واقعا چرا؟!!!

[monrose]

خب بچه ها اين همه از ازدواج و جنس مخالف و اينجور چيزا بحث كرديم... حالا اونارو ميذاريم به پاي زنگ تفريح... ولي بهتره در مورد يه سري چيزا هم واقع بينانه بحث بشه... چون به نظر ميرسه هنوز توي بعضي موارد اونجور كه بايد به تكامل نرسيديم... دوستان لطفا نظر يادتون نره...
...
در طول مدت يك سالي كه توي دانشگاه بودم... با آدماي زيادي آشنا شدم... بهتره بگم آدماي عجيب غريب زيادي!!!
افرادي از شهر هاي مختلف و فرهنگ هاي گوناگون... اما يه چيزي كه امروز ذهن منو به خودش مشغول كرده خيلي جالبه... همه ي اين افراد توي اين يه سال در حال تغييرند... چون بالطبع آدما از در جا زدن بدشون مياد... اونم چه تغييري...
دختراش كه بيشتر سعي دارن به قولي با كلاس شن و براي همين آرايش كردن و ماهر شدن توي آرايش رو ملاك قرار دادن... اصطلاحا خودشونو OPEN MIND مي دونن :دي...
پسرا هم كه همش ميخوان ادعا كنن آدماي لارجي هستن... و چون فك مي كنن بزرگ شدن بيرون دانشگاه چه كارا كه نمي كنن... پسري كه تا قبل كنكور سرش از رو درسش بلند نمي شد... حالا ديگه فك ميكنه داره مهندس شده و هر كاري دلش خواست ميتونه بكنه... از مشروب خوري و دختر بازي گرفته تا پارتي ها و كاراي بچه گونه ي ديگه...
از طرف ديگه اين آقايون و خانوماي محترم همه اش پي اينن كه چه جوري با هم قرار مدار بذارن و به زورم كه شده و با پنهون كاري از خانواده و هزار تا دروغ گفتن به اونا دور هم باشن... اين وسط تنها چيزي كه همه بي خيالش شدن درسه...
در كل واسه ام جالب بود... يه عده كه حتي پارسال خجالت مي كشيدن به همديگه سلام كنن الان دارن ادعا ميكنن كه مثلا روشن فكرن و تازه بقيه رو ديگه به تمسخر ميگيرن...
واقعا ما داريم كجا ميريم... گاهي اوقات به خودم شك مي كنم... فك مي كنم كاراي من اشتباهه... در حالي كه اصلا آدم مذهبي اي نيستم... اما واسه ام خنده داره كه يه عده چقدر زود خودشونو گم مي كنن... عجب دنيايي شده... ديگه حتي جرات نه گفتن به هميديگه رو نداريم... ميبيني دختره يا پسره براي اينكه پيش دوستاش كم نياره... كلي دروغ واسه پدر مادره سر هم ميكنه... چه چيزهايي كه براي خودمون ارزش قرار نداديم... واقعا اشكال از كجاس؟؟؟ به نظر شما:
چرا يه عده فك ميكنن چون دانشجو شدن هر كاري دلشون خواست مي تونن بكنن؟؟؟

 

[monrose]

همه که اینجوری نیستن

بله خب... ولي ديگه خيلي كم شدن اين افراد كه شما ميگين... خدايي نكرده به شخص خاصي توهين نشه... اما من دارم با دانشگاه خودم مقايسه ميكنم... اونم كه همه ماشا الله درس خون بودن... اما ديگه همه چي فراموش شده...

 

[faridrf]

واقعا چرا

 

[فدکی]

کسانیکه با خدا قطع رابطه میکنند گرفتار این موقعیتهای سراب مانند میشوند

 

[.Soheil]

همه که اینجوری نیستن

 

[niloo_sh.sh]

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[.Soheil]

کسانیکه با خدا قطع رابطه میکنند گرفتار این موقعیتهای سراب مانند میشوند

شرنده ها ولی من هر وقت تو رو میبینم یاد کربوبلا بعدش مسیح110 میوفتم تصادفا دختر دایی شما نمیباشد

 

[::arash::]

خب بزرگتر میشن و سن ایجاب میکنه..همه مثله هم نیستن و این در تمام دنیا هست ..نه فقط ایران
در رابطه به قرار مدار دختر پسرا و پیچوندن پدر مادر هم باید بگم که چون فرهنگ ما ایرانی ها در این مساله زیاد بالا نیست و هر دوستی و عامل انحراف میبینیم باعث میشه تا به پدر و مادر دروغ بگیم...
هنوز خیلی از خونواده ها هستن که درک نکردند که پسر و دختر هم میتونن با هم دوست باشن..مثه 2تا پسر با هم.....
متاسفانه این دردیه که چندین نسل طول میکشه تا درمان بشه

 

[::arash::]

در باره رابطه پسر و دختر هم اصلا ربطی به مذهب عادی نداره...
به مذهب افراطی داره ( البته من ارتباط سالم و دوستی و میگم و نه . . )

 

[nazila_sh]

واقا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واقا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تاپیکتون مرا به فکر انداخت و متاسفانه باعث شد خاطره هایی به ذهنم بیاد که شاید گفتنش در این جا درست نباشه اما...
واقعا چرا؟ چرا هر وقت میرم خوابگاه حس بدی دارم؟ نمیدونم چرا اما شاید به این دلیله که تو هر اتاقی که میرم یا از کنارش رد میشم صدای آهنگش گوشم کر میکنه یا شاید به خاطر اینه که دخترایی را توی راهرو میبینم که گوشی موبایل را به مدت حداقل 4 ساعت به گوششون چسبوندندو یا دارند زار زار گریه میکنند و دلیل این را میپرسند که چرا دوست پسرشون میخواهد قطع رابطه کند و یا دارند از احتمالا جکی که پسره براشون گفته غش و ضعف میکنند و میخندند...یا شایدم دلیلش اینه که هر شب تا نزدیکای صبح بیدارند و برای همدیگر راز موفقیت در رابطه های عاشقانه را تعریف میکنند و...اما شایدم دلیلش اینه که من را آدم کوته فکری میدونند که هیچ وقت از کارهای اونا سر در نمیاره و اگه خدا توفیق بده هیچ وقت هم سر در نخواهم آورد... بله دوستان و اما خوابگاه فقط مشتیه که امیدوارم نمونه ی خروار نباشه ... (آخه میگن مشت نمونه ی خرواره)

 

[mehrshad53]

تمام این ادمایی که میگین، بعد از انقلاب به دنیا اومدن و دچار یک بی هویتی شدیدی هستند که عاملش حکومت و اخوندان.
از یه طرف ادعای اسلام و پاکی و غیره و از یه طرف هزار تا دزدی و تجاوز و فساد و بی قانونی و نتیجش میشه یه نسل که هم از مذهب گریزونه و هم از قانون و هر کار خودش رو عملا دهن کجی به حکومت میدونه و عملا یه جور انتقام گیریه......
اونایی هم که رفتن و توی جبهه ها و جون عزیزشون را برای این حروم لقمه ها از دست دادن، بزرگ شده قبل از انقلاب و اوایل انقلاب بودن و هویت و شخصیت و غیرت داشتن.

 

[.Soheil]

ما بی هویتیم

 

[mehrshad53]

ما بی هویتیم

خیلی قشنگ بود...
موووووووووووووووووچ به لپت!

 

[.Soheil]

خیلی قشنگ بود...
موووووووووووووووووچ به لپت!

چاکریم پله پله

 

[monrose]

تو همون دانشگاه خودتون هم بچه های خوب هستند
منتها شما همش دنبال چشم چرونی هستی اونا رو نمیبینی

اصلا از کجا میدونی پسرا اون کارا رو میکنن؟مگه با اون پسرا ارتباط داری؟


تو مدرسه هم کسایی بودن که از این کارا میکردن
تو دانشگاه هم هستند خوب

چیه مگه؟

نه والا همچين زيادم نيستن... شايد اگه جمع كني تويه كلاسه 60 نفره 5-6 نفر بيشتر عاقلانه فك نكنن... همه از روي چشم و هم چشمي هم كه شده يه جوري خونه رو دو دره ميكنن...
ببينيد دو حالت وجود داره: يا اون طرف از اول تو يه همچين خونواده اي بزرگ شده... و يا اينكه مياد دانشگاه و اونجوري جو گير ميشه... كه اكثرا از نوع دومن...
بله در مورد ارتباطم با پسرا هم بايد بگم كه ارتباط دارم... البته نه با هر كسي... و هموناي كه باهاشون ارتباط دارم ميان و اينا رو تعريف ميكنن كه فلاني حواست باشه....
شما چرا يهو جبهه گرفتي نفهميدم... چون من دختري هستم كه اصلا مذهبيم نيستم... آرايشمم ميكنم... با هم كلاسي هامم ارتباط دارم اما يه حد و مرزي برا خودم قايلم... اگه نظرات منو تو تاپيكاي مختلف بخووني فك نكنم يه همچين حرفي بزني... چون واسه آدم آرمان گرايي مث من اين چيزا واقعا سوااله كه ميام اينجا مطرح ميكنم... واسه كلاس گذاشتن و اين حرفا نيس...

 

[monrose]

خب بزرگتر میشن و سن ایجاب میکنه..همه مثله هم نیستن و این در تمام دنیا هست ..نه فقط ایران
در رابطه به قرار مدار دختر پسرا و پیچوندن پدر مادر هم باید بگم که چون فرهنگ ما ایرانی ها در این مساله زیاد بالا نیست و هر دوستی و عامل انحراف میبینیم باعث میشه تا به پدر و مادر دروغ بگیم...
هنوز خیلی از خونواده ها هستن که درک نکردند که پسر و دختر هم میتونن با هم دوست باشن..مثه 2تا پسر با هم.....
متاسفانه این دردیه که چندین نسل طول میکشه تا درمان بشه

مرسي... حرفتون منطقي به نظر مياد... شايد ايراد از خونواده ها باشه.... منم معتقدم اينجور دوستيا رو نبايد منع كرد... به شرطي كه دو طرف بدونن چي ميخوان از اين دوستي...

 

[sara@fshar]

عزیزم دلیلش یکی دوتا نیس که ....چن تا عامل دست به دست هم دادن تا این شده.....
تموم این چیزایی که دوستان گفتن همش درسته
اما یه دلیل دیگه هم داره و اونم اینکه همه خودشون رو زرنگ تر و چیز فهم تر از بقیه می دونن
بخصوص دخترا....تا یه پسری بهشون لبخند میزنه و میاد طرفش و چن تا حرفای عزیزم خیلی خوشگلم و....... می گه فوری توهم ورش می داره که بله.......
من دخترایی رو دیدم که تو خر شدن هم از همدیگه سبقت می گیرن و حسودی همو می کنن...
البته بلا نسبت دخترای عاقل و چیز فهم.

 

[...pianist]

خوب هرکس به اندازه شعور و شخصیتش رفتار میکنه منم خیلیارو دیدم که با ورود به یه فضای بزرگتر (مثل یونی) خودشونو گم میکنن این طبیعیه. حالا موضوع بحث اصلا چیه؟؟؟

 

[parandi2]

شرنده ها ولی من هر وقت تو رو میبینم یاد کربوبلا بعدش مسیح110 میوفتم تصادفا دختر دایی شما نمیباشد

نه، دختر عمه ان

 

[parandi2]

تمام این ادمایی که میگین، بعد از انقلاب به دنیا اومدن و دچار یک بی هویتی شدیدی هستند که عاملش حکومت و اخوندان.
از یه طرف ادعای اسلام و پاکی و غیره و از یه طرف هزار تا دزدی و تجاوز و فساد و بی قانونی و نتیجش میشه یه نسل که هم از مذهب گریزونه و هم از قانون و هر کار خودش رو عملا دهن کجی به حکومت میدونه و عملا یه جور انتقام گیریه......
اونایی هم که رفتن و توی جبهه ها و جون عزیزشون را برای این حروم لقمه ها از دست دادن، بزرگ شده قبل از انقلاب و اوایل انقلاب بودن و هویت و شخصیت و غیرت داشتن.

هرچي مي كشيم از يه مشت ...

 

[sara@fshar]

خوب هرکس به اندازه شعور و شخصیتش رفتار میکنه منم خیلیارو دیدم که با ورود به یه فضای بزرگتر (مثل یونی) خودشونو گم میکنن این طبیعیه. حالا موضوع بحث اصلا چیه؟؟؟

آقا من سه تا اصطلاح رو خیلی می بینم اما دوزاریم هنو نیفتاده
یکیش همین یونی هست یعنی چی
دومیش پیکان جوانان هست که نمی دونم چه جور پیکانی هست
سومیش هم .... علامت اختصاری پ.ن هست

میشه روشنم کنین

 

[mehrshad53]

آقا من سه تا اصطلاح رو خیلی می بینم اما دوزاریم هنو نیفتاده
یکیش همین یونی هست یعنی چی
دومیش پیکان جوانان هست که نمی دونم چه جور پیکانی هست
سومیش هم .... علامت اختصاری پ.ن هست

میشه روشنم کنین

جدی میگی یا سرکاری؟
1-یونیورسیتی
2-ماشین مدیر دبستان ما
3-پا نوشت

 

[mehrshad53]

البته منم نشنیدم و حدسی میگم!!!!!!!!!

 

[...pianist]

آقا من سه تا اصطلاح رو خیلی می بینم اما دوزاریم هنو نیفتاده
یکیش همین یونی هست یعنی چی
دومیش پیکان جوانان هست که نمی دونم چه جور پیکانی هست
سومیش هم .... علامت اختصاری پ.ن هست

میشه روشنم کنین

منظور از یونی (یونیورسیتی) یعنی دانشگاه است!
پیکان جوانان هم یه خودرو خز وجواده که رنگش هم گوجه ای میباشد! مدل 48
آخریشو نمیدونم!!!

 

[sara@fshar]

جدی میگی یا سرکاری؟
1-یونیورسیتی
2-ماشین مدیر دبستان ما
3-پا نوشت

واقعا یونی این میشه؟
واااااای من چقد ذهنم منحرف........فکر می کردم یه جورایی ربط یه یون مثبت و منفی و....داره
2- پیکان مدیر دبستان شما چه شکلی بود؟
3- آره با عقل جور در میاد

 

[mehrshad53]

واقعا یونی این میشه؟
واااااای من چقد ذهنم منحرف........فکر می کردم یه جورایی ربط یه یون مثبت و منفی و....داره
2- پیکان مدیر دبستان شما چه شکلی بود؟
3- آره با عقل جور در میاد

عکس یه قراضشو گذاشتم...!

 

[mahtab.sh]

خب بچه ها اين همه از ازدواج و جنس مخالف و اينجور چيزا بحث كرديم... حالا اونارو ميذاريم به پاي زنگ تفريح... ولي بهتره در مورد يه سري چيزا هم واقع بينانه بحث بشه... چون به نظر ميرسه هنوز توي بعضي موارد اونجور كه بايد به تكامل نرسيديم... دوستان لطفا نظر يادتون نره...
...
در طول مدت يك سالي كه توي دانشگاه بودم... با آدماي زيادي آشنا شدم... بهتره بگم آدماي عجيب غريب زيادي!!!
افرادي از شهر هاي مختلف و فرهنگ هاي گوناگون... اما يه چيزي كه امروز ذهن منو به خودش مشغول كرده خيلي جالبه... همه ي اين افراد توي اين يه سال در حال تغييرند... چون بالطبع آدما از در جا زدن بدشون مياد... اونم چه تغييري...
دختراش كه بيشتر سعي دارن به قولي با كلاس شن و براي همين آرايش كردن و ماهر شدن توي آرايش رو ملاك قرار دادن... اصطلاحا خودشونو OPEN MIND مي دونن :دي...
پسرا هم كه همش ميخوان ادعا كنن آدماي لارجي هستن... و چون فك مي كنن بزرگ شدن بيرون دانشگاه چه كارا كه نمي كنن... پسري كه تا قبل كنكور سرش از رو درسش بلند نمي شد... حالا ديگه فك ميكنه داره مهندس شده و هر كاري دلش خواست ميتونه بكنه... از مشروب خوري و دختر بازي گرفته تا پارتي ها و كاراي بچه گونه ي ديگه...
از طرف ديگه اين آقايون و خانوماي محترم همه اش پي اينن كه چه جوري با هم قرار مدار بذارن و به زورم كه شده و با پنهون كاري از خانواده و هزار تا دروغ گفتن به اونا دور هم باشن... اين وسط تنها چيزي كه همه بي خيالش شدن درسه...
در كل واسه ام جالب بود... يه عده كه حتي پارسال خجالت مي كشيدن به همديگه سلام كنن الان دارن ادعا ميكنن كه مثلا روشن فكرن و تازه بقيه رو ديگه به تمسخر ميگيرن...
واقعا ما داريم كجا ميريم... گاهي اوقات به خودم شك مي كنم... فك مي كنم كاراي من اشتباهه... در حالي كه اصلا آدم مذهبي اي نيستم... اما واسه ام خنده داره كه يه عده چقدر زود خودشونو گم مي كنن... عجب دنيايي شده... ديگه حتي جرات نه گفتن به هميديگه رو نداريم... ميبيني دختره يا پسره براي اينكه پيش دوستاش كم نياره... كلي دروغ واسه پدر مادره سر هم ميكنه... چه چيزهايي كه براي خودمون ارزش قرار نداديم... واقعا اشكال از كجاس؟؟؟ به نظر شما:
چرا يه عده فك ميكنن چون دانشجو شدن هر كاري دلشون خواست مي تونن بكنن؟؟؟

خیلی تند رفتی دوستم ، مگه کارهای ... فقط مخصوص بچه هاییه که دانشگاه رفتن ؟ این همه آدم بیسواد یا کاسب و مغازه دار بدترشو می کنند ، اصلا ربطی به دانشگاه نداره ، یکیش مقتضای سنه و دیگری هم اصالت آدما ، باز هم تاکید میکنم اصلا ربطی به دانشگاه نداره

 

[ELAHE.R]

شرنده ها ولی من هر وقت تو رو میبینم یاد کربوبلا بعدش مسیح110 میوفتم تصادفا دختر دایی شما نمیباشد

فکر نمیکنم توهین به دیگران جواب سوال مونروز باشه .

 

[ELAHE.R]

خب بزرگتر میشن و سن ایجاب میکنه..همه مثله هم نیستن و این در تمام دنیا هست ..نه فقط ایران
در رابطه به قرار مدار دختر پسرا و پیچوندن پدر مادر هم باید بگم که چون فرهنگ ما ایرانی ها در این مساله زیاد بالا نیست و هر دوستی و عامل انحراف میبینیم باعث میشه تا به پدر و مادر دروغ بگیم...
هنوز خیلی از خونواده ها هستن که درک نکردند که پسر و دختر هم میتونن با هم دوست باشن..مثه 2تا پسر با هم.....
متاسفانه این دردیه که چندین نسل طول میکشه تا درمان بشه

امیدوارم هیچ وقت هم درمون نشه (البته به عقیده شما که این ارتباطو اسمشو میذارین درمون)

 

[ELAHE.R]

شما چرا فقط این جور آدما رو میبینین .همه دورو بریای من که از این کارا که شما میگین میکنن که روز اولم که اومدیم از این کارا میکردن تازه الان کمتر شده مثل اینکه اینا دلشونو زده منتظر جدیداش (ورودی جدیدا) هستن
ولی چرا کسایی رو نمیبینین که دانشگاه شده یه بستری برای عوض شدن ، برای دست برداشتن از کارایی که به قول شما اسمش بچگیه؟؟؟؟؟؟؟؟/