afarineshe zan
31 اردیبهشت 88 - 23:27
از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود شش روز می گذشت.
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد: چرا این همه وقت صرف این یکی میکنید؟
خداوند پاسخ داد: دستور کار او را دیده ای؟
او باید کاملا قابل شستشو باشد اما پلاستیکی نباشد.
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد نا پدید شود.
بوسه ای داشته باشد که بتواند همه درد ها...از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند.
و شش جفت دست داشته باشد!
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد
گفت شش جفت دست؟!!! امکان ندارد!!
خداوند پاسخ داد: فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.
یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کاری می کنید از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان!
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه لازم است را بفهمد!!!!
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطا کارش نگاه کند بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
این همه کار برای یک روز زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید.
خداوند فرمود: نمیشود!!!! چیزی نمانده تا کار مخلوقی را که این همه به من نزدیک است تمام کنم.
از این پس میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند.یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند. و یک بچه ی پنج ساله را وادار کند دوش بگیرد...
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خدا! او را خیلی نرم آفریدی.
بله نرم است اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمیتوانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد.
فرشته پرسید: فکر هم میتواند بکند؟!!
خداوند پاسخ داد: نه تنها فکر میکند بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.
آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه ی زن دست زد. ای وای مثل اینکه این نمونه نشتی هم دارد!!! به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کردید.
خداوند مخالفت کرد: آن که نشتی نیست. اشک است!!
فرشته پرسید: اشک دیگر چیست؟!!
خداوند گفت: اشک وسیله ای است برای ابراز شادی...اندوه...درد...نا امیدی...تنهایی...سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد!
شما نابغه اید خداوند! شما فکر همه چیز را کرده اید. چون زن ها واقعا حیرت انگیزند!!
زن ها قدرتی دارند که مرد ها را متحیر می کنند!!
همواره بچه ها را به دندان می کشند.
سختی ها را بهتر تحمل میکنند.
بار زندگی را به دوش میکشند.
شادی...عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند با لبخند می زنند.
وقتی می خواهند گریه کنند آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند.
و وقتی عصبانی اند می خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئنن راه حل دیگری وجود دارد نه نمی پذیرند.
بدون کفش نو سر میکنند که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب با او به دکتر میروند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی میرسند گریه میکنند و وقتی دوستانشان پاداش میگیرند می خندند.
در مرگ یک دوست دلشان می شکند.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند.
با این حال وقتی میبینند همه از پا افتاده اند قوی پا بر جا می مانند.
آنها می رانند...می پرند...راه میرند...می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می اورد.
زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و می دانند که بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد.
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است. آنها شادی و امید به ارمغان می اورند.
آنها شفقت و فکر نو می بخشند.
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و بخشیدن دارند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد.
فرشته پرسید چه عیبی؟!!
خداوند گفت: قدر خودش را نمیداند...!!!!!!!!!!!!!!!