خيلي چيزها فكر ميكنم و معمولا كتاب ميخونم بيشتر تاريخي.دلم ميخواد كاري كنم كه فرهنگ ايران هرچه بيشتر در جهان منتشر بشه. در مورد كارهاي هنري و مسائل كامپيوتري فكر ميكنم.بعضي اوقات هم داستان و فيلمنامه مينويسم و دنبال موضوعاتي براي نوشتن ميگردم.در مورد آينده و گذشته هم فكر ميكنم و ميبينم اوني نيستم كه دوست داشتم باشم.در كل دلم ميخواد كار بزرگي انجام بدم ولي نميدونم چه كاري.
مرصي كه كمك ميكنيد
سلام عزیز جون
در مورد رشته برق گفتید بذارید همین اول یک چیزی رو بهتون بگم
این رشته تحصیلی خودم بوده و قطعا هرکسی ابتدا این دید رو داره که توی این رشته مشغول تعمیرات و طراحی میشه اونهم در همون سال های اولیه تحصیل
ولی باید بگم نه اصلا اینجوری نیست
درسته اگه به فلانی و فلانی وصل بوده باشی میری توی انجمن روباتیک و به عنوان نخبه علمی کارت پایان خدمت بهت میدن ولی خودت هم میدونی که اونجا فقط نشستی و فیلم های ... دانلود کردی آخر ترم هم از طرف یه همه کاره دانشگاه نامه دادن دستت برای اساتید محترمت که نمره بالای 18 منظور بشه برات
ولی خب این کل واقعیت نیست
چون رشته برق رشته سختیه و سخت ترین رشته دانشگاهیه پس اصولا وقتی برای این کارها برات نمی مونه
تنها قسمتی هم که کار عملی خواهی داشت پروژه فاینالت هست
بگذریم که اون رو هم خیلی ها یه سر به خیابون جمهوری میزنن
یه چیزی رو خیلی صادقانه بهت بگم که متاسفانه واقعیت فعلی جامعست
درسی رو که میخونی در بهترین حالت تنها برات می تونه نقش آب باریکه زندگیت رو تامین کنه پس مابقیش رو باید از همون استعدادت که تو دنبالش هستی تامین کنی تا بتونی زندگی خوبی رو داشته باشی
گفتی هم به برق علاقه داری و هم کامپیوتر
فکر میکنم نظرت بیشتر رو تعمیرات و اینها باشه
راجع به این فکر کردی؟
میتونی بری و دوره های لازم رو توی آموزشگاه های معتبر ببینی در خصوص تعمیرات کامپیوتر و موبایل بعد یک مغازه بزنی که در کنار تعمیرات فروش هم داشته باشی و باقی راهت رو هم قطعا توی همین مسیر پیدا می کنی (البته به شرطی که علاقه و پشتکار اولیه اش رو داشته باشی)
این فقط یه پیشنهاد سادست و لزومی هم نداره که قطعا استعدادت توی همین قسمت باشه
در مورد تاریخ هم می تونی یک سایت به زبان انگلیسی راه اندازی کنی در خصوص تاریخ و فرهنگ ایران و آشنایی با صنایع دستی
میتونی با بعضی مراکز فروش صنایع دستی هم صحبت کنی و از محصولاتشون عکس توی سایتت بذاری تا اگه خریدار داشتی براشون بفرستی
فقط می مونه اینکه بدونی از چه راهی میتونی به خارج از کشور یک صنایع دستی رو به طور سالم به دست خریدارش برسونی
این هم یک پیشنهاد دیگست ولی اینو بهت میگم به این پیشنهاد دومی به عنوان شغل اصلیت نگاه نکن
یه سوال:
چشم هات رو ببند
الان تو بیکاری چه فکری به ذهنت میرسه که دوست داری انجامش بدی؟
بذار اینجوری بپرسم دوست داری خودت رو توی چه شغلی متصور کنی و دوست داری الان تو چه جایگاهی بودی؟
به طور مثال یک فرد میگه دوست دارم یک فروشنده موفق باشم
یکی خودش رو مدیر عامل یک شرکت بازرگانی موفق میبینه
یکی خودش رو یک استاد دانشگاه
یکی پژوهشگر و محقق
و....
تو خودت رو چجوری میبینی و دوست داری توی چه جایگاهی باشی؟؟
خواهش می کنم عزیزم
من کاری نمی کنم هرچی که هست تنها
لطف پروردگاره
منتظرت هستم:gol:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتماد به نفس

اعتماد به نفس

سلام دوستان
می خوام با هم در خصوص اعتماد به نفس صحبت کنیم
هممون با این واژه آشنایی داریم و خوب هم در مورد نقش این عنصر در زندگی و موفقیت می دونیم
قطعا خیلی ها رو دیدید که از صفر شروع کردن و امروز به خیلی جاها رسیدن
ولی دلیل این موفقیت چی بوده؟
آیا فکر می کنید بخت و اقبال یک باره نازل شده و ایشون هم خیلی سریع در خونه رو به روی این بخت بادآورده باز کردن و یک شبه ره صد ساله رو رفتن؟
یا شاید هم فکر می کنید که از نسل های گذشته این موفقیت و اعتماد به نفس به این فرد منتقل شده و ایشون خیلی راحت پاشونو انداختن روی پا به راحتی دارن ازش استفاده می کنن

خیر دوستان
این دنیا مفت و ارزون چیزی رو به کسی نمی ده
باور نمی کنید؟
می تونید خودتون امتحان کنید هر روز از خدا بخوایید که فلان چیز رو بهتون بده و هیچ تلاشی هم نکنید اونوقت یک روزی می بینید که تمام فرصت های داشته تون رو از دست دادید و فقط عمرتون رو هدر دادید

پس راه چاره چیه؟

 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتماد به نفس

اعتماد به نفس

اول از همه بیایید یه بار دیگه باهم تعریف اعتماد به نفس رو مرور کنیم؟
اعتماد به نفس یعنی چی؟
قطعا تعاریف خیلی زیادی داره ولی من برای خودم این تعاریف رو اینجوری خلاصه کردم:
شناخت خود و توانائیهای خود و داشتن دید واقعی همراه با مقداری بزرگنمایی و بلندپروازی معقولانه در مورد آنها + داشتن اطلاعات در خصوص محیط پیرامون و داشتن یک پیش بینی در مورد آن + داشتن ایده و هدف و پشتکار + داشتن برنامه برای آینده و داشتن ایده ای مصمم و راسخ برای روبرو شدن با سختیها + توکل به پروردگار

خب شاید یک نگاهی به این لیست بکنید وبگید خیلی هاش بی ربط هستش و بیشتر در خصوص موفقیت صدق می کنه تا اعتماد به نفس
ولی من بهتون می گم نه
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار دیگه بهش نگاه کنید
شما در اولین قدم برای داشتن اعتماد به نفس باید یک شناخت خوب از خودتون،تواناییهاتون و میزان پشتکارتون داشته باشید
دقت کنید که واژه اعتماد به نفس به این معنی نیست که همیشه و در همه حال خودمون رو برتر ببینیم و فکر کنیم از پس هر کاری برمیاییم و همه فن حریف هستیم
پس اول از همه باید دید واقعی به خودمون داشته باشیم
بیایید یه مثال رو باهم مرور کنیم
سیستم پخش تصویری شما دچار مشکل شده،شما فردی هستید که به خودتون اعتماد به نفس دارید (زیادیش رو هم دارید که بیشترش هم کاذبه) خودتون پیچ گوشتی به دست میرید سر وقت سیستم پخش زبون بسته و دل و روده دستگاه رو می کشید بیرون و یه هویه دستتون میگیرید و شروع می کنید به لحیم کردن. دستگاه رو می بندید و روشنش می کنید بعد چند ثانیه دود غلیظی اتاقتون رو بر میداره
این اعتماد به نفس نبود بلکه یک غرور کاذب بود از خودتون که فکر می کردید از پس همه کاری برمیایید در صورتیکه اگه دید واقعی به مساله داشتید می دونستید که شما یک مهندس الکترونیک که تجربه تعمیرات داره نیستید و نباید در حوزه ای که تخصص نداشتید وارد می شدید و این هیچ ربطی به زیر سوال بردن شما هم نداشت چون هر فردی در رشته و تخصص و کار خودش ماهر هست نه در همه چیز

مثال دوم:
شیر آب ظرفشویی آشپزخونه چکه می کنه،شما با خودتون فکر می کنید که خب واشر پلاستیکی اون خراب شده فقط باید برم شیر فلکه رو ببندم سرشیر رو باز کنم و واشر رو عوض کنم همن کار رو هم می کنید و با موفقیت شیر ظرفشویی درست میشه و علاوه بر اون در یک هزینه بی مورد هم صرفه جویی شده.

مثال سوم:
امشب مهمون دارید و همگی رو به صرف شام دعوت کردید
شما فردی بودید که در ایام مجردی گه گداری غذاهایی می پختید که همه انگشتاشون رو هم با غذا می خوردن
همسرتون خستست و میگه: عزیزم شام رو از بیرون بخریم.
شما یک لبخند به همسرتون می زنید و میگید: عزیزم تو برو استراحت کن بسپارش به من.
بعد خودتون شروع می کنید و دست به کار میشید
یک غذای خونگی مفضل جا افتاده که یک وجب روغن روش وایساده + سالاد عالی + دسر خوشمزه
همسرتون از خواب بیدار شده و بوی غذا مستش کرده وقتی میبینه کار شماست چشاش رو نگاه کنید،از خوشحالی برق می زنه و لبخندی روی لباش نشسته
بعد از سرو شام و دسر همگی از طعم لذیذ غذا صحبت می کنن
حالا وقتشه که بادی به غبغب بندازید و با سربلندی بگید شام امشب کار خودم بود و اینو به افتخار همسر عزیزم درست کرده بودم
چه اشکالی داره این پاداش زحمت شماست که چند لحظهای رو سوار بر موج غروری کوچولو باشید تا ازش لذت ببرید
همسرتون هم در این لحظه در کنار شما و روی همون موج زیباست

در دو مثال فوق شما با شناخت درست از خودتون و تواناییهاتون تونستید علاوه بر یک موفقیت چشمگیر و یک کار عالی یک هزینه قابل توجه رو نیز صرفه جویی کنید چون شما اول به بررسی شرایط و تواناییهای خودتون پرداختید نه اینکه یک باره و از روی غرور کاذب خودتون رو همه فن حریف بدونید و دست به کار بشید
مخصوصا در مورد دوم که شما علاوه بر احساس خوبی که داشتید همسرتون رو هم در این احساس شریک کردید و باعث شدید اون در جمع مهمان ها احساس سربلندی بکنه همینطور با توجه به قیمت غذاهای تهیه شده از غذاخوری ها حداقل 50 تومن امشب به صرفتون بود:D
به علاوه شما بهترین غذا رو با بهترین مواد اولیه و تازه و روغن کم و کاملا متناسب با سلامتی درست کردید نه غذایی که با هدف کسب سود درست شده
پس به حفظ سلامتی خودتون و همسر عزیزتون هم کمک کردید;)

 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
تایپیکت عالیه
خواستم اول تشکر کنم بعد مزاحمت بشم
سلام دوست عزیز
خواهش می کنم نظر لطفتونه
در خدمت همگی دوستان باشگاه هستم
این تایپیک متعلق به همه اعضای باشگاه است و با یاری خداوند من و سایر دوستان در خدمت همگی عزیزان که به اینجا اومدن هستیم
در پناه خداوند شاد و موفق باشید
:gol:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز
ضمن عذرخواهی باید به اطلاعتون برسونم به علت یک گرفتاری مدتی در سایت نخواهم بود
ولی دوستان عزیز چنانچه پیغامی داشتن یا مشکلشون رو بخوان مطرح کنن من در خدمتشون هستم و قطعا بعد از برگشتن سریعا پاسخ خواهم داد.
ببخشید که بیشتر از این نمی تونم توضیح بدم
همگیتون رو دوست دارم و براتون آرزوی شادی و موفقیت دارم
در پناه خداوند یکتا شاد باشید:gol::heart:
 

azam_k

عضو جدید
ممنون از راهنماییت ولی اگه یکم بیشتر توضیح بدی یکی مثل من ترغیب میشه که از راهنماییهای دوست خوبی مثل شما استفاده کنه.
 
بالا